زمان جاری : یکشنبه 30 اردیبهشت 1403 - 3:07 بعد از ظهر
نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم



abbas آفلاین



ارسال‌ها : 229
عضویت: 31 /2 /1391
محل زندگی: جويبار
شناسه یاهو: k.joybar
تشکرها : 214
تشکر شده : 360
پاسخ : 32 RE گفتگو
ارتقاء زبان بدن تغییر چشمگیری در مهارت های اجتماعی، جذابیت و حال و هوای کلی شما ایجاد خواهد کرد.
توصیه خاص و مشخصی درمورد طریقه استفاده از زبان بدن وجود ندارد. احتمالاً شما در برخورد با افراد مختلف و در موقعیت های مختلف، از زبان بدن خود به طور متفاوتی استفاده می کنید. (مطمئناً زبان بدن شما در برخورد با رئیستان نسبت به برخورد با دوست دخترتان کاملاً متفاوت است) آنچه در این مقاله مطرح می شود به شما کمک خواهد کرد که چطور به طرز کارآمدتر و بهتری از زبان بدن خود استفاده کنید.
اول اینکه، برای تغییر زبان بدن، باید از زبان بدن خود آگاه باشید. از نحوه نشستن، ایستادن، استفاده از دست ها و پاها، و طرز صحبت با دیگران آگاه باشید.
می توانید در جلو آینه تمرین کنید. ممکن است اینکار به نظرتان کمی مسخره و احمقانه بیاید، اما مطمئن باشید که کسی نگاهتان نمی کند. درعوض باعث می شود قبل از رفتن در جلسات و مجامع عمومی و برخورد با افراد، کمی پیش خودتان تمرین کرده و آماده شوید.
نکته دیگر این است که چشمانتان را ببندید و طریقه نشستن و ایستادنتان را در ذهن خود مجسم کنید تا اطمینان بیشتری به خود و آرامش پیدا کنید. آنطور که دوست دارید خودتان را در ذهنتان مجسم کنید و بعد سعی کنید آن را به مرحله عمل درآورید.
می توانید زبان بدن دوستان، مانکن ها، ستاره های سینما یا سایر افراد را هم که فکر می خوب هستند را نگاه کنید. ببینید آنها چه می کنند که شما نمی کنید. تکه های رفتاری مختلف را که دوست دارید از افراد مختلف بردارید و در برخورد با دیگران امتحان کنید.
ممکن است بعضی از این نکات به نظر شما مصنوعی بیاید. اما ایرادی ندارد، فقط تا زمانیکه این حرکات و منش ها جزء وجود شما نشده باشد، ممکن است مصنوعی به نظر برسد. و با تمرین بیشتر می توانید این رفتارهای جدید را یاد بگیرید. و یادتان باشد، رفتار شما مستقیماً بر احساس شما تاثیر می گذارد. اگر کمی بیشتر لبخند بزنید، احساس شادمانی بیشتری خواهید داشت. اگر صاف و صوف تر بنشینید، احساس انرژی و اعتماد بیشتری پیدا خواهید کرد. اگر حرکاتتان را کندتر کنید، احساس آرامش بیشتری می کنید، و...
ممکن است در ابتدای کار حرکات و رفتارهای جدیدتان کمی اغراق آمیز به نظر برسد. اما ایرادی ندارد. مطمئن باشید که مردم آنقدرها هم که شما فکر می کنید به حرکات و رفتارهای شما توجه ندارند، آنها درگیر مشکلات خودشان هستند. برای رسیدن به تعادل بیشتر کمی بیشتر تمرین کنید و رفتار و حرکات خودتان را خوب کنترل کرده و زیر نظر داشته باشید.
۱) دست ها یا پاهایتان را ضربدری قرار ندهید :
مطمئناً تا به حال شنیده اید که این قرار دادن دستهایتان به صورت ضربدری (همان دست به سینه) باعث می شود دیگران تصور کنند حالت دفاعی به خود گرفته اید. حال باید بدانید که قرار دادن پاها نیز در همین وضعیت چنین فکری را ایجاد می کند. پس سعی کنید همیشه دست ها و پاهایتان را باز قرار دهید.
۲) ارتباط چشمی برقرار کنید، اما به دیگران زُل نزنید:
اگر با افراد مختلفی در حال صحبت هستید، برای ایجاد ارتباطی بهتر با همه ی آنها به یک میزان ارتباط چشمی برقرار کنید و ببینید به حرفهایتان گوش می دهند یا نه. اما برقرار کردن ارتباط چشمی بیش از انداره به طرف مقابل احساس خوبی منتقل نمی کند. نداشتن ارتباط چشمی هم باعث می شود خودتان احساس ناامنی کنید. اگر تابه حال عادت نداشته اید که موقع حرف زدن با طرف مقابلتان ارتباط چشمی برقرار کنید ممکن است در اول کار کمی برایتان دشوار باشد، اما با تمرین بیشتر به آن عادت می کنید.
۳) مکان بیشتری را اشغال کنید :
مثلاً اگر موقع نشستن یا ایستادن پاهایتان را کمی فاصله بدهید و از هم باز نگاه دارید، نشان می دهد که اعتماد به نفس زیادی دارید و از خودتان کاملاً مطمئنید.
۴) شانه هایتان را رها کنید :
وقتی احساس فشار می کنید، این احساس بیش از همه جا در شانه های شما جمع می شود. ممکن است کمی بالاتر از حد معمول قرار بگیرند. سعی کنید شانه هایتان را شل و آزاد کنید. آنها را کمی تکان داده و کمی عقب ببرید.
۵) وقتی طرف مقابلتان صحبت می کند شما با تکان های سر او را تصدیق کنید:
انجام هرازگاه این کار باعث می شود طرف مقابلتان حس کند که به حرفهایش گوش می دهید. اما اغراق نکنید.
۶) دولا و خمیده ننشینید، صاف بنشینید :
اما در حالت ریلکس و آرمیده نه در فشار.
۷) خم شوید، اما نه خیلی زیاد :
اگر می خواهید به طرف مقابلتان نشان دهید که به صحبت هایش علاقه مندید، کمی به سمت آن فرد خم شوید. اگر می خواهید به دیگران نشان دهید که اعتماد به نفس دارید و از خودتان مطمئن هستید، کمی به عقب خم شوید. اما در این خم شدن ها اغراق نکنید. خم شدن بیش از اندازه به جلو شما را محتاج و نیازمند به طرف مقابل نشان می دهد و خم شدن بیش از اندازه به عقب باعث می شود فردی خودخواه و متکبر به نظر برسید.
۸) لبخند بزنید و بخندید:
یادتان باشد، خیلی خودتان را جدی نگیرید. راحت بنشینید و وقتی کسی حرف خنده داری می زند لبخند بزنید و بخندید. اگر فرد مثبتی باشید، دیگران تمایل بیشتری برای حرف زدن و مراوده با شما خواهند داشت. اما اولین نفری نباشید که به لطیفه های خودش می خندد، چون باعث می شود فردی عصبی و نیازمند توجه به نظر برسید. وقتی به کسی معرفی می شوید لبخند بزنید اما این لبخند را خیلی ادمه ندهید چون دورو به نظر خواهید رسید.
۹) به صورتتان دست نزنید :
اینکار باعث می شود عصبی جلوه کنید و حواس شنونده ها و مخاطبینتان را نیز منحرف می کند.
۱۰) سرتان را بالا نگاه دارید :
چشمانتان را به زمین ندوزید، با اینکار خجالتی و نامطمئن به نظر خواهید رسید. سرتان را مستقیم و بالا نگاه دارید و چشم هایتان را به افق روبرویتان بیندازید.
۱۱) کمی حرکاتتان را کندتر کنید :
اینکار دلایل مختلفی دارد. اگر آرام تر راه بروید، مطمئن تر و با اعتماد به نفس تر به نظر می رسید. اگر کسی شما را خطاب می کند، به سرعت سرتان را به جهت او برنگردانید، کمی آرامتر به سمت صدا برگردید.
۱۲) بی قرار نباشید :
از حرکات تیک دار و عصبی مثل تکان دادن پا یا زدن روی میز با انگشت ها اجتناب کنید. این حرکات موقع صحبت کردن حواس طرف مقابلتان را پرت می کند و شما را فردی بی قرار و ناآرام نشان می دهد. روی حرکاتتان تمرکز داشته باشید.
۱۳) از دستهایتان با اطمینان بیشتری استفاده کنید:
به جای ضرب گرفتن با دستانتان یا دست کشیدن روی صورتتان، سعی کنید از آنها برای کمک به رساندن مطلبی که در موردش صحبت می کنید استفاده کنید. از دست ها برای توصیف چیزهای مختلف یا تاکید در حرفی که می زنید می توانید استفاده کنید. اما زیاد از آنها استفاده نکنید چون باعث پرت کردن حواس شنونده می شود. کنترل دست هایتان باید در دستتان باشد!
۱۴) گیلاس نوشیدنیتان را کمی پایینتر بگیرید:
گیلاس نوشیدنیتان را جلو سینه تان نگیرید. نه تنها گیلاس نوشیدنی بلکه هر چیز دیگر را در جلوی سینه نگیرید چون شما را در حالت دفاعی قرار می دهد. در عوض آن را کمی پایینتر آورده و در اطراف پاهایتان قرار دهید.
۱۵) ستون فقراتتان تا پشت سرتان ادامه دارد:
بعضی از افراد عادت دارد صاف و مستقیم و در حالتی بسیار خوب بنشینند اما گردنشان را رها می کنند و باعث میشود سرشان کمی از بدنشان جلوتر بیاید. این افراد باید بدانند که ستون فقراتشان تا ابتدای گردنشان نیست بلکه تا پشت سرشان ادامه دارد. از اینرو برای داشتن حالتی بهتر، خوب است که تا انتهای ستون فقرات خود را صاف و مستقیم نگاه دارید.
۱۶) خیلی نزدیک نایستید :
همه ی آدم ها اگر مخاطبشان خیلی نزدیکشان باشد، زود خسته می شوند. اجازه بدهید مخاطبتان حریم شخصی خود را حفظ کند و به آن تجاوز نکنید.
۱۷) آینه :
معمولاً وقتی دو نفر رابطه ی نزدیکی با هم داشته باشند و خوب با هم ارتباط برقرار کنند، بعد از مدتی ناخودآگاه زبان بدن همدیگر را کپی می کنند. مثلاً اگر طرف مقابل به جلو خم شود، شما هم به جلو خم می شوید. اگر دستش را روی پایش بگذارد شما هم همین کار را می کنید. اما حواستان باشد که این واکنش ها را لافاصله انجام ندهید و همه ی این رفتارها را کپی نکنید.
۱۸) رفتاری خوب ومناسب داشته باشید :
رفتاری مثبت، آرام، و باز داشته باشید. احساس و زبان بدن شما تاثیری متقابل بر هم دارند. فکر کنید تا حرکاتی مثبت داشته باشید!
شما می توانید زبان بدن خود را تغییر دهید، اما این هم مثل یاد گرفتن هر چیز جدید دیگر زمان می برد. مخصوصاً چیزهایی مثل بالا نگاه داشتن سر وقتی چندین و چند سال عادت کرده اید که سرتان را پایین بیندازید و کفش هایتان را نگاه کنید. و اگر بخواهید چندین حرکت را توامان تغییر دهید، مطمئناً گیج و سردرگم می شوید.
سعی کنید چند نمونه از این حرکات را اتخاذ کرده و سه الی چهار هفته آنها را تمرین کنید. پس از عادت کردن کامل به این چند حرکت، چند رفتار دیگر را برداشته و تمرینات خود را به همین شیوه ادامه دهید. در آخر خواهید دید آنچه که فکر نمی کردید بتوانید یاد بگیرید را طی مدت زمان کمی یاد گرفته اید .

شنبه 31 تیر 1391 - 18:41
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از abbas به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: moein-dorribakhsh /
moein-dorribakhsh آفلاین



ارسال‌ها : 185
عضویت: 3 /3 /1391
محل زندگی: بابل
شناسه یاهو: Moein.Dorri
تشکرها : 323
تشکر شده : 292
پاسخ : 33 RE نکاتی در مورد زبان بدن( Body Languag)

▪ انداختن پاروی پا:

در هنگام مذاکرات هر گاه یکی از طرفین یا هر دو ی آنها پاهای خودرا روی هم می اندازند نشانه این است که وارد مرحله جدیدی از مذاکره می شوید , مرحله ایی که امکان تفاهم کمرنگ می شود . اگر انداختن پا روی پای دیگر با گذاشتن دستها در زیر بغل بصورت ضربدر همراه باشد اوضاع وخیم تر است و باید یک فکر جدی برای تغییر وضعیت انجام دهید تا طرف مقابل از حالت تدافعی خارج شود.
▪ کشیدن دست به چانه :
این علامتی از زبان رفتار است که در هنگام تصمیم گیری بکار می رود. کشیدن دست به روی چانه معمولا” با حالتی از چهره همراه است که در آن چشم ها کمی جمع می شود. افرادی دیگر ممکن است در این حالت لب بالایی را لمس کنند وآنرا بکشند و بعضی مردها با سبیل یا ریش خود بازی کنند که همگی دلیل بر تعمق و ارزیابی است. در بازی شطرنج نیز افرادی که قرار است حرکت بعدی را انجام دهند در بسیاری از موارد چنین اشاره ایی را از خود نشان می دهند که پس از تصمیم گیری متوقف می شود .

▪ برداشتن عینک:

برداشتن آهسته عینک جهت تمیز کردن آن در شرایطی که نیازی به این عمل نیست اشاره تعویقی است, این عمل در طی یک مذاکره ممکن است چندین بار انجام بگیرد. در چنین حالتی شخص می خواهد با طفره رفتن از پاسخ یک سؤال یا ایجاد تاخیر در پاسخ مطالبی را در ذهن خود بررسی کرده وموقعیت خود را مرور نماید. در هر حال این افراد می خواهند زمانی رابرای پرسش یا پاسخخود در اختیار بگیرند. اشاره مشابه دیگر می تواند برداشتن عینک در کنار دهان باشد.

▪ دست زدن به بینی:

این علامت رفتاری ویا مالیدن با انگشت اشاره نشانه شک وتردید در مورد مطالب گفته شده در یک گفتگـــو یا مذاکره میباشد؛ به ویژه اگر این اشاره همراه با متمایل شدن شخص به انتهای صندلی باشد. اما مراقب باشید که این اشاره را با کسی که بینی خود را می خاراند اشتباه نکنید. اشاره دیگری در این زمینه مالیدن پشت گوش یا کنـار آن است که حاکی از شک وتردید در ارائه یک پاسخ یا سبک وسنگین کردن آن است. در بسیاری از مواقع پس از این عمل دست به سمت چشم رفته وعمـل مالیـدن چشـم انجام می شود.

▪ ضرب گـرفتـن روی مـیـز:

کسی که با ریتمی یکنواخـت وکسل کننده به روی میز ضرب میزند می خواهد احساس بی قراری خود را بیان کند.اشارات مشابه دیگـر می تواند این با شد که فرد مرتباٌ دکمه خودکار خود را بالا وپایین می زند ویا باپاشنه پا به زمین ضربه میزنـد. پیام مستقیم این اشارات برای شما این است که باید دریابید که حرفهایتان کسل کننده یا بی روح است ویا اینکه برای طرف مقابل تازگـی نــــدارد.

▪ قراردادن مچ یک پا به روی مچ پای دیگر:

این اشاره اشاره ایست که در مواقع بسیاری بروز می کند. مثلا” در جلسات دوستانه یا رسمی که شخص تحت فشار روانی ؛ تنش یا استرس قرار گرفته است.
مهمانداران هواپیما در این زمینه تجربیات مفیدی دارند ،آنها به راحتی می تواننـد افرادی که از مسافرت با هواپیما می ترسند را تشخیص دهنـد زیرا این افراد با پاهای گره خورده وقراردادن یک مچ به روی مچ دیگر می نشینند به خصوص در هنگـام برخواستن هواپیما.
همچنین بسیاری از افراد در موقعیت های تنش زا مانند شرکت در مصاحبه یا آزمونی برای استخدام ،مچ پاهای خود راروی هم می اندازند. اصولاّ علائم زبان رفتار بیشتر با یکدیگر ودر یک مجموعـه ظـاهر می شوند وبه همین ترتیب باید با هـم تعبیر شونـد.به عنوان مثال اگرفرد مقابل شمـا پایش را از روی پا بردارد و کمـی به طرف شما خم شود شما می توانید نتیجه بگیرید که وی به سخنان شما علاقمند است و مایل است بیشتر بداند.
پس توجه به زبان رفتار را در خود تقویت کنید وهمواره در هنگـام مواجـه شدن با واکنش منفی از طرف مقابل در صدد متعادل کـردن اوضــاع برآیید. در این مواقع بهتر است به جـای ایـنکه شـیوه قـبلی خود را ادامه دهید و بر آن اصــرار ورزید سیاست جدیدی را در پیش گیرید،چراکه اگر فردی از رفتار یا گفتار شما ناراحت یا عصبانی باشد علائم رفتاری او پیشاپیش این موضوع را به شما هشدار می دهند .

البته به نظر من، زبان بدن مطابق با فرهنگ کشور ها کمی متفاوت است.اما در اکثر مواقع این اصول کلی است و در مورد اکثر افراد صدق می کند.

امضای کاربر : راه رهايی از تعلل، اقدام كردن است.
سه شنبه 03 مرداد 1391 - 05:30
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از moein-dorribakhsh به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: abbas / f_hamedi /
abbas آفلاین



ارسال‌ها : 229
عضویت: 31 /2 /1391
محل زندگی: جويبار
شناسه یاهو: k.joybar
تشکرها : 214
تشکر شده : 360
پاسخ : 34 RE گفتگو
جويبار و بروجن المپيکي‌ترين شهر‌هاي ايران
شهر جويبار و بروجن هر کدام با داشتن سه نماينده در المپيک لندن ، بالاترين سرانه را با توجه به آمار جمعيتي در اين رخداد بين المللي به خود اختصاص داده اند و از اين لحاظ المپيکي ترين شهرهاي جهان محسوب مي شوند.
[جويبار و بروجن المپيکي‌ترين شهر‌هاي ايران]

بر اساس بررسي هاي آماري صورت گرفته از رقابت هاي المپيکي گذشته ، پايتخت هاي بزرگ جهان به ازاي هر 500 هزار نفر جمعيت تنها يک سهميه در رقابت هاي المپيک داشتند در حالي که شهر جويبار با کمتر از 71 هزار نفر جمعيت سه سهميه در المپيک لندن دارد.

بر اساس اين آمار ، هر 23 هزار و 400 نفر جويباري داراي يک نماينده در رقابت هاي المپيک لندن هستند.

مسوول روابط عمومي اداره کل ورزش و جوانان مازندران روز سه شنبه در اين باره به خبرنگار ايرنا گفت : هر سه نماينده المپيکي شهر جويبار در رشته کشتي عضو تيم ملي هستند.

" مهرداد يعقوبي " افزود : " رضا يزداني " ، " مسعود اسماعيل پور " و " کميل قاسمي " به عنوان کشتي گير از جويبار در بازي هاي المپيک 2012 لندن حاضر خواهند شد.

وي گفت : اگر چه چنين موفقيت بزرگي براي يک شهرستان ناشي از تلاش تمامي دلسوزان ورزش ، مربيان و ورزشکاران است ، ولي بيش از اين نشان مي دهد که ورزش کشتي در پوست و خون مردم جويبار جريان دارد.

او افزود : شهر جويبار از گذشته تاکنون در رشته کشتي سرآمد مازندران بود و ورزشکاران کشتي اين شهر در ساليان گذشته موفق به کسب مدال هاي معتبر در ميادين جهاني و بين المللي شدند.

يعقوبي گفت : موفقيت هاي سال هاي اخير کشتي گيران جويبار نشان مي دهد اين شهر چشمه زاينده قهرمانان و پهلوانان است و سرمايه گذاري و برنامه ريزي بلند مدت براي کشف استعدادهاي جديد مي تواند زمينه ساز موفقيت هاي بيشتري در عرصه هاي بين المللي شود.

وي افزود : اهميت حضور سه ورزشکار از شهر جويبار در المپيک لندن وقتي آشکارتر مي شود که دريابيم کلان شهرهايي مانند مشهد ، اصفهان، تبريز ، کرج ، شيراز و چند شهر بزرگ ديگر سهميه اي به اندازه شهر کوچک جويبار در المپيک لندن ندارند.

مسوول روابط عمومي اداره کل ورزش و جوانان مازندران حضور 16 ورزشکار مازندراني در بازي هاي المپيک و پارالمپيک 2012 لندن را يک رکورد تاريخي دانست و گفت : کسب بيش از 20 درصد سهميه کاروان اعزامي ايران توسط مازندراني ها نشانگر جايگاه بلامنازع مازندران در ورزش کشور است.

شهرستان بروجن نيز به لطف استعدادهاي خود توانست در المپيک لندن 1202 سه ورزشکار داشته باشد، درست مانند شهرهاي بزرگ جهان از جمله لندن، واشنگتن، برلين، کانبرا، پکن، توکيو و پاريس که هر کدام با بيش از چند ورزشکار در المپيک لندن حضور دارند.

''محمد ارزنده'' رکورددار پرش طول ايران، بعد از ظهر شنبه(ديروز) در آخرين فرصت رکوردگيري بازي هاي المپيک که از سوي فدراسيون دووميداني در تهران برگزار شد، با پرشي به طول 8 متر و 17 سانتي متر ضمن شکستن رکورد ايران، ورودي بازي هاي المپيک 2012 لندن را نيز کسب کرد.

اين جوان خوش اخلاق و متين بروجني با اين پرش، نخستين پرنده ايراني است که موفق شد بيش از هشت متر را در کارنامه دووميداني ايران به ثبت برساند.

بروجن شهر کوچکي است بر فراز زاگرس مياني است که زماني تالابهاي آن ميراث بين المللي بود اما اينک رشته دووميداني اين شهرستان به عنوان ميراث انساني براي نسل هاي آينده قلمداد مي شود.

اکنون ''سجاد مرادي'' از شهرستان بروجن سرگروه تيم ملي دووميداني ايران در المپيک لندن است و اين بيانگر ظرفيت دووميداني چهارمحال و بختياري است.

مرادي ، نخستين دونده ايراني بود که موفق به کسب سهميه المپيک لندن 2012 شد تا نشان دهد که چهارمحال و بختياري سالهاست قطب دووميداني ايران مي باشد.

'' روح الله عسگري'' جوان با استعداد شهرستان بروجن چهارمحال و بختياري است که با وجود امکانات کم موفق شد پس از ''احسان حدادي'' سهميه A مسابقات المپيک لندن را از آن خود کند.

اين دونده چهارمحال و بختياري هفته گذشته با پيمودن مسير 110متر با مانع در مدت 13 ثانيه و50 صدم ثانيه به عنوان نفر اول از خط پايان گذشت و موفق شد ضمن شکستن رکورد ايران در اين ماده، خود را در جمع المپيکي هاي ايران در سال 2012 قرار دهد.

مديرکل ورزش و جوانان چهارمحال و بختياري گفت: کسب سهيمه المپيک از سوي محمد ارزنده، ظرفيت اين استان را به همگان نشان داد.

''محمود شمسي پور'' روز يکشنبه با تبريک اين پيروزي به جامعه ورزش بويژه دووميداني استان افزود: کسب اين سهميه نشان داد که چهارمحال و بختياري، سرزمين قهرمانان دوو ميداني ايران است و اين ورزشکار به همراه روح الله عسگري و سجاد مرادي نام ايران را طنين انداز کرده اند.

در دوره گذشته المپيک نيز عباس صميمي و سجاد مرادي از چهارمحال و بختياري حضور داشتند که اين نخستين بار است از يک شهر سه نفر در المپيک راه يافته است.

در المپيک دور گذشته در پکن عباس صميمي در پرتاب ديسک در مجموع بيست و ششم شد و در دوي 800 متر نيز سجاد مرادي رده نهم را کسب کرد.

سه شنبه 03 مرداد 1391 - 23:11
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از abbas به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: moein-dorribakhsh / admin /
abbas آفلاین



ارسال‌ها : 229
عضویت: 31 /2 /1391
محل زندگی: جويبار
شناسه یاهو: k.joybar
تشکرها : 214
تشکر شده : 360
پاسخ : 39 RE گفتگو
نجــاه نکتــه از عادات افراد موفــق که باعــث برتــری آنــها می شــود ..



این متن به بیان عادات زندگی و رفتارها و طرز فکر افراد موفق در مواجه با مسائل زندگی می پردازد. در واقع نگاه ظریفی دارد به نحوه برخورد و دیدگاه متفاوت افراد موفق به مشکلات و یا فرصت ها و در نهایت تصمیم گیری های درست و از قبل پیش بینی شده که منجر به دستیابی نتابج برتر و موفقیت این گونه افراد در زندگی شان می گردد


۱. آنها بدنبال فرصت ها هستند و فرصت ها را می یابند در حالی که سایرین از کنار انها بی تفاوت می گذرند.
۲. افراد موفق از مشکلات درس می گیرند در حالی که سایرین زود ناامید می شوند.
۳. افراد موفق همواره بدنبال راه حل هستند.
۴. افراد کوشا به صورت آگاهانه وبرنامه ریزی شده برای خود ایجاد موفقیت می کنند در حالی که دیگران به این امید می نشینند که موفقیت به سراغشان بیاید.
۵. افراد موفق مانند سایرین با شک و تردید و ترس مواجه می شوند ولی اجازه نمی دهند شک و تردید آنها را احاطه ویا بر ایشان غلبه کند.
۶. آنها سئوالات درستی از خود می پرسند به گونه ای که خود را در شرایط روحی و ذهنی مناسبی برای انجام کار مفید، خلاق، مثبت قرار می دهند.
۷. آنها به ندرت گله و شکایت می کنند، زبرا شکایت کردن تنها باعث منفی بافی و وقفه در انجام کار مفید می شود.
۸. افراد موفق کسی را سرزنش نمی کنند بلکه همواره مسئولیت کارهایی که انجام می دهند و نتایج آن را به عهده می گیرند.
۹. با وجود اینکه لزوما از سایرین باهوش تر نیستند اما همواره راهی می یابند تا از استعداد و توانایی های خود خود نهایت استفاده را بکنند. آنها از این پتانسیل خود به بهترین شکل بهره می گیرند.
۱۰. آنها بسیار فعال، پرکار و پرانرژی هستند. زمانی که اغلب مردم بیکار و یا غرق در افکار خود و یا دچار دور تسلسل شده اند بدون اینکه اقدام مثبتی انجام دهند، افراد موفق در حال به نتیجه رساندن برنامه های خود هستند.
۱۱. آنها افراد هم فکر و توانا مثل خود را می یابند و اهمیت کار گروهی را درک می کنند. آنها روابط خود را بر اساس اصل برد برد (یعنی هر دو طرف رابطه سود ببرند) شکل می دهند.
۱۲. آنها جاه طلب هستند و همواره بهترین را می خواهند و چرا نباید اینطور باشد؟ آنها انتخاب می کنند که به بهنرین نحو زندگی کنند به جای اینکه بنشینند تا زندگی ایشان را با خود به هر جهت ببرد.
۱۳. آنها کاملا واضح و مطمئن از خواسته های خود در زندگی آگاه هستند. انسان های موفق در واقع زندگی مورد علاقه خود را در مقابل چشمانشان تصویر می کنند و برای آن برنامه ریزی می کنند در حالی که سایرین به سختی صرفا نظاره گر وقایع زندگی هستند.
۱۴. آنهابه جای اینکه تقلید کنند دست به کارهای نوآورانه می زنند.
۱۵. آنها کارها را به تعویق نمی اندازند و در زندگی منتظر “زمان مناسب” نمی نشینند.
۱۶. انسان های موفق در تمام طول عمر خود از هر فرصتی برای یادگیری استفاده می کنند چه بصورت تحصیلات رسمی (آکادمیک)، چه غیررسمی (گوش دادن، دیدن، خواندن، پرسیدن، از زندگی آموختن) ویا تجربی (امتحان کردن و انجام دادن) و یا به هر سه طریق به خود آموزی می پردازند.
۱۷. آنها نیمه پر لیوان را می بینند و در عین حال کاربردی عمل می کنند و دچار غرور نمی شوند. آنها توانایی یافتن فرصت های خوب را دارند.
۱۸. آنها پیوسته در حال انجام امور برنامه ریزی شده خودهستند و اگر روزی احساس خوبی نسبت به آنچه انجام می دهند ندارند ناامید نمی شوند و در کار خود وقفه و تعلل نمی کنند.
۱۹. آنها دست به تحولات مهم و حساب شده در زندگی می زنند. تحولاتی از قبیل مالی، احساسی، حرفه ای و روانی
۲۰. آنها خود را با مشکلات و چالش های زندگی سریع و موثر وفق می دهند و سر خود را در برف فرو نمی برند (خود را از مشکلات پنهان نمی کنند) بلکه با آنها روبرو می شوند تا خود را بسازند.
۲۱. افراد توانا منتظر سرنوشت،تقدیر و یا شانس نیستند که آینده آنها را تعیین کند. آنها معتقد و متعهد به ساختن بهترین زندگی برای خود هستند.
۲۲. هرچند اغلب انسان ها منفعل هستند اما انسان های توانا قبل از آنکه مسئله ای پیش آید دست به کار می شوند.
۲۳. آنها بیش از سایرین یر احساسات خود مسلط هستند. این افراد هم احساساتی مشابه ما دارند اما بنده احساس خود نیستند.
۲۴. آنها در برقراری ارتباط با دیگران بسیار فعال عمل می کنند و برای بهتر شدن آن تلاش می کنند.
۲۵. آنها برای زندگی خود برنامه مشخصی دارند و هدفمند قدم برمی دارند تا برنامه را به هدف مبدل کنند. آنها اجازه نمی دهند اتفاقات و حوادث غیرقابل پیش بینی مسیر زندگی را تعیین کند.
۲۶. انگیزه این افراد برای منحصر بفرد بودن به این دلیل است که آنها قادرند کارهایی انجام دهند که سایرین نمی توانند. آنها به انتخاب خود منحصر بفرد هستند. همه ما هر روز با مسائلی روبرو می شویم که نیاز به تصمیم گیری دارد افراد موفق در این شرایط تصمیماتی می گیرند که سایرین قادر نیستند و یا به آن فکر نمی کنند.
۲۷. در حالی که بیشتر مردم به دنبال آسایش هستند و سعی می کنند از شرایط دشوار دوری کنند افراد توانا اگاهند که قابلیت کار کردن در شرایط دشوار چه نتایج و تاثیرات مثبتی در آینده آنها دارد.
۲۸. آنها ارزشهای مهم زندگی خود را یافته اند و به گونه ای مسیر حرکت خود را انتخاب می کنند که این ارزشها در زندگی آنها نمودار شود.
۲۹. تعادل را در زندگی حفظ می کنند. اگرچه از لحاظ مالی موفق هستند اما می دانند که داشتن ثروت لزوما به معنای موفقیت نیست. متاسفانه ما در محیطی زتدگی می کنیم که کسب ثروت موفقیت اتلاق می شود.پول هم مانند سایر چیزها تنها یک وسیله است. مطمئنا ثروت وسیله خوبی است ولی در نهایت تنها یک منبع برای زندگی است.
۳۰. به اهمیت نظم و انضباط به خوبی پی برده اند و انسان های قوی هستند. ازاینکه از مسیری بروند که سایرین نرفته اند خشنود و راضی هستند.
۳۱. به خود مطمئن هستند. اعتماد به نفس را به دلیل داشتن اموال زیاد یا اینکه با چه اشخاصی معاشرت دارند یا کجا زندگی می کنند یا چه ظاهری دارند بدست نیاورده اند.
۳۲. بخشنده و رئوف هستند و از اینکه در موفقیت دیگران سهیم باشند شاد می شوند
۳۳. متواضع هستند و خطاها و اشتباهات خود را می پذیرند و عذرخواهی می کنند. به توانایی های خود واقفند اما متکبر نیستند. از آموختن از دیگران لذت می برند و موفقیت اطرافیان خود را جشن می گیرند.
۳۴. با تغییرات به راحتی سازگاری پیدا می کنند در صورتیکه اغلب افراد به شرایط ثابت خود خو گرفته اند و میلی به تغییر ندارند. در حالی که انسان های توانا از تجربه امور جدید و ناآشنا استقبال می کنند.
۳۵. همیشه از لحاظ فیزیکی در حالت خوبی هستند و تباید به اشتباه فکر کرد که مانند قهرمانان المپیک و یا افرادی که دائما در فکر ظاهر خود هستند به وضعیت فیزیکی خود توجه می کنند. بلکه می دانند فیزیک بدنی خوب هم در عملکرد و هم سلامتی انسان نقش بسبار مهمی دارد و به همین دلیل به جای توجه بیش از اندازه به ظاهر به سلامت انچه که هر روز با آن زندگی می کنند یعنی بدن خود همواره توجه دارند.
۳۶. موتور بزرگی دارند زیاد کار می کنند و زود خسته نمی شوند.
۳۷. در شرایط دشوار انعطاف پذیرند. وقتی اکثر افراد دست از کار کشیده اند آنها تازه گرم شده اند.
۳۸. نسبت به انتقادها واکنش مثبت نشان می دهند واز آن استقبال می کنند.
۳۹. با مردمی که کارهای منفی انجام می دهند معاشرت نمی کنند.
۴۰. وقت و انرژی احساسی خود را صرف اموری که برآنها کنترلی ندارند نمی کنند.
۴۱. از اینکه در خلاف جهت رودخانه شنا کنند و دست به کارهایی بزنند که اکثر افراد نمی زنند احساس رضایت می کنند. سعی نمی کنند با جلب رضایت وتایید گرفتن از دیگران خود را خشنود کنند.
۴۲. از اینکه وقت زیادی را به تنهایی سر کنند بیش از سایرین لذت می برند.
۴۳. ازخود انتظار بالایی دارند که در نتیجه باید متعهدتر، پرتلاش تر وبا اخلاق کاری بهترعمل کنند و در نهایت نتایج بهتری بدست آورند.
۴۴. شکست را توجیه نمی کنند درحالی که اکثر مردم در مورد سن خود، کمردرد، وقت نداشتن، عوامل ژنتیکی ضعیف، شانس بدی که دارند، رئیس بد و اینکه فرصت های خوبی برای پیشرفت ندارند یعنی همه دلایل لازم برای شکست خوردن صحبت می کنند افراد کوشا علیرغم همه مشکلات تنها به موفقیت فکر می کنند.
۴۵. آنها می توانند هر موقع که بخواهند با خیال آسوده از چیزهایی که در زندگی دارند لذت ببرند.
۴۶. کاری که انجام می دهند هوبتشان نیست، شغلشان است. شغلشان نشان نمی دهد چه شخصیتی دارند تنها توانایی است که دارا هستند.
۴۷. بیشتر به اموری که مهم و موثر هستند علاقه نشان می دهند و نه کارهای آسان. در حالی که همه به دنبال آسان ترین و سریع ترین راه حل ها هستند انسان های موفق به دنبال نفس عمل و نتایج آن در طولانی مدت هستنند.
۴۸. کاری را که شروع می کنند به اتمام می رسانند. به جای آنکه مثل سایرین کارهای خود را ناتمام رها کنند کار را تا انتها انجام می دهند حتی اگر شور و هیجان اولیه را نداشته باشند و تازگی کار از بین رفته باشد.
۴۹. انسان های چند بعدی، پیچیده و جالبی هستنده می دانند که هم روان و جسم هر آدمی اهمیت دارد و هم احساسات و معنویات. همواره درجهت پیشرفت و سلامت همه جنبه ها می کوشند.
۵۰. اگردرمورد چیزی می خواهند صحبت کنند فبلا تمرین می کنند. در مورد واقعیات صحبت می کنند و نه چیزهایی که فقط در کتاب ها نوشته شده است.
این متن به بیان عادات زندگی و رفتارها و طرز فکر افراد موفق در مواجه با مسائل زندگی می پردازد. در واقع نگاه ظریفی دارد به نحوه برخورد و دیدگاه متفاوت افراد موفق به مشکلات و یا فرصت ها و در نهایت تصمیم گیری های درست و از قبل پیش بینی شده که منجر به دستیابی نتابج برتر و موفقیت این گونه افراد در زندگی شان می گردد.


یکشنبه 08 مرداد 1391 - 14:47
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از abbas به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: moein-dorribakhsh / f_hamedi /
abbas آفلاین



ارسال‌ها : 229
عضویت: 31 /2 /1391
محل زندگی: جويبار
شناسه یاهو: k.joybar
تشکرها : 214
تشکر شده : 360
پاسخ : 40 RE گفتگو
پاهای بسته فرزندِ خمینی(ره) +عکس
عکسی که می بینید ، در اردیبهشت ماه سال 1373 ، توسط «احسان رجبی» به ثبت رسیده است. محل عکس برداری ، ارتفاع 112 ، واقع در شمال منطقه ی عملیاتی «فکه» است.

به گزارش بولتن به نقل از مشرق ، عکسی که می بینید ، در اردیبهشت ماه سال ۱۳۷۳ ، توسط «احسان رجبی» به ثبت رسیده است. محل عکس برداری ، ارتفاع ۱۱۲ ، واقع در شمال منطقه ی عملیاتی «فکه» است. برادر حسین احمدی ، پیکر شهیدی که به تازگی تفحص شده است ، نظاره می کند. پیکر این شهید که پس از ۱۲ سال ، چهره نمایانده است ، ویژگی بسیار بارز و تکان دهنده ای دارد. دست ها و پاهای جسد با سیم تلفن بسته شده و در غربت و مظلومیت بی مانندی ، به احتمال قوی ، زنده به گور گردیده است. سیم تلفن های دور پاها به خوبی مشخص است. این معامله ای است که بعثی ها با بسیاری از بسیجیان و پاسداران مظلوم گرفتار شده در حلقه ی محاصره ی فکه کردند.
آیا به راستی کسی جز این رزمندگان بی نام و نشان ، شایستگی اطلاق عنوان «فرزند خمینی» را دارد؟ کسانی تنها به عشقِ آن نایب امام عصر(عج) وحشینه ترین شکنجه ها را به جان خریدند و با گوشت و پوست و خون خود ، با امامِ عشق بیعت نمودند.
آی شما میراث داران روح الله ! وای بر روزگارتان ! پاهای بسته ی این بسیجی ، هشداری است هولناک برای شما ! هیچ یادتان هست کدام میراث حضرت روح الله است که خودش فرمود اگر از آن غفلت کنید ، گرفتار دوزخ الهی شده و خواهید سوخت؟؟

یکشنبه 08 مرداد 1391 - 17:54
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 3 کاربر از abbas به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: moein-dorribakhsh / admin / f_hamedi /
abbas آفلاین



ارسال‌ها : 229
عضویت: 31 /2 /1391
محل زندگی: جويبار
شناسه یاهو: k.joybar
تشکرها : 214
تشکر شده : 360
پاسخ : 43 RE گفتگو
آیـا میـدانستیـد ؟!




آیا میدانستید که نوزاد انسان بیش از 300 استخوان دارد که با رشد بعضی از آنها به یكدیگر جوش می خورند ؟

آیا میدانستید که تقریباً یك سوم وزن یك زن و یك دوم وزن یك مرد را ماهیچه تشكیل می دهد ؟

آیا میدانستید که لایه بیرونی پوست انسان هر ۲ هفته یکبار با سلولهای جدید تعویض می شود ؟

آیا میدانستید که خوردن یک سیب اول صبح، بیشتر از قهوه باعث دور شدن خواب آلودگی می‌شود ؟

آیا میدانستید که موشهای صحرایی سالانه یک سوم ذخایر غذایی جهان را نابودمی سازند ؟

آیا میدانستید که چین بیشتر از هر کشوری همسایه دارد، چین با ۱۳ کشور هم مرز است ؟

آیا میدانستید که موریانه ها قادرند تا ۲ روز زیر آب زنده بمانند ؟

آیا میدانستید که خوردن کاهو مانع ریزش و سفید شدن موها می گردد ؟

آیا میدانستید که برای جلوگیری از جوانه زدن سیب زمینی باید درون سبد آن یک عدد سیب درخت قرار دهید ؟

آیا میدانستید که یک نوع وزغ وجود دارد که در بدن خود2200 سم كافی برای كشتن انسان را دارد ؟

آیا میدانستید که مادر و همسر گراهام بل مخترع تلفن هر دو ناشنوا بوده اند ؟

آیا میدانستید که بیشترین سر دردهای معمولی از كم نوشیدن آب می باشد ؟

آیا میدانستید که سس کچاپ در سال ۱۸۳۰ به عنوان یک دارو به فروش می‌رفته است ؟

آیا میدانستید که دانشمندان ثابت کرده اند که گل سرخ ترکیبی از بوی 40 نوع گل مختلف است ؟

آیا میدانستید که اگر کلفتی تار عنکبوت به اندازه مغز یک مداد به هم تنیده میشد می توانست یک هواپیمای بویینگ سنگین وزن را تحمل کند ؟

آیا میدانستید که این حقیقت دارد که به راستی فیل از موش می ترسد ؟

آیا میدانستید که شلوغ ترین مکان دنیا کندوی زنبور عسل است ؟

آیا میدانستید که در حال حاضر 6 میلیون اختراع در جهان وجود دارد که ادیسون با 1094 اختراع رکورد دار است ؟

آیا میدانستید که اگر تمام کرات منظومه شمسی را با هم جمع کنیم و سپس آن را دو برابر کنیم باز هم به اندازه کره مشتری نمی شود ؟

آیا میدانستید که وسعت کره ماه به اندازه قاره استرالیاست ؟

آیا میدانستید که ملخ ها فراوان ترین موجودات بر روی زمین هستند و موجوداتی هستند که در روز دو برابر وزن خود غذا می خورند ؟

آیا میدانستید که هر چشم مگس از 10 هزار عدسی تشکیل شده است ؟

آیا میدانستید که طبیعت سیاره اورانوس بر خلاف زمین است یعنی دو قطبش گرم و قسمت های استوایی آن بسیار سرد است ؟

آیا میدانستید که سوسک ها مقاوم ترین موجودات در برابر گرسنگی هستند. آنها می توانند یک ماه بدون غذا و دو ماه بدون آب زنده بمانند ؟

آیا میدانستید که نیروی جاذبه ماه میتواند باعث زمین لرزه شود ؟

آیا میدانستید که شیارهاى کف دست کمکی براى بهتر گرفتن اشیاء است ؟

آیا میدانستید که لاشخورها قادر به دیدن یك موش كوچك از ارتفاع 4 كیلومتری می باشند ؟

آیا میدانستید که مردم فیلیپین به بیش از ۱۰۰۰ لهجه سخن می گویند ؟

آیا میدانستید که مورچه ها هم شمردن بلدند و قدم هایشان را برای مسیر یابی می شمارند ؟

آیا میدانستید که مصرف زغال اخته از تنگی عروق خون جلوگیری می كند ؟

آیا میدانستید که خورشید در مدار کهکشان شیری با سرعت 900000 کیلومتر در ساعت حرکت می کند ؟

آیا میدانستید که نام قدیم یونان، هلاس برگرفته از هلیوس خدای خورشید بوده است ؟

آیا میدانستید که فقط قورباغه های نر قور قور می کنند ؟

آیا میدانستید که خرس با تمام سنگینی خود می تواند با سرعت 50 كیلومتر در ساعت بدود ؟

آیا میدانستید که افراد باهوش داراى روى و مس بیشترى در موهایشان هستند ؟

آیا میدانستید که شكلات بر عصب و قلب سگ تاثیر بد دارد، با کمی شكلات میتوان یك سگ را کشت ؟

آیا میدانستید که یک قطره لیكور عقرب را دیوانه می كند و عقرب خودش را نیش می زند و می كشد؟

آیا میدانستید که مایع موجود در نارگیل نارس را می توان بجای پلاسمای خون استفاده كرد ؟

آیا میدانستید که درخت بلوط تا قبل از پنجاه سالگی میوه نمی دهد ؟

آیا میدانستید که زهره تنها سیاره ای است كه در جهت عقربه های ساعت بدور خودش می چرخد ؟

آیا میدانستید که برای اینكه ۷۰۰ گرم به وزن شما اضافه شود باید ۹ كیلو سیب زمینی بخورید ؟

آیا میدانستید که در بین انواع خرس، خرس پاندا بزرگ ترین جمجمه را دارد ؟

آیا میدانستید که شیرینی تنها مزه ای است كه جنین در رحم مادر هم می فهمد ؟

آیا میدانستید که زنبور عسل ۵ چشم دارد كه ۲ تا اصلی در بغل سر و ۳ تا بر روی سر او قرار دارد ؟

آیا میدانستید که 20 درصد آب شیرین جهان میان آمریكا و كانادا قرار دارد ؟

آیا میدانستید که بیماری قند اولین عامل كوری در مردم جهان است ؟

آیا میدانستید که دانشمندان دریافته اند که مورچه ها همچون انسان صبح ها خمیازه می کشند ؟

آیا میدانستید که زنبور از بوی عرق بدش میاید و به كسی كه بدنش بو دهد یا عطر زده باشد حمله می‌كند ؟

آیا میدانستید که رنگ سفید برای زنبور عسل آرامش دهنده و رنگ قهوه ای ناراحت كننده است ؟

آیا میدانستید که نعناع سكسکه و تنگی نفس را شفا می دهد ؟

آیا میدانستید که جرم زمین هشتاد و یک برابر ماه است ؟

آیا میدانستید که وقتی به خورشید نگاه می کنید 8 دقیقه قبل از آن را مشاهده می کنید ؟

آیا میدانستید که قلب میگو در سر آن واقع است ؟

آیا میدانستید که ظروف پلاستیکی تقریبا 50 هزار سال در برابر تجزیه مقاومند ؟

آیا میدانستید که حس بویایی مورچه با سگ برابری می کند ؟

آیا میدانستید که تصمیم بر این بود که کوکاکولا به عنوان دارو استفاده شود ؟

آیا میدانستید که فنلاند از 170 هزار و 585 جزیره تشکیل شده است ؟

آیا میدانستید که در زبان عربی برای کلمه شمشیر 850 واژه مختلف وجود دارد ؟

آیا میدانستید که برای تخمین زدن حشره های روی زمین کافیست به ازای هر انسان 200 میلیون حشره ریز و درشت در نظر بگیریم ؟

آیا میدانستید که فیل تنها حیوانی است که نمی تواند بپرد ؟

آیا میدانستید که قلب وال در هر دقیقه فقط 9 بار می زند ؟

آیا میدانستید که در سال 1380 تعداد گوسفندان زلاندنو 44 میلیون راس اعلام شد در حالی که جمعیت این کشور 4 میلیون نفر بود ؟

آیا میدانستید که ستارگان آبی داغتر از خورشید و قرمز ها سردتر از آن هستند ؟

آیا میدانستید که بزرگترین فیلسوف غرب "فردریش نیچه" می گوید راستگو ترین مردم جهان ایرانیان هستند ؟

آیا میدانستید که اگر روند شیوع سرطان در همین حد بماند حدود سی و پنج درصد احتمال دارد که شما در طول زندگی تان به یکی از انواع سرطان مبتلا شوید ؟

آیا میدانستید که اگر تمام رگهای خونی را در یک خط بگذاریم تقریبا ۹۷۰۰۰ کیلومتر می شود ؟

آیا میدانستید که زرافه ایستاده وضع حمل می‌کند و نوزادش از فاصله ۱۸۰ سانتی متری به زمین میافتد ؟

آیا میدانستید که اولین اتومبیل را مظفرالدین شاه قاجار وارد ایران کرد ؟

آیا میدانستید که قدرت بینایی جغد ۸۲ برابر قدرت دید انسان است ؟

آیا میدانستید که ایرانیان در ۲۵۰۰ سال پیش در تخت جمشید دارای صفحات پخش موسیقی بوده اند ؟

چهارشنبه 11 مرداد 1391 - 03:22
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از abbas به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: moein-dorribakhsh /
abbas آفلاین



ارسال‌ها : 229
عضویت: 31 /2 /1391
محل زندگی: جويبار
شناسه یاهو: k.joybar
تشکرها : 214
تشکر شده : 360
پاسخ : 47 RE گفتگو
واقعیت های امروز در بازار فروش

برایان تریسی، برای بسیاری از اهالی مطالعه، چهره ای شناخته شده است. او کتابهای پرفروشی چون قوانین جهانی موفقیت، قورباغه را قورت بده و مدیریت زمان را به رشته تحریر در آورده و یکی از بزرگان مشاوره در امور مدیریت به شمار می رود. تریسی در سراسر دنیا پرآوازه است و تاکنون مسئولیت مشاوره شرکتهای بزرگی از جمله آرتور اندرسون، مک دانل داگلاس و آی بی ام را برعهده داشته. مرداد ماه گذشته که او به دعوت پنج شرکت معتبر ایرانی و به منظور شرکت در یک سمینار سه روزه به ایران سفر کرد،3 روز پیاپی و هر روز در دو نوبت درباره واقعیت های امروز بازار فروش به ایراد سخنرانی پرداخت. گفتنی است در این سمینار بسیاری از چهره های سرشناس علمی، فرهنگی و مسئولان کشور حضور داشتند. متنی که پیش رو دارید گزیده ای از سخنرانی های برایان تریسی در این سمینار سه روزه است که در شماره های48 و49 خبرنامهEBARA منتشر شده است.....



واقعیت های امروز در بازار فروش

برایان تریسی، برای بسیاری از اهالی مطالعه، چهره ای شناخته شده است. او کتابهای پرفروشی چون قوانین جهانی موفقیت، قورباغه را قورت بده و مدیریت زمان را به رشته تحریر در آورده و یکی از بزرگان مشاوره در امور مدیریت به شمار می رود. تریسی در سراسر دنیا پرآوازه است و تاکنون مسئولیت مشاوره شرکتهای بزرگی از جمله آرتور اندرسون، مک دانل داگلاس و آی بی ام را برعهده داشته. مرداد ماه گذشته که او به دعوت پنج شرکت معتبر ایرانی و به منظور شرکت در یک سمینار سه روزه به ایران سفر کرد،3 روز پیاپی و هر روز در دو نوبت درباره واقعیت های امروز بازار فروش به ایراد سخنرانی پرداخت. گفتنی است در این سمینار بسیاری از چهره های سرشناس علمی، فرهنگی و مسئولان کشور حضور داشتند. متنی که پیش رو دارید گزیده ای از سخنرانی های برایان تریسی در این سمینار سه روزه است که در شماره های48 و49 خبرنامهEBARA منتشر شده است.



در مدرسه معمولاً روی هوش ریاضی یا هوش نوشتاری ما کار می کنند ولی ما آدم ها حدوداً10 نوع هوش داریم. از جمله هوش موسیقی، هوش ورزش و از همه مهم تر، هوش ارتباط اجتماعی. این هوش در مهارت فروش بسیار اهمیت دارد. مهارت فروش مثل آشپزی است. هر چه بیشتر تکرارش کنید، در آن قوی تر می شوید. هیچ مرزی هم ندارد. می توانید آن قدر قوی شوید که فروش یک ماه یا یک سالتان را در عرض یک هفته انجام بدهید. خوشبختانه همه مهارتهای فروش، قابل یادگیری است. شما کار می کنید، تحقیق می کنید، یاد می گیرید و دوباره از نو: کار، تحقیق، یادگیری و این چرخه مرتب تکرار می شود تا اینکه در کارتان استاد شوید.
من در23 سالگی، در آن دورانی که یک کارگر ساده ساختمانی بودم، متوجه شدم که80 درصد ثروت کشورم در دست20 درصد مردم است. همان موقع تصمیم گرفتم که جزو آن20 درصد بالایی باشم. بنابراین رفتم سراغ یکی از همان20 درصدی ها و از حرف ها و تجربیاتش استفاده کردم و قدم به قدم جلو آمدم تا به اینجا رسیدم.

شما اگر فروشنده خوبی باشید، قادرید هر چیزی را بفروشید، اما خیلی سخت است که بخواهید خودتان را از آن متوسط ها- یعنی از آن80 درصد پایینی- جدا کنید. آنها شغلی معمولی دارند و بیشتر وقتشان را با همان تلف می کنند، سرکار مدام با دوستانشان گپ می زنند، چای می نوشند، کارهای معمولی انجام می دهند و... اما آنها را فراموش کنید. کار من این است که به شما کمک کنم به آن20 درصد بالایی ملحق شوید.

رقابت فروش

فروش، نوعی کمک به دیگران است برای ارتقای کیفیت کار و زندگی آنها. در سال های اخیر، فروش تغییرات شگرفی داشته. رقابت ها، فوق العاده شدیدتر و فروشنده ها خیلی بیشتر شده اند. آنهایی که می خواهند مشتری بیشتری جذب کنند، باید هوش و شخصیت برتری داشته باشند و حتی نوع لباس پوشیدن، صحبت کردن و راه رفتنشان هم اهمیت پیدا می کند. رقابت در فروش، مثل رقابت در مسابقات ورزشی است که اگر دایم آموزش نبینید و تمرین نکنید، رقبا از شما جلو می زنند. اگر به طور دایم بهتر نشوید، حتماً بدتر می شوید و می روید در جمع همان80 درصد پایینی.

گروه هدف
مشتریان شما واقعاً چه کسانی هستند؟ کجایی اند؟ چند ساله اند؟ میانگین در آمدشان چقدر است؟ میانگین تحصیلاتشان چطور؟ هرچه اطلاعات شما درباره مشتری ها یا گروه هدفتان دقیق تر باشد، مشتری هایتان را بهتر
می توانید انتخاب کنید. آن وقت به جای اینکه مسلسل بردارید و شروع کنید به رگبار بستن، کافی است یک تیر و کمان بردارید و با دقت تیر بیاندازید. واقعیت این است که هیچکدام از مشتریها به شما، شرکت شما و محصول شما اهمیتی نمی دهند. آنها فقط نگاه می کنند که شما چکار می کنید تا آنها راحت تر زندگی کنند. چه تفاوت فاحشی را می توانید در کیفیت زندگی آنها ایجاد کنید؟ مثلاً اگر یک مشتری می رود سراغ بیمه، هیچ علتی نداردجز اینکه می خواهد احساس امنیت داشته باشد و احساس امنیت یعنی ارتقای کیفیت زندگی، یعنی بهبود زندگی. پس شما باید درباره محصولات و خدمات خودتان تبلیغ کنید و به وضوح به مشتریانتان بگویید که مزایای محصول شما چیست.
مشتری باید این را درک کند که شما خصوصیات کالای مورد نیاز او را کاملاً شناخته اید و توانسته اید محصولی به او عرضه کنید که اگر بهترین نباشد، یکی از بهترین های موجود در بازار است. باید مدام این سوال را از خودتان بپرسید که این مشتری چرا محصول شما را می خرد و چرا آن یکی را نمی خرد؟ اگر چشمتان را به این حقیقت مهم ببندید، به یقین فروشنده موفقی نخواهید شد.


ارجاع
ارجاع، مهمترین کلید فروش است. تا حالا شده است که محصولی را خریده باشید و بعد از خرید، بفهمید چه کلاهی سرتان رفته؟ کافی است فقط یک بار این اتفاق برایتان افتاده باشد تا از آن به بعد، همیشه موقع خرید، به فروشنده شک کنید. این اتفاق برای همه مشتریان- دست کم یک بار- افتاده و بنابراین آنها همیشه شکاکند، چه در ایران و چه در هر جای دیگر دنیا. شما باید به مشتری اطمینان بدهید تا این ترس و شک او از بین برود. بنابراین، نحوه صحبت کردن شما و طرز لباس پوشیدنتان اهمیت پیدا می کند. خوش قول بودنتان مهم می شود و همین طور سایر ویژگی هایی که در واقع، ملاک قضاوت مشتری درباره شخصیت و میزان صداقت شماست. در این سفر به یکی از رستورانهای تهران رفتم و دیدم حسابی شلوغ است. درباره آن رستوران سوال کردم و به من گفتند که اینجا همیشه همین طور است و همه آن را به دوستان و آشنایانشان معرفی می کنند. این یعنی عملکرد درست. شما اگر برای مشتری اولتان خوب وقت و انرژی بگذارید، برای مشتری بعدی که یک مشتری ارجاعی است، کافی است یک دهم مشتری قبلی، انرژی بگذارید.

پاسخگویی
قدرت پاسخگویی به مخالفت های مشتری، یک مهارت موثر در بحث فروش است. هر چه مشتری بیشتر از شما سؤال کند، باید با علاقه بیشتری به او جواب بدهید، چون این سؤال نشانه آن است که مشتری از محصول شما خوشش آمده. موقع پاسخ گویی حق ندارید عصبانی شوید. اگر مشتری سوال کرد و شما خودتان را از بحث کنار کشیدید، باخته اید، باید پیشاپیش سوال های مشتریانتان را پیش بینی کنید و برای هر کدام، جواب مناسبی تدارک ببینید.


روش ارتباطی
مشتری از شما خرید نمی کند، مگر اینکه احساس کند شما به او اهمیت می دهید. اینکه مشتری در صحبت با شما احساس امنیت کند، بسیار مهم است. صحبت شما با مشتری، باید ترس و شک او را از بین ببرد. پس ارتباط بعد از فروشتان را با هیچ کدام از مشتری ها قطع نکنید، چون این ارتباط باعث ارجاع مشتریان بعدی می شود. برای یک فروشنده موفق، فروش صرفاً شروع یک ارتباط است، نه پایان یک ارتباط. محصولات مهم نیستند، ارتباط مهم است. پس روی رابطه تمرکز کنید.
تکنیک های نهایی سازی فروش (کی فروش به قطعیت می رسد؟)
نهایی سازی فروش، بخش پایانی و مهم فروش است، یعنی وقتی مشتری آماده خریدن شده، نباید بگذارید کار به جایی بکشد که او بگوید بسیار خوب، حالا می روم و فکر می کنم و ... باید طوری رفتار کنید که مشتری در همان لحظه به تصمیم برسد. عملکرد شما در آن لحظه، بسیار مهم است. نهایی سازی فروش،
تکنیک های بسیاری دارد که برخی از آنها را برای شما می گویم .

تکنیک دعوت
ساده ترین تکنیک برای نهایی سازی فروش، دعوت کردن مشتری به خرید است:» اگر از این خوشت آمده، چرا امتحانش نمی کنی؟« اغلب مشتریان برای خرید، روی لبه تصمیم گیری هستند. در همان حالی که دارند برای خرید تصمیم می گیرند، تجربه های بدی را که از خرید قبلی شان دارند، به یاد می آورند. آن وقت می گویند نه، نیازی ندارم، نمی دانم... اما فروشنده خوب، هیچ فروشی را بدون اینکه از مشتری دعوت کند، ترک نمی کند.

تکنیک جایگزینی

در صورتی که مشتری، بیشتر از یک گزینه برای انتخاب دارد و مردد است که کدام را بردارد، باید از مشتری بپرسید کدامش را دوست داری؟ ما آدم ها همگی خوشمان می آید از اینکه چند گزینه خوب برای انتخاب داشته باشیم. اما اگر فقط یک گزینه برای انتخاب وجود دارد، باید گزینه های جدید ایجاد کنید: «گران است؟ ما تخفیف می دهیم، چقدر نقد دارید؟ قسط می بندیم. »


تکنیک مراقبت
مشتری باید این را احساس کند که اگر هم دارد در انتخابش اشتباه می کند، شما مراقب اوضاع هستید و او را تنها نمی گذارید. این حس، حس بسیار خوشایند و خوبی برای مشتری است. اینکه در نوع فروشتان چطور می توانید از این تکنیک استفاده کنید، به خودتان بستگی دارد. مشتریان، حتی در آخرین لحظات خرید هم تردید دارند. همین است که اگر شما به آنها اطمینان بدهید که هیچ دلیلی برای نگرانی وجود ندارد و شما مراقب همه چیز هستید، خیالشان راحت می شود و یک قدم بزرگ به سمت خرید نزدیک می شوند.


تکنیک ثانویه

اگر مشتری شما خریدار ماشین است، روی یک بحث ثانویه در خرید ماشین تمرکز کنید، نه روی بحث اصلی خرید. مثلاً بگویید رنگش چطور است، این رنگ را دوست دارید؟ رنگ، یک عامل ثانویه است. اصل قضیه، خود ماشین است، اما شما با این سوال، فروش را به سمت نهایی شدن می برید.

تکنیک زاویه تند
در این تکنیک، شما باید براساس مخالفت ها پیش بروید. مثلاً مشتری می گوید: این هزینه اش خیلی بالا است، شما در پاسخ می گویید: اگر قسطی کنیم، می توانید همین را بردارید؟

می گوید: آخر من این را فردا احتیاج دارم، شما می گویید: خوب، اگر بتوانم تا غروب برایتان آماده اش کنم، چطور؟ یعنی تا مشتری مخالفت کرد، شما از همان زاویه، راه را می بندید.



تکنیک اجازه

ما آدم ها دوست داریم که از ما اجازه گرفته شود. پس مشتری را مجبور نکنید. بلکه باید به نحوی با او صحبت کنید که در شرایط انتخاب قرار بگیرد. مثلاً بگویید: اجازه می دهید این کار انجام بشود؟ او هم تصمیم گیری می کند تا به نتیجه آری یا خیر برسد.

افزایش فروش

برای افزایش فروش سه راه پیش رو داریم: اول افزایش تعداد موارد فروش فردی، دوم افزایش حجم فروش به هر مشتری و سوم، افزایش تعداد دفعات فروش به هر مشتری.
مدل فروش قدیمی4 بخش داشت: اول ابراز صمیمیت(تحویل گرفتن مشتری)، دوم صلاحیت دادن به مشتری(شما چقدر پول دارید یا چقدر می خواهید هزینه کنید)، سوم سخنرانی برای مشتری(معرفی کالا) و چهارم، نهایی سازی فروش(کالا را بخر، مشتری!)
اما مدل جدید فروش برعکس شده است. توصیه می شود40 درصد از وقت خود را بگذارید برای ابراز صمیمیت و جلب اعتماد مشتری،30 درصد از وقت را به شناسایی نیازهای مشتری اختصاص دهید(برای این منظور باید خیلی با دقت به حرفهای مشتری گوش کنید)،20 درصد از وقت را بگذارید برای معرفی کالا تا نشان دهید این کالا چگونه نیاز مشتری را برطرف می کند و10 درصد آخر را هم اختصاص بدهید به نهایی سازی فروش. صحبت مشتری را قطع نکنید، وقتی او حرف می زند یک کلمه هم نگویید. اگر مکث کنید و با توجه به حرفهایش گوش کنید و سوال های مرتبط بپرسید، مشتری این گونه تعبیر می کند که او برای من ارزش قائل است. خوب سوال کنید. سوال ملایمی مثل : »منظورتان چیست؟« به مشتری می فهماندکه شما به درک نیاز او علاقمندید.

قانون20/80 مشتری یابی
مطابق قانون20/80، به تقریب، 80 درصد از محصولات شما را20 درصد از مشتریان تان خریداری می کنند. یعنی20 درصد از مشتریان شما80 درصد از درآمدتان را تأمین می کنند. پس برای مشتریان بهتر، زمان بیشتری صرف کنید. ارتباط برقرار کنید و به مشتریان قدیمی خود زنگ بزنید. این کار بسیار آسان و البته مهم است. اما در عین حال همیشه به جذب مشتریان جدید فکر کنید. کار فروش دست کم3 مرحله دارد: پیدا کردن مشتری، توضیح دادن به مشتری که چرا خرید از شما بهترین خرید است و بالاخره نهایی سازی فروش.80 درصد از وقت تان را باید بگذارید برای پیدا کردن مشتری و صحبت با او و20 درصد باقیمانده را هم به نهایی سازی فروش اختصاص دهید.


قانون30/70
معمولاً فروشنده ها خیلی حرف می زنند. اما فروشنده خوب، سوال های خوب و گزیده می پرسد. شما باید به عنوان یک فروشنده،70 درصد گوش کنید و30 درصد سوال کنید. کار شما فقط کمک به مشتری است. تنها فروشنده های ضعیف هستند که زود قیمت می دهند. در یک گفتگوی خوب، مشتری خودش قیمت را می پرسد. وقتی مشتری با رفتارش به شما»نه« می گوید، فروش را متوقف نمی کند، بلکه شما را دعوت می کند به این که اطلاعات بیشتری در اختیارش بگذارید.
منبع ماهنامه نفت پارس

جمعه 20 مرداد 1391 - 15:31
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از abbas به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: moein-dorribakhsh /
admin آفلاین



ارسال‌ها : 43
عضویت: 30 /2 /1391
محل زندگی: amol
سن: 28
شناسه یاهو: bandarboy_blogfa
تشکرها : 52
تشکر شده : 84
پاسخ : 49 RE گفتگو
معین جان به نظر من در مورد جمله (( تصمیم نگرفتن بهتر از تصمیم اشتباه گرفتن است! ))

درسته که می شه با تصمیم نگرفتن و عمل اشتباه نکردن از پیامد های سوء تصمیمات اشتباه اجتناب کرد!
اما باید به شرایط اخذ تصمیم توجه کرد
گاهی اوقات یک تصمیم اشتباه تحت فشار های مختلف از جمله فشار های زمانی و مکانی و محیطی و ... گرفته میشه
که اتفاقا یکی از دلایل اصلی شکست خوردنش هم همین فشار ها ست
اما در بعضی مواقع راه دیگه ای جز تصمیم گیری (( هر چند اشتباه )) وجود نداره!
و به قولی باید ریسک کرد و تصمیم گرفت !
مثل دروازه بانی که یه توپ با سرعت 120 کیلومتر در ساعت به طرفش میاد و اون باید در صدم ثانیه رفلکس درستی انجام بده!
چه بسا چنین موقعیت هایی که با شکست مواجه می شه و توپ گل میشه!
اما باید به معدود دفعاتی که چنین تصمیمی با موفقیت همراهه هم توجه خاص داشت! که به ارزش زدن یک گله!

به نظر من (( درست اینه که فرد تصمیم گیرنده با توجه به همه شرایط . بدون تحت تاثیر فشار های محیطی و با حد اکثر توان روحی و روانی برای گرفتن تصمیمات در مواقع بحرانی به دنبال بهترین راه حل باشه و در همه مواقع باید به این نکته توجه داشت که شاید در این مورد تصمیم نگرفتن بهتر از تصمیم اشتباه گرفتن باشه ))




امضای کاربر : در زندگی انسان سه راه دارد:
راه اول از انديشه مي‌گذرد،اين والاترين راه است.
راه دوم از تقليد مي‌گذرد، اين آسان‌ترين راه است.
و راه سوم از تجربه مي‌گذرد، اين تلخ‌ترين راه است.
(کنفسيوس)
یکشنبه 22 مرداد 1391 - 18:43
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از admin به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: f_hamedi / abbas /
abbas آفلاین



ارسال‌ها : 229
عضویت: 31 /2 /1391
محل زندگی: جويبار
شناسه یاهو: k.joybar
تشکرها : 214
تشکر شده : 360
پاسخ : 51 RE گفتگو
جملات مدیریتی


مردان بزرگ و شخصیتهای مهم اشتباه می کنند و آن را می پذیرند.کسی که اشتباه می کند و آن را نمی پذیرد ، انسانی حقیر است...


در جهان تنها دو گروه از مردم هستند که هرگز تغییر نمی‌یابند؛ برترین خردمندان و پست‌ترین بی‌خردان....


تنها راه پیش بینی آینده ، ساختن آن است . ((پیتر دراکر))





دوشنبه 23 مرداد 1391 - 09:26
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از abbas به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: moein-dorribakhsh /
moein-dorribakhsh آفلاین



ارسال‌ها : 185
عضویت: 3 /3 /1391
محل زندگی: بابل
شناسه یاهو: Moein.Dorri
تشکرها : 323
تشکر شده : 292
پاسخ : 52 RE تصمیم گیری.Decision Making.
با سلام و تشکر از مدیریت بابت دوباره مطرح کردن این موضوع .

ببینید تصمیم گیری مبحث مهم ، عمیق و پیچیده ای است. بزرگان علم مدیریت، مدیریت را برابر تصمیم گیری می دونن.
پروژه ی من در مورد تصمیم گیری بود.تو یه مقاله ای خوندم دلیل شکست تصمیمات در ایران ،این است که تصمیمات سریع اتخاذ می شوند.در این مقاله گفته شده در دوران جنگ تحمیلی به ایران ، مدیران به دلیل اوضاع آن دوره مجبور به اتخاذ تصمیم سریع بودند.اما حالا شرایط تغییر کرده و برای رسیدن به نتایج موثر و موفق حاصل از تصمیم ، با داشتن زمان کافی باید به جمع آوری اطلاعات کافی پرداخته و از ابزارهای تصمیم گیری، سیستم های پشتیبان تصمیم گیری، تصمیم سازی و استفاده از نظرات افراد صاحب صلاحیت و.... استفاده شود.
در کتاب بازار یابی ما اومده که در این دنیای بی رحم رقابت ،اگر به سرعت تصمیم گیری نشود ممکن است شرکتی از گردونه ی رقابت حذف شود.
در جایی خوندم تصمیمی که سریع گرفته نشود حاصلی دربردارد که یک تصمیم اشتباه ایجاد می کند.

به نظر من باید به اقتضای شرایط، نوع استراتژی تصمیم گیری مشخص شود.

یه مقوله ی دیگه اینه که مدیران ما از اتخاذ تصمیم می ترسند و تو یک کنفرانس تصمیم گیری ،برای افزایش قدرت ریسک و رهایی از ترس به مدیران توصیه شده که تصمیم بگیرند و بین دو گزینه تصمیم گرفتن یا نگرفتن ، تصمیم گرفتن را انتخاب کنند.
هنگامی که تصمیم گیری سریع با توجه به زمان محدود و دنیای رقابتی اتخاذ میشه مطمئناً ما اطلاعات کافی از مسئله مورد نظر نداریم و نمی تونیم آینده این تصمیم گیری را به طور قطع مشخص کنیم و درواقع مقوله ی ریسک هم مطرح میشه.
یه استادی می گفت در چنین شرایطی که نمی توان درصد پیروزی اتخاذ تصمیمات را مشخص کرد، انسان تصمیمی که از نظر خودش درست تر است رو اتخاذ میکنه.
داستانی رو آقای عباس انصاری (لوبیا و تصمیم گیری) مطرح کرد که خیلی جالب بود و فکر می کنم که این داستان می خواست قدرت اعتماد به نفس مدیریت رو بیان کنه.
بعضی شرایط نیاز به تصمیم گیری سریع داره. به نظر من ما به عنوان یک مدیر باید رو اعتماد به نفس، قدرت ریسک، یادگیری ابزار مورد نیاز در اتخاذ تصمیم سریع ،بیشتر کار کنیم، تا تصمیمی رو بگیریم که هم موفق باشه و هم موثر.

امضای کاربر : راه رهايی از تعلل، اقدام كردن است.
سه شنبه 24 مرداد 1391 - 02:57
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از moein-dorribakhsh به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: abbas /



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش به انجمن :