علي اكبر رفوگران
پس از ناكامي در اجازه توليد خودنويس در ايران، به فكر توليد كالايي افتاد كه مصرف عموميتر و بيشتري در بازار ايران داشت. احتمالا هيچ ايراني نيست كه حداقل يكبار خودكار بيك در دستش نگرفته باشد و با آن آشنا نباشد.طي سالهاي واردات خودكار به ايران، مردم به نوشتن با آن عادت كرده بودند و فروش آن گسترش پيدا كرده بود.
به همين دليل بازار داخلي به حدي مصرفش گسترش يافته بود كه توليد خودكار در ايران منطق اقتصادي داشته باشد. خانواده رفوگران كه سالها در تجارت نوشت افزار و خودكار مشغول بودند به تاسيس كارخانه توليد خودكار بيك در سال 1342 اقدام نمودند. در آغاز هنگامي كه علياكبر پيشنهاد تاسيس كارخانه را به پدرش داد، ميرزا علي به پسرش گفت ميترسم اين زيادهخواهي تو خشم خدا را برانگيزد وي نگاه درويش گونهاي به زندگي داشت، به علاوه پروژه توليد و كارخانهداري در ذهنيت او كاملا مسالهاي تاريك بود.
سرانجام علياكبر رفوگران پدرش را قانع نمود تا با تاسيس كارخانه بيك در ايران موافقت نمايد. در پاريس به ديدار بيك، موسس و رييس كارخانه بيك رفت. بدون مقدمه گفت: آقاي رفوگران چه كاري ميتوانم برايتان بكنم؟ وي كه از قبل براي اين لحظه خود را آماده كرده بود، گفت: «آقاي بيك، يك ماشين تزريق پلاستيك از آنها كه اضافه داريد به اضافه يك قالب خودكار دسته دوم به من بفروشيد و پولش را همين الان برداريد، من ميبرم تهران اگر توانستم توليد را به سطحي برسانم كه مورد رضايت شما باشد، اجازه توليد خودكار بيك در ايران را به من بدهيد، اگر نتوانستم ماشين تزريق را نگه ميدارم و قالب را به شما برميگردانم تا سر فرصت به هر كس خواستيد بفروشيد و بعدا پولش را به من بدهيد.»
بيك لبخندي زد و گفت اين پشتكار را به شما تبريك ميگويم. پس از موافقت پدر در تاسيس كارخانه، قالب بدنه خودكار از ميلان ايتاليا و ماشين تزريق پلاستيك متناسب با ظرفيت آن قالب از نورنبرگ آلمان خريداري شد بدنه براي نصب به آلمان فرستاده شد. علياكبر رفوگران به مدت يك هفته در مراحل انجام كار در كارخانه آلماني حاضر بود تا از نحوه كاركرد دستگاه اطلاع پيدا كند تا حين كار در ايران در صورت مشكل فني قادر به رفع مشكل باشد.وقتي به ايران برگشت، شركت صنعتي «قلم خودكار» را تشكيل داد، به اين ترتيب كه پدر 34درصد، برادر بزرگ (حاجعباس) 33درصد و علياكبر رفوگران 33 درصد سهام داشتند.
با خريد يك قطعه زمين در تهران نو با سرعت ساخت كارخانه را شروع كردند، وقتي ماشينها به تهران رسيد، مقدمات تاسيس كارخانه آماده بود. سه ماه طول كشيد تا اولين محصول به بازار آمد.
در سال 1342 افراد تحصيلكرده فني بسيار كم بودند. دستگاه تزريق پلاستيك كه امروزه از سادهترين دستگاهها در فرآيند توليد است، آن روزها برايشان بسيار پيچيده بود. بخشي از توليدات خود را به فرانسه فرستادند شركت بيك از كيفيت محصول اظهار رضايت نمود.
فروش شركت از تعداد 500 هزار در سال 1341 به بيش از 100 ميليون افزايش يافت. علياكبر رفوگران برادر كوچكش حسن را به كارخانه بيك آورد براي اينكه كارآزموده شود. از كارگري شروع به كار نمود بعدها به سرپرست، مدير و مديرعامل شركت ارتقا يافت.
پس از چند سال علياكبر قسمت اعظم سهامش را در كارخانه بيك به برادرش حسن واگذار نمود.شركت بيك براي توسعه فعاليتش در اوايل دهه شصت كارگاهي براي ساخت «خودكارهاي» تبليغاتي به وجود آورد و بر همين اساس، با يكي از مشتريان قراردادي بست و سي ميليون تومان پول به عنوان پيشپرداخت دريافت نمود.
در آن سالها، قيمت فروش را نهادهاي دولتي تعيين ميكردند، به علت مسافرت كارمند و نامشخص بودن قيمت، شركت نتوانست تعهداتش را به موقع انجام دهد. پس از سپري شدن زمان تعهد، مشتري قرارداد را فسخ نمود و صاحب بيك مجبور شد هفت ميليون تومان سود به عنوان دوره زماني پيشپرداخت به مشتري بپردازد در عين حال كالاي توليدي نيز همچنان در دستش باقي بود.
به نظر ميرسد نقش مهم كارآيي نهادهاي بخش عمومي، در موفقيت يا عدم موفقيت بخش خصوصي به غايت حائز اهميت است. هرگونه طراحي در جهت تحول در حوزه بخش خصوصي پيش نيازهايي دارد كه اولويت اول، به كاركرد درست و سريع نهادهاي حوزه عمومي برميگردد.
خريد كارخانه مدادسازي
پس از چند سال كه مشغول توليد خودكار بود، پيشنهاد خريد كارخانه مداد به وي شد. كارخانه مداد سوسمار را در آغاز فرمان فرمائيان در ايران تاسيس و بعدها به بنياد پهلوي واگذار شد. آنان به علت زياندهي شركت تصميم به فروش كارخانه گرفتند.
به همين دليل بهبهانيان حسابدار دربار، توسط مهندس حسين ستوده كارمند كارخانه بيك، با علياكبر رفوگران تماس گرفته تا كارخانه را به آنها كه در حوزه تجارت و توليد كارخانه تخصص داشتند، واگذار نمايند.
وي كارخانه را به صورت نقد و نسيه خريد. در آغاز پدر و برادرش عباس با خريد آن به شدت مخالفت نمودند. خصوصا پدرش با توسعه فعاليت به شدت مخالف بود.سرانجام پدرش رضايت داد علياكبر به تنهايي به خريد كارخانه بپردازد و پس از سودآوري كارخانه، آن را واگذار نمايد. فقدان دانش فني در توليد مداد مرغوب عامل زياندهي شركت بود.
علياكبر رفوگران مدير داخلي كارخانه را بهنام حيدرزاده(داماد محمود رضايي سهامدار عمده مس سرچشمه و تراكتورسازي) مديرعامل شركت نمود.
وي يك ماه به كاركنان مرخصي با حقوق داد تا درباره مشكلات و راهاندازي كارخانه مطالعه نمايد. رفوگران به اين نتيجه رسيد بدون كمك يك مدادساز باسابقه خارجي كاري از پيش نميبرد.
چون آن زمان مداد سوسمار نشان از كارخانه «فابركاستل» در نورنبرگ آلمان وارد و مارك آن بسيار مشهور بود، به فكر توليد آن در ايران افتاد. وي به آلمان رفت و با راضي كردن روساي فابركاستل آلمان، امتياز ساخت آن را گرفت.
نمايندگي انحصارياش در ايران عمويش حاج محمدباقر تحريريان بود. پس از سفر به آلمان توانست اعتماد شركت مذكور را براي توليد تحت ليسانس آن بهدست آورد. قرار شد مغز مداد را از آنها بخرد و هر قراص مداد را يك مارك رويالتي بپردازد. همچنين يك هفته در كارخانه آلماني براي مطالعه نحوه توليد مداد ماند. پس از آن سرپرست كادر فني كارخانه را با حدود دو برابرنيم حقوقش در آلمان به ماهي ده هزار مارك همراه با خانه و ماشين مجاني به مدت دو سال استخدام نمود و به ايران آورد تا شركتش را راهاندازي نمايد.
توليد وي به گونهاي مرغوب بود كه بازار تهران تا مدتها نميدانست كه كالاي خريداري، ساخت رفوگران ميباشد. پس از مدتي نيروي كار داخل كارخانه به خوبي امور فني را فراگرفتند كه پس از رفتن كارشناس آلماني به خوبي امور فني را اداره ميكردند. مداد سوسمار را با همان كيفيت ساخت آلمان در ايران توليد كرد.
مداد سوسمار توليد كارخانه رفوگران همچون توليد خودكار بيك مقام اول فروش را در بازار داخلي به علت قيمت پايين و مرغوبيت داشت. وي پس از انقلاب اين كارخانه را به برادرش عباس واگذار نمود. كارخانه با سهامداري فرزندان عباس و مديرعاملي پسرش منصور اداره ميشد تا اينكه يك كارخانه مدادسازي در يزد نمايندگي مداد سوسمار را به جاي آنها بهدست آورد و او با كارخانه اشتدلر آلماني قرارداد بست كه بسيار هم موفق بود.
عطر بيك
رفوگران فعاليت خود را از عرصه نوشت افزار به ساير زمينههاي توليدي گسترش داد. سعي كرد ساير فرآوردههاي بيك را در ايران توليد نمايد. كارخانه عطر بيك را از فرانسه در سال 1375 خريداري كرد.
علت رويكردش به توليد عطر، اين بود كه مخارج گمركي واردات عطر به ايران زياد بود و كاهش قيمت با توليد آن در ايران امكانپذير بود، همچنين كشور ايران جمعيت جوان زيادي دارد كه بسياري از آنها قدرت خريد عطرهاي گرانقيمت خارجي را ندارند.
بسياري از همكارانش معتقد بودند نميشود چنين چيزي در ايران تهيه كرد، حتي صاحب بيك فرانسه هم فكر ميكرد اين كار در ايران موفق نميشود؛ اما رفوگران با كمك خواهرزادهاش «مهندس كاتوزيان» موافقت بيك را جلب كرد تا عطر بيك را در ايران توليد كند. او باور داشت ميتواند محصولي با كيفيت عطرهاي گرانقيمت خارجي را با قيمت بسيار كمتر در ايران توليد نمايد.
سال 1377 با هدف تامين مواد اوليه موردنياز و ايجاد زمينههاي صادرات به بازار كشورهاي همجوار، كارخانه ديگري توسط رفوگران جهت توليد نوك خودكار بيك با مشاركت شركت بيك فرانسه در شهرستان فيروزكوه احداث شد.
وداع با خودكار بيك
بعد از پيروزي انقلاب اتفاقات تلخي براي كارخانهاي كه خود سنگ بنايش را گذاشته بود رخ داد. وي حس پدري را كه فرزندش را از دست داده باشد، داشت. آن روزها خودكار بيك حرف اول را در ايران ميزد؛ اما بعدها خودكار خارجي جاي توليد ملي را گرفته و كارخانه بيك با توليد كمي مشغول فعاليت بود.
كل ماجرا از زبان رييس مجلس پيشين خواندني ميباشد. «برادران تحريريان از محترمان تهران شكايتي به دفتر رهبري داده بودند و ايشان پرونده را به حجهالاسلام علياكبر ناطقنوري براي پيگيري دادند و نوشتند خدا كند كه اينگونه كه اينها (تحريريان) ميگويند درست نباشد؛ والا واي بر من، واي بر ما، اگر اين درست باشد. اگر اين ظلمها در كشور شود، در قيامت چه پاسخي خواهيم داد.» و خواسته بودند كه گزارش اقداماتي كه انجام ميدهيد را به من ارائه نماييد.
تعزيرات با بچههاي وزارت، اينها را به اتهام سوءاستفاده از ارز دريافتي و وارد نكردن مواد اوليه دستگير كرده و با وجود سن بالايي كه داشتند به شدت اذيت كرده بودند.
بخصوص وقتي به اينها گفته بودند كه ميخواهيم جلوي كارگرها شما را شلاق بزنيم، شكنجه روحي شده بودند و اينها با وجودي كه افراد مذهبي و متديني بودند، تحت فشار عصبي، هر دو اقدام به خودكشي كرده بودند كه البته مامورين مانع از اين كار شدند و آنها موفق به خودكشي نشدند.