زمان جاری : یکشنبه 30 اردیبهشت 1403 - 3:03 بعد از ظهر
نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم



moein-dorribakhsh آفلاین



ارسال‌ها : 185
عضویت: 3 /3 /1391
محل زندگی: بابل
شناسه یاهو: Moein.Dorri
تشکرها : 323
تشکر شده : 292
پاسخ : 14 RE *-آیا میدانید:**
*ـ آیا میدانید:** اولین سیستم استخدام دولتی به صورت لشگری و کشوری به مدت
۴۰سال خدمت و سپس بازنشستگی و گرفتن مستمری دائم را کورش کبیر در ایران پایه
گذاری کرد.

امضای کاربر : راه رهايی از تعلل، اقدام كردن است.
سه شنبه 03 مرداد 1391 - 04:40
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 3 کاربر از moein-dorribakhsh به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: abbas / aghapourfatemeh / f_hamedi /
aghapourfatemeh آفلاین



ارسال‌ها : 60
عضویت: 6 /3 /1391
محل زندگی: قائمشهر
تشکرها : 86
تشکر شده : 138
پاسخ : 15 RE پیروی نباید به زور باشد


کمبوجیه گفت:
-ولی این کار میتواند به فرمان برداری از روی زور بیانجامد.راهی کوتاه تر برای رسیدن به این هدف میشناسم:فرمانبرداری از روی میل.
مردم آماده اند از کسی که خردمند تر است آنان است پیروی کنند.بیمار نزد پزشک زاری میکند تا او را به بهبودی رهنمون شود.کشتی نشینان گوش به سخن ناخدای کاردان دارند.کاروانیان راهنمایی را که آنان را سالم به مقصد برساند گرامی میدارند.ولی هر آینه پیروان گمان برند فرمان برداری آنان را تباه می سازد،هیچ چیز ،نه تنبیه ،نه استدلال،نه حتی رشوه،آنان را همراه نخواهد ساخت زیرا هیچ فرد خردمندی را نمیتوان به پای خودش به تباهی کشاند.
یادآور شدم که بهترین راه برای تضمین فرمان برداری پیروان این است که رهبر از دیگران آگاه تر وخردمند تر باشد.پادشاه گفت:
-اگر بخواهی دیگران تورا یک فرمانروای خوب،یک سوارکارخوب،یک پزشک خوب،یا یک نی نواز خوب بپندارند بی اینکه واقعا چنین باشی،تصور کن تنها برای حفظ ظاهر چه نیرنگ هایی که باید به کار بندی.شاید در آغاز کامیاب گردی ولی چندی که گذشت نیرنگ تو آشکار می شود.
-آری ،وما میرندگان در دراز نای زمان نیاز داریم ایزدان ما را کمک کنند تا ازجاده خرد دورنیفتیم.
-بی گمان پسرم.خواست خداوند بر کام یابی انسان است ولی خدایان گاه کسی را به خودش وا می گذارند.بنابراین باید برای هر پستی وبلندی برنامه داشته باشی.
-وباید افراد باور داشته باشند در آینده نیز مانند اکنون در امنیت خواهند بود.
-درست است.ولی ایمن داشتن افراد همیشه شدنی نیست.تنها یک در باز است وآن نیز همدردی است.در شادی مردم شاد باش ولی آن گاه که گردون روزهای بد می آورد،باید در اندوه آنان نیز شریک باشی.بیندیش کدام بد آمدها ممکن است سر راه تو وافرادت کمین کرده باشد.دربرابر آنها هوشیار باش.اگر نمیتوانی از بد آمد پیش گیری کنی،دست کم افرادت را ازبدترین گزندی که بیم آن میرود آگاه کن.
پدرم آنگاه درباره موضوعی سخن آغاز کرد که آن رااز ارزش پیروی مینامید.
-رهبران باید همواره والاترین الگوها باشند.به سهم خود تابستانها در آفتاب وگرما وزمستان ها در برف وسرما باشند.رهبر اگر اعتماد پیروانش را می خواهد باید در تمام پر زحمت ،خستگی از خود نشان ندهد.
-آری .رهبر باید در روزهای پریشانی استوارتر از پیروان خویش باشد.
- چنین است .وهرگز این سخن را از یاد مبر:جسم یک فرمانده بلند مرتبه با جسم یک سرباز پیاده یکسان است ولی رنج آن دو هرگز.رنج رهبر با سر افرازی سبک میشود.تا جایی که میتوانی باید دیگران را در سر افرازی خود شریک سازی تا آنها دل از تو بر نگیرند.
درستی سخن پدرم را بی درنگ باور کردم.در چشم برهم زدنی ،اندیشه ام فراتر رفت.به راستی من با در اختیار داشتن ابزار فرماندهی ،برتری روانی بزرگی بر سپاه داشتم.نیز بسا چیزها درباره وضع سپاه میدانستم که آنان هیچ آگاه نبودند.ولی هرگز نمیتوانستم تمام دانسته هایم رابا انبوه افراد در میان آورم.بنابراین آنها می بایست اعتماد شگرفی به من داشته باشند!ومن بارها باید ثابت کنم شایسته فرماندهی به آنان هستم!زیر لب به درگاه خداوند نیایش کردم وشاهین خیالم به زمین نشاندم.به پدرم گفتم:
-اینک پدرم ،گیریم لحظه تصمیم فرارسیده،وشما فرمانده سپاه یقین دارید سازوبرگ شایسته برای همگان فراهم است،می دانید سپاه سالم ونیرومند است،آن ها آماده اند دلاوری خویش را نشان دهند ،ومصمم هستند با سر بلندی به پیروزی برسند .آیا نباید بی درنگ پیکار آغاز کرد؟

سه شنبه 03 مرداد 1391 - 13:38
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 3 کاربر از aghapourfatemeh به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: f_hamedi / abbas / moein-dorribakhsh /
abbas آفلاین



ارسال‌ها : 229
عضویت: 31 /2 /1391
محل زندگی: جويبار
شناسه یاهو: k.joybar
تشکرها : 214
تشکر شده : 360
پاسخ : 16 RE دیاکو بنیانگذار ایران


دیاکو بنیانگذار ایران و نخستین پادشاه سرزمین ماست


دولت ماد یکی از سه تیره آریایی ( ماد، پارس و پارت ) فلات ایران است در سال ۱۳۳۲ پیش از تاریخ خورشیدی بود . مردم ایران او را به پادشاهی برگزیدند. شاهنشاه دیاکو همدان ( هگمتانه‌ ) را به پایتختی خود برگزید و در آن بر روی تپه‌ای، هفت دژ تو در تو ساخت و هر یک را به رنگ ویژه‌ای در آورد.دیاکو ۵۳ سال بر ایران فرمانروایی کرد او توانست اتحادی تاریخی بین تیره های مختلف نژاد آریایی ایجاد نماید .
دیاکو ابتدا توانست 7 طایفه قوم ماد را با هم متحد کند ، وی سپس به عنوان رهبر و قاضی آن 7 طایفه انتخاب شد که این مساله در سال 701 قبل از میلاد مسیح اتفاق افتاد. پس از 7 سال رهبری در بین این 7 طایفه، وی از طرف مادها ، پارسها و پارتها به عنوان پادشاه ایران انتخاب شد و تا سال 656 قبل از میلاد مسیح حکومت کرد. ماجراهای به قدرت رسیدن دیاکو در کتاب تاریخ هرودوت آمده است. دیاکو پسر کیاکسار (کسی که می‌تواند خوب نشانه‌گیری کند) و کیاکسار نام پدرش دیاکو را بر فرزند گذاشته بود .
فرهاد پسر دیاکو و دومین پادشاه ایران بود و بین سالهای 665 قبل از میلاد تا 633 قبل از میلاد حکومت کرد. مانند پدرش ، فرهاد هم جنگ بر علیه آشوریان را آغاز کرد اما متاسفانه شکست خورد ، به دست آشور بنی پال افتاد و به دست او کشته شد. جانشین فرهاد ، کیاکسار نام داشت او ارتش ماد را تجدید سازمان و نوسازی کرد و با نَبوپَلَّسَر شاه بابل متحد شد. برای استوارسازی این اتحاد، دختر کیاکسار به نام امتیس به همسری پسر نبوپلسر یعنی بخت‌النصر دوم درآمد. امتیس از زندگی در جلگه میان‌رودان دلگیر شد و برای کوه‌های بلند همدان و ایران دلتنگی بسیار کرد. از این رو بُخت‌النصر دوم به عنوان هدیه برای همسرش دستور ساختن باغ‌های معلق بابل را داد تا بلندای دیوارهای آن برای امتیس حکم کوهساران را داشته باشد.
کیاکسار در جوانی، شکست پدرش، فرهاد را در برابر آشوری ها دیده بود و از آن درس عبرتی آموخته بود. او فهمید که برای مقابله در برابر آشوریان، می بایست نیروی نظامی مجهزی تشکیل دهد. زیرا سربازانی که رؤسای زمین دار جمع آوری می کنند، هرگز از عهده ی سپاه منظم بر نمی آیند. از این رو، بر آن شد که سپاهی رزمی، مانند آشور، بنا کند. این نیرو، مجهز به تیر و کمان و شمشیر و سواره نظام ماهر بود.
کیاکسار با این نیروی نظامی، به سوی نینوا حرکت کرده، آن شهر را محاصره کرد. اما پس از مدتی، به او خبر رسید که سکاها، به ایران هجوم آورده اند. او دست از محاصره برداشت و به مقابله با آنان شتافت. کیاکسار ، در شمال دریاچه ی ارومیه، نبردی سخت با آنان کرد و از آنان شکست خورد. سکاها، 28 سال بر سرزمین ماد تسلط یافتند و کیاکسار، در این مدت، مطیع آنان بود. سکاها، شهر سقز را بنا کردند و آن شهر را پایتخت خود قرار دادند.
با گذشت زمان ، کیاکسار ، تصمیم به بیرون راندن سکاها گرفت. او، فرمانده ی سکاها و سردارانش را به یک میهمانی دعوت کرد و همه ی آنان را یکجا مسموم کرد. سپس، لشکریان سکاها را از سرزمین ایران بیرون راند.
چون از این جهت، آسودگی خاطر فراهم شد، کیاکسار برای بار دوم، تصمیم به نابودی آشوریان گرفت. او و نبوپلسر توانستند با همیاری، امپراتوری آشور را درهم‌شکسته و پایتخت آن یعنی شهر نینوا را در ۶۱۲ پ.م فتح کنند. ساراگوس، چون در برابر ایرانیان و آشوریان، تاب مقاومت نیاورد، خود و خانواده اش را در آتش، سوزاند. سپس، شهر نینوا، با خاک یکسان شد و دنیا از جنایات دولت ستمگر آشور، رهایی یافت.
پس از این پیروزی ، ایرانیها میان رودان ( بین النهرین) ، ارمنستان و بخشهایی از آسیای صغیر و بخش شرقی رود قزل ایرماق را نیز ضمیمه امپراطوری خود کردند. در این شرایط رود قزل ایرماق به عنوان مرز بین امپراطوری قدرتمند ایران و سرزمین لیدیه شد. جنگ معروف بین ایرانی ها و لیدی ها که با نام جنگ قزل ایرماق معروف است ، در 28 ماه می 585 قبل از میلاد مسیح ، به دلیل کسوف ناگهانی پایان یافت.

کیاکسار پس از این که جنگ با پیروزی پسرش ، آستیاگ به پایان رسید از دنیا رفت. آستیاگ مرزهای ایران را تا اروپا گسترش داد او پدربزرگ مادری کوروش هخامنشی بود.



نخستین پادشاه ایران

نخستین پادشاه ایران دیاکو : ایران را پرورانده و ساختم تا پناهگاه آزادگان باشد .





بهار سال 728 پیش از میلاد بود جهان در تب و تاب ایجاد و زایش بزرگترین تمدن تاریخ خویش قرار داشت . سواران بسیاری به سوی هگمتانه روان بودند همه بر این باور که باید دست در دست یکدیگر کشوری یگانه را بنا نهند . در این بین جوانی خوش سیما و بلند نظر نگاه همه ریش سفیدان را شیفته خود ساخته بود همه ایمان داشتن او می تواند چنین کار بزرگی را به سامان برساند .

دیاکو از تیره ماد ( یکی از سه تیره ایرانی پارت ، ماد و پارس )بود مردم او را به خردمندی و دادگستری می شناختند و برای بر طرف شدن دعاوی بزرگ خویش از او کمک می خواستند . ریش سفیدان سه تیره آریایی در فصل رویش شقایق های سرخ ، دیاکو نخستین فرمانروای ایران را برگزیدند . در آن مجلس دو زن هم در میان ریش سفیدان و بزرگان بودند که هر دو از تیره پارت و پهلوی بودند سه روز پس از انتخاب دیاکو به فرمانروایی از نزدیک با او دیدار کردند و به او گفتند در آشور زنان تحت فشار سارگون (سارگن) هستند و هیچ حقی ندارند آیا تو هم به آن راه خواهی رفت که اگر اینطور باشد دوستی میان ما نیست دیاکو با وجود جوانی گفت ایران سرزمین آزادگان خواهد بود در آزادگی و وارستگی هر که بلندتر باشد میدان بزرگتری در اختیار خواهد داشت .

دیاکو 53 سال پادشاهی کرد و همه در او دادگستری و گذشت را به نیکی دیدند چنانچه ارد بزرگ اندیشمند نام آشنای کشورمان می گوید : خود را برای پیشرفت مردم ارزانی دار تا مردم پشتیبان تو باشند . دیاکو توانست با پادشاهی شایسته خویش پایه اتحاد جاودانه سه تیره بزرگ آریایی ایران را بریزد که امروز همه ما به این همبستگی افتخار می کنیم .


منابع :

http://www.iranaka.com/maghalat-adabiat/tarikh/diako.html

http://www.jamtourist.com/index.php?option=com_content&task=view&id=118&Itemid=1



سه شنبه 10 مرداد 1391 - 04:49
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از abbas به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: moein-dorribakhsh / aghapourfatemeh /
moein-dorribakhsh آفلاین



ارسال‌ها : 185
عضویت: 3 /3 /1391
محل زندگی: بابل
شناسه یاهو: Moein.Dorri
تشکرها : 323
تشکر شده : 292
پاسخ : 17 RE نظر بزرگان در مورد کوروش کبیر
هرودوت گويد : كوروش پادشاهي بزرگوار ، بخشنده و باگذشت و آسان گير بود مانند خسروان ديگر چشم به مال و منال دنيا نداشت در بذل و كرم و عدل افراط مي كرد به داد ستم كشان مي رسيد و دادخواه بود آنچه سعادت خلق در آن بود هدف خود مي نمود .
گزنفو ن( گزنفون، شهروندآتن، تاريخ نگار و قهرمان اصيل يونان باستان است.) مي نويسد:َ كوروش پادشاهي هوشيار و مهربان بود با نبوغ پادشاهي داراي ملكات و فضايل حكما بود حكمت و عدل و رأفت با سلطنت در او جمع شده بود . او مي كوشيد كشور خود را به اوج عظمت برساند . بخشش او بر جلال و جبروت او رجحان داشت خدمت نوع بشر را شعار خود قرار داده بود . خوي نيك و دادگستري و حمايت مظلوم و احقاق حق و فروتني و نرم دلي ، خوشرويي و بردباري از صفات خوب او بود . تواضع او براي كبر و غرور جايي نگذاشته بود.

امضای کاربر : راه رهايی از تعلل، اقدام كردن است.
سه شنبه 17 مرداد 1391 - 05:11
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از moein-dorribakhsh به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: abbas / aghapourfatemeh /
aghapourfatemeh آفلاین



ارسال‌ها : 60
عضویت: 6 /3 /1391
محل زندگی: قائمشهر
تشکرها : 86
تشکر شده : 138
پاسخ : 18 RE مدیریت کوروش بزرگ

سه شنبه 24 مرداد 1391 - 16:27
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از aghapourfatemeh به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: moein-dorribakhsh /
moein-dorribakhsh آفلاین



ارسال‌ها : 185
عضویت: 3 /3 /1391
محل زندگی: بابل
شناسه یاهو: Moein.Dorri
تشکرها : 323
تشکر شده : 292
پاسخ : 19 RE ثروت من اینجاست
زمانی کزروس به کورش بزرگ گفت:

چرا از غنیمت های جنگی چیزی را برای خود بر نمی داری و همه را به سربازانت می بخشی.

کورش گفت:

اگر غنیمت های جنگی را نمی بخشیدیم الان دارایی من چقدر بود؟

گزروس عددی را با معیار آن زمان گفت. کورش یکی از سربازانش را صدا زد و گفت:

برو به مردم بگو کورش برای امری به مقداری پول و طلا نیاز دارد.

سرباز در بین مردم جار زد و سخن کورش را به گوششان رسانید. مردم هرچه در توان داشتند برای کورش فرستادند. وقتی که مالهای گرد آوری شده را حساب کردند، از آنچه کزروس انتظار داشت بسیار بیشتر بود. کورش رو به کزروس کرد و گفت:

ثروت من اینجاست. اگر آنها را پیش خود نگه داشته بودم، همیشه باید نگران آنها بودم. زمانی که ثروت در اختیار توست و مردم از آن بی بهره اند مثل این می ماند که تو نگهبان پولهایی که مبادا کسی آن را ببرد.

منبع:
www.emodiran.com

امضای کاربر : راه رهايی از تعلل، اقدام كردن است.
شنبه 28 مرداد 1391 - 04:20
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از moein-dorribakhsh به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: abbas / aghapourfatemeh /
aghapourfatemeh آفلاین



ارسال‌ها : 60
عضویت: 6 /3 /1391
محل زندگی: قائمشهر
تشکرها : 86
تشکر شده : 138
پاسخ : 20 RE آموختن از نابخردی دیگران
کمبوجیه افزود:
-ولی یک پند ویژه هست که بار دیگر باید گوشزد کنم زیرا این از همه ی پند های دیگر برتر است.پندهای تاریخ را از یاد مبر.به یاد داشته باش چه بسیار کسان که به همراه مردمان (دانا)برای نبرد با دشمن دانا هم سو گند شده اند ولی از همان دشمن شکست قطعی خورده اند!به یاد داشته باش چه بسیار دولتیانی که رهبران جدید را به قدرت رسانده اند،آن گاه از همان دست پرورده ی خویش نارو دیده وسر نگون گشته اند.به یاد داشته باش چه بسیار رهبرانی که با دوستان خویش مانند برده رفتار کرده اند ،آنگاه در آتش شورشهایی که برآمده از شیوه های نابخردانه خودشان بوده گرفتار آمده اند.چه شماری از مردان نیرومند که آرزو کرده اند بر گیتی فرمان برانند وبا این پر خواهی ،آنچه را هم که داشته اند از دست داده اند.این سخنان بر دلم مینشستند .شاید خداوند از زبان پدرو به من هشدار میداد گرفتار بلند پروازی خویش نشوم.بار دیگر احساس کردم تنها هستم.هیچ کس نمیدانست من تا کجا می خاستم با سپاهم درنوردم.به یاد خود آوردم که همواره در کنار اعتمادی که به خود دارم ،حس نیرومندی از فرو تنی نیز در خودم بپرورانم .باید همواره آماده ی دریافتهای هشدارهای آسمانی باشم تا بر آتش خواسته هایم باران میانه روی فرو ریزد.با وجود همه ی این اندیشه ها در ذهنم ،نمیتوانستم ذره ای تردید به دل راه دهم که من زاده شده بودم تا به مقصدی والا برسم.من با دقتی بسیار زیاد پیش میرفتم ولی تا آنجا که سرنوشت اجازه میداد .با لحنی بی تفاوت گفتم:
- به راستی انسان گاه از درک ضعفهای خویش باز میماند .وهمین نادانی وی را دچار فاجعه های هولناک میکند.
-آری،پس باید هشیار حسابهای نادرست خویش باشیم.پیش بینی جزء ویژگی های بشر نیست .ما بینش لازم برای گزینش بهترین آینده را نداریم.ولی پسرم،خدایان هر چه را که آینده برای ما خواهند آورد میدانند.اگر ما خاکیان مورد لطف آنها قرار گیریم ،آنها با نشانه هایی به ما خواهند فهماند که چه کنیم وچه نکنیم.
بار دیگر با شنیدن سخنان پدرم دلگرم شدم.گویی برایم دعای خیر بود. همچنان که با پدرم به سوی مرز ماد میراندیم نشانه ای خجسته به پیشباز ما آمد :عقابی نیرومند با بالهایی پهناور از سمت راست به میدان دید پر افشاند .نیم رخ او بر زمین آبی آسمان وقله های پوشید از برف چنان میپویید که گویی ما را راهنمایی میکند.بدین گونه ما وهمراهان رکاب،به خاک ماد گام نهادیم.


چهارشنبه 29 شهریور 1391 - 13:02
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از aghapourfatemeh به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: abbas / moein-dorribakhsh /
abbas آفلاین



ارسال‌ها : 229
عضویت: 31 /2 /1391
محل زندگی: جويبار
شناسه یاهو: k.joybar
تشکرها : 214
تشکر شده : 360
پاسخ : 21 RE مدیریت کوروش بزرگ
دیدگاه امیرکبیر درباره تولید ملی
امیر کبیر می گفت: ایران نباید بازار فروش کالاھای خارجی باشد،‌ بلکه باید اساس اقتصاد مملکت را بر تھیه این کالاھا در داخل کشور مبتنی نمود.
به گزارش جهان به نقل از تولید ایرانی، میرزا تقی‌خان امیر کبیر صدر اعظم ایران در دوره قاجار، همانطور که در میان همه افراد جامعه ایرانی با عنوان پدر مدرسه ایران شناخته شده است، در حوزه اقتصاد نیز بنیادهای نظری و عملیاتی نوینی را وارد معادلات ذهنی ایرانیان کرد.


پس پر بیراه نیست اگر امیر کبیر،‌ نخستین عصرآفرین اقتصادی ایران را در به واسطه از خودگذشتگی که در راه آبادی ایران نشان داد و تلاش‌های صادقانه‌ای که در حمایت از اقتصاد خود بسنده داخلی کرد، با عنوان « مرد میهن» خطاب کنیم.


مرد میهن معتقد بود که ایران نباید بازار فروش کالاھای خارجی باشد، بلکه باید اساس اقتصاد مملکت را بر تھیه این کالاھا در داخل کشور مبتنی نمود . این کار احتیاج به سرمایه و کارگر فنی و مدیریت اصولی داشت و این ھر سه عامل در ایران آن روز تا حدی موجود بود.اما مانع اساسی چنین تحولی یعنی جانشین ساختن تدریجی صنایع دستی متوسط با صنایع ماشینی، ضدیت صریح استعمار خارجی بود که امیرکبیر این عامل عمده را نیز خلع سلاح کرد.


گشایش نخستین کارخانه‌های ایرانی


میرزا تقی‌خان به منظور بسط صنایع،‌ سرمایه کافی در اختیار اھل فن گذاشت و کارخانجات شکرریزی در ساری و ریسمان ریسی و چلواربافی در تھران و حریر بافی در کاشان و سماور سازی و کالسکه سازی در اصفھان و تھران تاسیس کرد.


وی با تشویق استادان در ایجاد مسنوجات و مصنوعات جدید و انجام اختراعات در این زمینه‌ھا در اصفھان و کاشان اقدام به تأسیس کارخانه ھا ماھوت سازی و دادن دستورات لازم در این خصوص به نماینده ایران در اتریش و صدور امریه ای مبنی بر ایجاد نمایشگاھی از محصولات صنعتی ایران در تھران کرد که ھمه اینھا علامت درک صحیح امیر کبیر از قوانین درونی اقتصاد سرمایه داری که در جھت نابود ساختن صنایع یدی عمل میکرد، است.


او عده زیادی از خبرگان و استادکاران را برای آشنایی با فنون و صنایع جدید به مسکو و پطرزبورگ فرستاد. اینھا پس از بازگشت به ایران کاغذ گرخانه اصفھان، بلور سازی تھران و کارگاه‌ھای چدن ریزی و نساجی را در ساری به وجود آوردند.


توسعه صنایع دستی


از سوی دیگر در پرتو حمایت و ھدایت امیر رشته ھایی از صنایع دستی که قابلیت توسعه را داشتند چه از نظر کمیت و چه از نظر کیفیت و مرغوبیت در راه تحولات اساسی افتادند؛ چنانکه شال‌ھای کرمانی معروف به شال امیری به چنان نفاستی از بافت و از لحاظ جنس رسید که از شال ھای کشمیری پیش افتاد و شال جوغان پشمین مازندران که به دستور امیر به جای ماھوت خارجی به لباس سربازان اختصاص یافت تولید وسیع و با ارزشی پیدا نمود

دوشنبه 03 مهر 1391 - 17:09
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از abbas به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: aghapourfatemeh / moein-dorribakhsh /
moein-dorribakhsh آفلاین



ارسال‌ها : 185
عضویت: 3 /3 /1391
محل زندگی: بابل
شناسه یاهو: Moein.Dorri
تشکرها : 323
تشکر شده : 292
پاسخ : 22 RE جملات كوروش كبير
1).کارتان را آغاز کنید، توانایی انجامش بدنبال می آید .

2).وقتی توبیخ را با تمجید پایان می دهید، افراد درباره رفتار و عملکرد خود فکر می کنند، نه رفتار و عملکرد شما .

3).آنچه جذاب است سهولت نیست، دشواری هم نیست، بلکه دشواری رسیدن به سهولت است .

4).وقتی توبیخ را با تمجید پایان می دهید، افراد درباره رفتار و عملکرد خود فکر می کنند، نه رفتار و عملکرد شما .

5).سخت کوشی هرگز کسی را نکشته است، نگرانی از آن است که انسان را از بین می برد .


منبع

امضای کاربر : راه رهايی از تعلل، اقدام كردن است.
شنبه 26 اسفند 1391 - 10:59
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از moein-dorribakhsh به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: aghapourfatemeh /
aghapourfatemeh آفلاین



ارسال‌ها : 60
عضویت: 6 /3 /1391
محل زندگی: قائمشهر
تشکرها : 86
تشکر شده : 138
پاسخ : 23 RE سخن به فرا خور شنونده
هنگام سخن گفتن با سربازان عادی،بخشی از دانسته هایم را آشکار نکردم.آموزش پیشرفته نجیب زادگان را در چشم کسانی که کشش چندانی نداشتند کنار ما افسران در صف نخست بگنجند،چندان با شکوه ننمودم.هر چه بودما همگی،چه نجیب زاده ،چه عوام،فرزندان سرزمین همایون پارس بودیم.گیریم نجیب زادگان آموزش های ویژه دیده بودند ولی به هیچ روی ابر انسان نبودند.
در میان سربازان عامی به سخن ادامه دادم وآنان را که از دیرباز بسی تنگ دست تراز نجیب زادگان زیسته بودند به امید واری فرا خواندم.ایشان را گفتم هر اندازه فقیر زاده بوده باشند،اینک فرصتی دست داده است تا بخت خویش بیازمایند و دستی به دارایی برآورندو جایگاهی والاتر بیابند. گفتم دروازه ی بخت ،به گستره ی جهان در برابر آن ها باز شده که بسیار اندک روی می دهد.اگر خوب وارد شوند،از آن بهره مند خواند شد.و شگفتا که در اوج خرسندی من ،آنان چنین کردند.
آیا اینگونه رفتار مردمی با قوانین سخت و استوار سرزمین پارس ناسازگار بود؟شاید.ولی ما بسی دور از آن سرزمین بودیم و رستاخیز من با موانع جدی روبه رو نشد.سخن باریک،آن سپاه دیگر یک سپاه پارسی نبود،چنان مسلح گشته بود که می توانست در قلب یک ارتش امپراتوری در میدان های جهانی گام به کار زار گذارد.ولی یک نکته آشکار بود:
هر گز نمیتوانستم سپاهم را با آن آرایش نوین به سرزمین های مادری برگردانم. ورود چنان سپاهی به سرزمین مادری،در نظام های طبقاتی آن زمان شکافهای ژرف پدید می آورد.
آشوریان و هم پیمانان آنها هنوز بسی دور بودند. پس مهلت فراوانی داشتم تا سپاهیانم را به مسابقات هنرهای رزمی برانگیزم مگر روان سپاه نیروند گردد. به هنگ ها،گردان ها،و جوخه ایی که در کاربری هنرهایشان بیش تر جان فشانی می نمودند و از فرماندهان خود بهتر پیروی می کردند پاداش های کلان دادم.

چهارشنبه 11 اردیبهشت 1392 - 10:51
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از aghapourfatemeh به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: moein-dorribakhsh /



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش به انجمن :