زمان جاری : سه شنبه 18 اردیبهشت 1403 - 4:22 قبل از ظهر
نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم



تعداد بازدید 4538
نویسنده پیام
admin آفلاین


ارسال‌ها : 43
عضویت: 30 /2 /1391
محل زندگی: amol
سن: 28
شناسه یاهو: bandarboy_blogfa
تشکرها : 52
تشکر شده : 84
داستان های کوتاه
داستان های


بنا به درخواست دوستان بخش داستان های کوتاه و آموزنده راه اندازی شده
امیدوارم با همکاری دوستان از طریق قرار دادن داستان های کوتاه و مورد علاقه خود در این بخش به پر بار تر شدن اهداف انجمن کمک کنیم




امضای کاربر : در زندگی انسان سه راه دارد:
راه اول از انديشه مي‌گذرد،اين والاترين راه است.
راه دوم از تقليد مي‌گذرد، اين آسان‌ترين راه است.
و راه سوم از تجربه مي‌گذرد، اين تلخ‌ترين راه است.
(کنفسيوس)
چهارشنبه 03 خرداد 1391 - 17:00
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 5 کاربر از admin به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: bandargirl & abbas & aghapourfatemeh & f_hamedi & moein-dorribakhsh &
admin آفلاین



ارسال‌ها : 43
عضویت: 30 /2 /1391
محل زندگی: amol
سن: 28
شناسه یاهو: bandarboy_blogfa
تشکرها : 52
تشکر شده : 84
پاسخ : 1 RE داستان های کوتاه
داستان کوتاه شماره 1


ارزیابی عملکرد


پسر كوچكي وارد داروخانه شد.كارتني را به سمت تلفن هل داد. روي كارتن رفت تا دستش به دكمه هاي تلفن برسد و شروع كرد به گرفتن شماره اي هفت رقمي.
مسئول داروخانه متوجه پسر بود و به مكالماتش گوش داد.پسرك پرسيد:خانم مي توانم خواهش كنم كوتاه كردن چمن ها را به من بسپاريد؟
زن پاسخ داد: كسي هست كه اين كار را برايم انجام مي دهد.
پسرك گفت: خانم من اين كار را نصف قيمتي كه او مي گيرد انجام خواهم داد. زن در جوابش گفت: از كار اين فرد كاملا راضي ام.
پسرك بيشتر اصرار كرد و پيشنهاد داد: من پياده رو و جدول جلوي خانه را هم براي تان جارو مي كنم در اين صورت شما در يكشنبه زيبا ترين چمن را در كل شهر خواهيد داشت
مجددا زن پاسخ منفي داد.
پسرك در حالي كه لبخندي بر لب داشت گوشي را گذاشت.
مسئول داروخانه كه به صحبت هاي او گوش داده بود به سمتش رفت و گفت: پسر از رفتارت خوشم مي آيد، به خاطر اين كه روحيه ي خاص و خوبي داري،دوست دارم كاري به تو پيشنهاد بدهم.
پسر جوان جواب داد: نه ممنون، من فقط داشتم عملكردم را مي سنجيدم،‌من همان كسي هستم كه براي اين خانم كار مي كنم



امضای کاربر : در زندگی انسان سه راه دارد:
راه اول از انديشه مي‌گذرد،اين والاترين راه است.
راه دوم از تقليد مي‌گذرد، اين آسان‌ترين راه است.
و راه سوم از تجربه مي‌گذرد، اين تلخ‌ترين راه است.
(کنفسيوس)
پنجشنبه 04 خرداد 1391 - 08:36
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 3 کاربر از admin به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: moein-dorribakhsh / abbas / f_hamedi /
admin آفلاین



ارسال‌ها : 43
عضویت: 30 /2 /1391
محل زندگی: amol
سن: 28
شناسه یاهو: bandarboy_blogfa
تشکرها : 52
تشکر شده : 84
پاسخ : 2 RE داستان های کوتاه
خوب این هم اولین داستان

نظرتون چیه؟

میخوام داستان های کوتاه در هر زمینه ای رو اینجا بذارید تا بیشتر با علایق اعضا آشنا شیم

منتظر نظرات و داستان های زیباتون هستیم


امضای کاربر : در زندگی انسان سه راه دارد:
راه اول از انديشه مي‌گذرد،اين والاترين راه است.
راه دوم از تقليد مي‌گذرد، اين آسان‌ترين راه است.
و راه سوم از تجربه مي‌گذرد، اين تلخ‌ترين راه است.
(کنفسيوس)
پنجشنبه 04 خرداد 1391 - 08:47
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از admin به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: abbas /
moein-dorribakhsh آفلاین



ارسال‌ها : 185
عضویت: 3 /3 /1391
محل زندگی: بابل
شناسه یاهو: Moein.Dorri
تشکرها : 323
تشکر شده : 292
پاسخ : 3 RE lمديران مسئول اين گونه عمل می كنند.

سال 1973 من مدیر پروژه برنامه ساخت و پرتاب ماهواره هند شدم. هدف ما قرار دادن ماهواره هند در مدار تا سال 1980 بود. به من بودجه و نیروی انسانی لازم داده شد و صراحتاً به من گفته شد که تا سال 1980 باید ماهواره را به فضا پرتاب کنیم. هزاران نفر با هم در تیم های علمی و فنی برای دستیابی به هدف کار می کردند.

ماه آگوست سال 1979، ما اطمینان داشتیم که برای پرتاب آماده هستیم. به عنوان مدیر پروژه، من به مرکز کنترل پرتاب رفتم. چهار دقیقه قبل از پرتاب، کامپیوتر شروع به تست موارد تنظیم شده در چک لیست کرد. یک دقیقه بعد، برنامه کامپیوتری تست را متوقف کرد؛ نمایشگر خبر از اشکال در برخی از مولفه های برنامه می داد. متخصصان همراه من گفتند که جای نگرانی نیست؛ آنان محاسباتی انجام دادند و گفتند که می توانیم ادامه دهیم. بنابراین برنامه کامپیوتری را متوقف کردم و وضعیت را به حالت دستی تغییر دادم و دکمه پرتاب راکت را زدم. در مرحله اول همه چیز خوب کار کرد. در مرحله دوم اشکالی پیش آمد و راکت به جای اینکه به سمت فضا حرکت کند در خلیج بنگال سقوط کرد. این یک شکست بزرگ بود!!

پرتاب ساعت 7 صبح انجام شده بود و رئیس سازمان تحقیقات فضایی هند ساعت 7 و 45 دقیقه صبح یک کنفرانس خبری با حضور خبرنگاران داخلی و خارجی ترتیب داد و خود پشت تریبون قرار گرفت و گفت که مسئولیت این شکست را به عهده می گیرد. او گفت که تیم تحت رهبری او در این مدت سخت کار کرده اند اما پشتوانه فنی بیشتری نیاز بوده است. او به رسانه ها اطمینان داد که سال بعد یک پرتاب موفق خواهند داشت. من مدیر پروژه بودم و این شکست، به دلیل کوتاهی و اشتباه من بود، اما او به عنوان رئیس سازمان، مسئولیت شکست پرتاب را به عهده گرفته بود.

سال بعد، در جولای 1980، دوباره پرتاب ماهواره را اجرا کردیم و این بار موفق شدیم. مردم همه خوشحال بودند. دوباره یک کنفرانس خبری برگزار شد. رئیس سازمان تحقیقات فضایی من را به کناری کشید و گفت: «امروز تو کنفرانس خبری را برگزار میکنی.»

آن روز یک درس خیلی مهم یاد گرفتم. وقتی خطایی پیش آمد، رهبر سازمان آن را به عهده گرفت. وقتی موفق شدیم، آن را به تیمش نسبت داد. بهترین درس مدیریتی که یاد گرفته بودم از خواندن کتابها بدست نیامده بود بلکه از آن تجربه حاصل شده بود.
(معين دُرّی بخش)


امضای کاربر : راه رهايی از تعلل، اقدام كردن است.
پنجشنبه 04 خرداد 1391 - 09:51
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از moein-dorribakhsh به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: admin / abbas /
moein-dorribakhsh آفلاین



ارسال‌ها : 185
عضویت: 3 /3 /1391
محل زندگی: بابل
شناسه یاهو: Moein.Dorri
تشکرها : 323
تشکر شده : 292
پاسخ : 4 RE پرواز شاهين


پادشاهی دو شاهین کوچک به عنوان هدیه دریافت کرد. آنها را به مربی پرندگان دربار سپرد تا برای استفاده در مراسم شکار تربیت کند. یک ماه بعد، مربی نزد پادشاه آمد و گفت که یکی از شاهین‌ها تربیت شده و آماده شکار است اما نمی‌داند چه اتفاقی برای آن یکی افتاده و از همان روز اول که آن را روی شاخه‌ای قرار داده تکان نخورده است.

این موضوع کنجکاوی پادشاه را برانگیخت و دستور داد تا پزشکان و مشاوران دربار، کاری کنند که شاهین پرواز کند. اما هیچکدام نتوانستند. روز بعد پادشاه دستور داد تا به همه مردم اعلام کنند که هر کس بتواند شاهین را به پرواز درآورد پاداش خوبی از پادشاه دریافت خواهد کرد. صبح روز بعد پادشاه دید که شاهین دوم نیز با چالاکی تمام در باغ در حال پرواز است. پادشاه دستور داد تا معجزه‌گر شاهین را نزد او بیاورند.

درباریان کشاورزی متواضع را نزد شاه آوردند و گفتند اوست که شاهین را به پرواز درآورد. پادشاه پرسید: «تو شاهین را به پرواز درآوردی؟ چگونه این کار را کردی؟ شاید جادوگر هستی؟»

کشاورز که ترسیده بود گفت: «سرورم، کار ساده‌ای بود، من فقط شاخه‌ای را که شاهین روی آن نشسته بود بریدم. شاهین فهمید که بال دارد و شروع به پرواز کرد.»





گاهی لازم است برای بالا رفتن، شاخه‌های زیر پایمان را ببریم (البته شاخه‌های زیر پای خودمان نه زیر پای دیگران!)

چقدر به شاخه‌های زیر پایتان وابسته هستید؟ آیا توانایی‌ها و استعدادهایتان را می‌شناسید؟ آیا ریسک می‌کنید؟

آیا کارمندان خود را می‌شناسید؟ آیا تلاش می‌کنید استعدادهای آنان شکوفا شود؟ یا به خاطر ترس از پریدن و پرواز، آنان را به شاخه‌هایی از سازمان وابسته می‌کنید؟ آیا بهتر نیست کارکنانتان توانمند و چالاک باشند در عین حال جَلد سازمان؟

آیا نقاط قوت و استعدادهای سازمان خود را می‌دانید؟ آیا به استقبال تهدیدها می‌روید یا همواره به شکلی محافظه‌کارانه به حفظ وضع موجود می‌اندیشید؟ در رویارویی با تهدیدها و مشکلات است که سازمان می‌تواند استعدادها و توانایی‌های خود را بروز داده و توسعه دهد.
(معين دُرّی بخش)

امضای کاربر : راه رهايی از تعلل، اقدام كردن است.
پنجشنبه 04 خرداد 1391 - 09:57
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 3 کاربر از moein-dorribakhsh به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: admin / aghapourfatemeh / abbas /
moein-dorribakhsh آفلاین



ارسال‌ها : 185
عضویت: 3 /3 /1391
محل زندگی: بابل
شناسه یاهو: Moein.Dorri
تشکرها : 323
تشکر شده : 292
پاسخ : 6 RE فورد


از «فورد» ميلياردر معروف آمريكايی و صاحب يكی از بزرگترين كارخانه های
سازنده انواع اتومبيل در آمريكا پرسيدند: اگر شما فردا صبح از خواب بيدار
شويد و ببينيد تمام ثروت خود را از دست داده ايد و ديگر چيزی در بساط نداريد،
چه می كنيد؟
فورد پاسخ داد: «دوباره يكی از نيازهای اصلی مردم را شناسايی می كنم و با كار
و كوشش، آن خدمت را با كيفيت و ارزان به مردم ارائه می دهم و مطمئن باشيد بعد
از پنج سال دوباره فورد امروز خواهم بود.»

(معين دُرّی بخش)


امضای کاربر : راه رهايی از تعلل، اقدام كردن است.
یکشنبه 07 خرداد 1391 - 21:12
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از moein-dorribakhsh به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: abbas / f_hamedi /
moein-dorribakhsh آفلاین



ارسال‌ها : 185
عضویت: 3 /3 /1391
محل زندگی: بابل
شناسه یاهو: Moein.Dorri
تشکرها : 323
تشکر شده : 292
پاسخ : 7 RE مسابقه قايقرانی
يك تيم آمريكايی با يك تيم ژاپنی تصميم گرفتند كه مسابقه قايقرانی برگزار كنند. هر دو تيم به سختی تمرين كردند تا در روز مسابقه به بهترين عملكرد خود دست پيدا كنند. روز مسابقه هر دو تيم آماده شدند. وقتی آمريكايی‌ها يك مايل اول را طی كردند ژاپنی‌ها به خط پايان رسيده بودند.
تيم آمريكايی از باخت خود بسيار نااميد شدند. مسئول تيم دستور داد تا بررسی های لازم برای تعيين دلايل باخت مشخص شود. برای اين كار يك تيم مشاور انتخاب و بررسی ها شروع شد و اقدام اصلاحی را پيشنهاد دادند.
يافته های تيم مشاوره حاكی از اين بود كه در تيم ژاپن هشت نفر پارو می زنند و يك نفر هدايت می كند و در تيم آمريكا هشت نفر هدايت می كنند و يك نفر پارو می زند. نتيجه اين بود كه تعداد زيادی در تيم آمريكا هدايت می كنند و تعداد كمی پارو می‌زنند. روز مسابقه در سال بعد مجدداً فرا رسيد. ساختار مديريت تيم آمريكايی به كلی متحول شد.
ساختار جديد بدين صورت بود: چهار مدير راهنمايی و هدايت، سه مدير راهنمايی منطقه ای و يك سيستم ارزيابی عملكرد جديد برای ارزيابی و تشويق فردی كه وظيفه پارو زدن را بر عهده دارد. تيم آمريكايی اين بار پس از مايل دوم نتيجه را واگذار كرد. مدير تيم در نهايت شخصی كه پارو ميزد را به دليل عملكرد ضعيف بركنار كرد و به مديران به خاطر شناسايی مشكلات پاداش داد.

(معين دُرّی بخش)

امضای کاربر : راه رهايی از تعلل، اقدام كردن است.
یکشنبه 07 خرداد 1391 - 21:14
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از moein-dorribakhsh به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: abbas /
aghapourfatemeh آفلاین



ارسال‌ها : 60
عضویت: 6 /3 /1391
محل زندگی: قائمشهر
تشکرها : 86
تشکر شده : 138
پاسخ : 8 RE داستان های کوتاه
سلام.گاهی اوقات لازمه برای پیشرفت ریسک کنیم .متن جالبی بود.
سپاس.

چهارشنبه 10 خرداد 1391 - 22:59
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از aghapourfatemeh به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: moein-dorribakhsh /
moein-dorribakhsh آفلاین



ارسال‌ها : 185
عضویت: 3 /3 /1391
محل زندگی: بابل
شناسه یاهو: Moein.Dorri
تشکرها : 323
تشکر شده : 292
پاسخ : 9 RE 45 جمله مدیریتی از 45 کتاب مدیریت
1).اجرا بزرگ‌ترین مساله ی مطرح نشده در مدیریت امروز است و نبود آن بزرگ‌ترین مانع موفقیت و بیش‌تر ناکامی‌هایی است که به اشتباه به گردن علل دیگر گذاشته می‌شود.

امضای کاربر : راه رهايی از تعلل، اقدام كردن است.
جمعه 12 خرداد 1391 - 08:58
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از moein-dorribakhsh به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: abbas / f_hamedi /
moein-dorribakhsh آفلاین



ارسال‌ها : 185
عضویت: 3 /3 /1391
محل زندگی: بابل
شناسه یاهو: Moein.Dorri
تشکرها : 323
تشکر شده : 292
پاسخ : 10 RE 45 جمله مدیریتی از 45 کتاب مدیریت

2).شرکت‌هایی که برای کارهای درست وقف شده‌اند و برای مسوولیت‌های اجتماعی خود تعهدنامه‌ای دارند که براساس آن کار کنند،سودآورتر از آن‌ها‌یی هستند که این کارها را نمی‌کنند.

امضای کاربر : راه رهايی از تعلل، اقدام كردن است.
جمعه 12 خرداد 1391 - 09:06
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از moein-dorribakhsh به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: abbas / f_hamedi /
moein-dorribakhsh آفلاین



ارسال‌ها : 185
عضویت: 3 /3 /1391
محل زندگی: بابل
شناسه یاهو: Moein.Dorri
تشکرها : 323
تشکر شده : 292
پاسخ : 11 RE 45 جمله مدیریتی از 45 کتاب مدیریت
3).به جای پرداختن به برنامهء استراتژیک, به تفکر و ایده‌های استراتژیک روی آورید.

4).در بازاریابی نوین (بازاردانی) به جای داشتن سبد محصولات باید به داشتن سبد مشتریان توجه داشت.

5).رمز برد و پیروزی روشن است: بکوشیم تا در یک زمینه دوبار بازنده نشویم.

امضای کاربر : راه رهايی از تعلل، اقدام كردن است.
شنبه 13 خرداد 1391 - 08:15
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از moein-dorribakhsh به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: abbas / f_hamedi /



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش به انجمن :