زمان جاری : یکشنبه 30 اردیبهشت 1403 - 3:03 بعد از ظهر
نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم



moein-dorribakhsh آفلاین



ارسال‌ها : 185
عضویت: 3 /3 /1391
محل زندگی: بابل
شناسه یاهو: Moein.Dorri
تشکرها : 323
تشکر شده : 292
پاسخ : 53 RE 45 نکته از 45 کتاب مدیریتی

16).هزینهء به دست آوردن یک مشتری تازه, حداقل پنج برابر هزینهء خشنود نگه‌داشتن مشتریان کنونی است.

17).هر کس می‌تواند سررشتهء کار خویش را به دست گرفته و آن را به مسیر دلخواه ببرد.

18).مدیریت هنر گوش دادن به دیگران است. چنانچه به سخنان کسی خوب گوش فراندهید, نمی‌توانید درون او را بشناسید.

19).توان یادگیری و به کار بستن با شتاب آموخته‌ها, بزرگ ‌ترین امتیاز رقابتی را در اختیار سازمان می‌گذارد.

20).اولین روش برآورد هوش یک فرمانروا این است که به آن‌هایی که در اطرافش گرد آمده‌اند بنگریم.

امضای کاربر : راه رهايی از تعلل، اقدام كردن است.
جمعه 02 تیر 1391 - 09:01
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 3 کاربر از moein-dorribakhsh به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: abbas / aghapourfatemeh / f_hamedi /
abbas آفلاین



ارسال‌ها : 229
عضویت: 31 /2 /1391
محل زندگی: جويبار
شناسه یاهو: k.joybar
تشکرها : 214
تشکر شده : 360
پاسخ : 54 RE داستان های کوتاه
داستان كوتاه درباره الگوريتم ژنتيک

در ادامه سعي مي كنم كاركرد الگوريتم ژنتيك را با داستاني خيالي برايتان تشريح كنم. در سال هاي
بسيار دور در يك غار تاريك و ن مدار كه راهي به فضاي بيرون نداشت، موجوداتي به نام سوتك زندگي
مي كردند. سوتك هاي داستان ما زندگي بسيار راحت و آرامي داشتند. آن ها فقط داراي حس لامسه و
شنوايي بودند. بدين ترتيب آن ها در گوشه و كنار غار حركت م يكردند و سعي مي كردند در
قسمت هاي نم دار غار از جلبك ها تغذيه كنند و البته آن ها جلبك ها را بسيار دوست داشتند و هر گاه
بيكار مي شدند، به سوت زدن سوتك هاي ديگر گوش م يكردند. در غار موجود ديگري زندگي نم يكرد و
بدين ترتيب سوتك ها از هيچ چيزي نمي ترسيدند. در قسمتي از كف غار رودخانه اي وجود داشت كه
آب مورد نياز سوتك ها و جلب كها را تأمين م يكرد. بدين ترتيب سوتك هاي داستان ما هيچ نيازي به
حس بينايي در فضاي تاريك غار نداشتند. سال هاي متمادي سوتك ها بدين ترتيب زندگي مي كردند تا
اين كه يك روز زلزله مهيبي رخ داد و در اثر آن، قسمتي از غار خراب شد و راهي به بيرون باز شد و براي
اولين بار سوتك ها گرماي نور خورشيد را روي پوست خود احساس كردند. بعضي از آن ها از غار بيرون
آمدند و روي خز ههاي بيرون غار حركت كردند و بعضي حتي مقداري از خزه ها را خوردند و البته آن ها از
خزه ها، خيلي بيشتر از جلب كهاي درون غار خوششان آمد، اما گاهي بعضي از سوتك ها كه براي خوردن
مدند، توسط پرندگان شكار مي شدند. چون سوتك ها فاقد حس بينايي بودند، Ĥ خزه از غار بيرون مي
نمي توانستند بفهمند كه آيا پرندگان در آسمان پرواز مي كنند يا خير. حتي آ نها نم يتوانستند
بفهمند كه آيا در يك سوراخ در زير يك سنگ پنهان شد هاند يا نه؛ مگر آن كه وجود سنگ را در سطح
بالاي سر خود با پوست بدنشان احساس م يكردند.بدين ترتيب هر روز تعدادي از سوتك ها براي خوردن
جلبك از غار خارج مي شدند و از ميان آ نها تعدادي شكار عقاب مي شدند تا اين كه يك روز سوتكي
متولد شد كه داراي يك ژن سلول پوست جهش يافته بود. كار اين ژن، به وجود آوردن سلو لهاي
حساس به نور در جلو سر بود. با بزرگ شدن اين سوتك سلو لهايي در جلو سر آن به وجود آمد كه به
طور ضعيفي نسبت به نور حساس بودند. اين سوتك بزرگ شد. شروع به توليد مثل كرد. بدين
ترتيب سوتك هاي بعدي يا داراي اين ژن بودند يا نه (بديهي است كرومزوم هاي سوتك تركيبي از
ژن هاي پدر و مادرش است) اين سوت كها بزرگ شدند. وقتي براي خوردن خزه از غار بيرون م يرفتند،


مي توانستند بگويند كه آيا چيزي بالاي سرشان جلو نور را گرفته است يا خير. بدين ترتيب داراي
شانس بيشتري براي حفظ جان خود در برابر تهديدات بودند.
بنابراين به طور متوسط اين سوتك ها داراي طول عمري بيشتري بودند و طول عمر بيشتر، به معني
امكان توليد مثل بيشتر بود. بنابراين بعد از مدتي تعداد اين نوع سوتك ها زياد شد و در بين
سوتك ها داراي اكثريت شدند. اگر هزاران سال بعد را به طور سريع حدس بزنيم، مي توان نتيجه
گرفت كه احتمالاً با جهش هاي بيشتري در ژن پوستي حساس به نور كه به مرور و طي سا لها اتفاق
مي افتد و در اثر توليد مثل زياد مي شود، يك سلول حساس به نور به مجموعه اي از سلول هاي
يند تا نور را روي اين سلو لها Ĥ حساس به نور تبديل مي شود و سلو لهاي مجاور به شكل عدسي در مي
جمع كنند و به همين ترتيب ادامه م ييابد.مطابق داستان ما، همان طور كه مشاهده مي كنيم
انتخاب طبيعت، مناسب بودن ويژگي ها و جهش ژنتيكي سه مطلب مهم در پيشرفت ارگانيز مهاي
طبيعي هستند، اما اگر بخواهيم اثر تركيب ژن ها را بررسي كنيم، بايد در رابطه با تعداد ديگري از
سوتك ها صحبت كنيم.در همان دوراني كه سلول حساس به نور در سوتك ها به وجود آمد و آن ها از
خزه ها تغذيه م يكردند و از چنگال پرندگان نيز فرار م يكردند، سوتك جديدي متولد شد كه داراي ژن
جهش يافته اي بود كه اين ژن بر قدرت سوت زدن اين سوتك مي افزود. اين سوتك نيز پس از اي نكه
بزرگ شد، مي توانست بسيار بلندتر از ساير سوت كها سوت بزند و بنابراين صداي سوتش از فاصله
بسيار دورتر نيز قابل شنيدن بود. بنابراين هنگامي كه به دنبال جفت م يگشت، م يتوانست با سوت
بلندش توجه همنوعان خود را جلب كند. به همين خاطر، داراي شانس بيشتري براي يافتن جفت بود
و دقيقاً مانند مثال قبل بعد از مدتي جمعيت اين گونه از سوت كها نيز زياد شد تا بالاخره يك روز از
يك سوتك ماده كه داراي ژن سلول حساس به نور بود و يك سوتك نر كه داراي ژن افزايش قدرت
سوت زدن بود، سوتكي متولد شد كه هم داراي ژن سلول حساس به نور بود و هم داراي ژن افزايش
قدرت سوت زدن. بدين ترتيب پس از مدتي اين گونه از سوتك ها زياد شدند و به همين ترتيب اين
ورد تا ارگانيزم هاي Ĥ داستان ادامه مي يابد.بدين ترتيب تركيب ژن ها اين امكان را به وجود مي
جديدتري به دست آوريم كه تركيبي از مزاياي هر دو والد باشد.

دوشنبه 05 تیر 1391 - 17:26
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از abbas به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: moein-dorribakhsh / aghapourfatemeh /
aghapourfatemeh آفلاین



ارسال‌ها : 60
عضویت: 6 /3 /1391
محل زندگی: قائمشهر
تشکرها : 86
تشکر شده : 138
پاسخ : 55 RE اگر نروم چیزی به دست نمیاورم

شنبه 17 تیر 1391 - 19:15
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 3 کاربر از aghapourfatemeh به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: abbas / f_hamedi / moein-dorribakhsh /
aghapourfatemeh آفلاین



ارسال‌ها : 60
عضویت: 6 /3 /1391
محل زندگی: قائمشهر
تشکرها : 86
تشکر شده : 138
پاسخ : 56 RE پشتکار فروشنده



سرانجام فروشنده ی جوان برای کار دفتر رئیس پذیرفته شد.
رئیس به او گفت ای جوان،تو باید خوشحال باشی که من تورا در اینجا پذیرفته ام،تا قبل از تو پنج فروشنده را رد کرده ام.
فروشنده ی جوان:میدانم قربان،من هر پنج تای آنها بودم.

شنبه 17 تیر 1391 - 19:27
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 3 کاربر از aghapourfatemeh به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: abbas / f_hamedi / moein-dorribakhsh /
aghapourfatemeh آفلاین



ارسال‌ها : 60
عضویت: 6 /3 /1391
محل زندگی: قائمشهر
تشکرها : 86
تشکر شده : 138
پاسخ : 57 RE رسیدن به گل



شنبه 17 تیر 1391 - 19:28
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 3 کاربر از aghapourfatemeh به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: abbas / f_hamedi / moein-dorribakhsh /
aghapourfatemeh آفلاین



ارسال‌ها : 60
عضویت: 6 /3 /1391
محل زندگی: قائمشهر
تشکرها : 86
تشکر شده : 138
پاسخ : 58 RE یک فروشنده ی ببر باشید

فروشند ه ی گربه کار درستی انجام میدهد وآن اینکه ارتباط اولیه را برقرار می کند.او همچنین خوب به نمایش می گذارد،اما آن مقدار باهوش نیست تا بتواند به ایرادهایی که مشتریانش از کالا میگیرند،پاسخ گوید ووقتی که به مرحله ی سفارش دادن میرسد،تبدیل به حیوانی رام می شود.با وجود اشتیاقی که برای بهتر شدن دارد،هدف اصلی خود را گم می کندکه آن قرار دادن سفارش درون یک کیسه است که فراموش میشود.

فروشنده ی ببر از جنس محکمتری ساخته شده است.او ضمن داشتن امید بسیار ،راسخ واستوارهم است .با پشتکار است،دست بردار نیست تسلیم هم نمیشود.در واقع به هر عیب وایراد وارده به دید فرصتی مینگرد تا بتواند در خصوص کالای خود بیشتر توضییح دهد.در آخر اینکه او در پرسش کردن وجویا شدن تامل نمی کند،به همین دلیل است که امضای موافق مشتری را نصیب خود می کند .در دراز مدت ،ببرها دوستان بیشتری پیدا می کنند و فروشهای بیشتری را به اتمام میرسانند.


شنبه 17 تیر 1391 - 19:31
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 3 کاربر از aghapourfatemeh به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: abbas / f_hamedi / moein-dorribakhsh /
aghapourfatemeh آفلاین



ارسال‌ها : 60
عضویت: 6 /3 /1391
محل زندگی: قائمشهر
تشکرها : 86
تشکر شده : 138
پاسخ : 59 RE شجاعت و ترس

عقب نشینی دربرابر ترس موجب چیره شدن ترس میشود.
اما شجاعت به مقابله با ترس میرود و
بدین طریق برآن غلبه میکند.
مارتین لوتر کینگ «آزادی خواه آمریکایی»


شنبه 17 تیر 1391 - 19:40
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 3 کاربر از aghapourfatemeh به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: abbas / f_hamedi / moein-dorribakhsh /
aghapourfatemeh آفلاین



ارسال‌ها : 60
عضویت: 6 /3 /1391
محل زندگی: قائمشهر
تشکرها : 86
تشکر شده : 138
پاسخ : 60 RE 45 نکته از 45 کتاب مدیریتی

کم اهمیت ترین لغت در زندگی اجتماعی وجمعی من است مهمترین لغت:شما است.


به شخصیت واقعی یک فرد میتوان از طریق عکس العمل او در مقابل تحسین وتمجید پی برد...


مدیریت خوب با ایجاد ارتباط خوب با مردم شروع می شود.


مردم وقت را هدر نمی دهند بلکه صرفا در چیزهایی صرف می کنند که انجام آنها ضرورتی ندارد.

شنبه 17 تیر 1391 - 21:13
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 3 کاربر از aghapourfatemeh به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: abbas / f_hamedi / moein-dorribakhsh /
abbas آفلاین



ارسال‌ها : 229
عضویت: 31 /2 /1391
محل زندگی: جويبار
شناسه یاهو: k.joybar
تشکرها : 214
تشکر شده : 360
پاسخ : 62 RE داستان های کوتاه

سخت کار نکنید ، هوشمندانه کار کنید

شما هم حتماً شاهد استفاده از روشهای اشتباه، غیر بهره ور، پرهزینه در سازمانها و شرکتها بوده اید.

یکشنبه 18 تیر 1391 - 19:49
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از abbas به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: f_hamedi / moein-dorribakhsh /
moein-dorribakhsh آفلاین



ارسال‌ها : 185
عضویت: 3 /3 /1391
محل زندگی: بابل
شناسه یاهو: Moein.Dorri
تشکرها : 323
تشکر شده : 292
پاسخ : 63 RE 45 نکته از 45 کتاب مدیریتی

21).اگر بتوانید همهء کارکنان یک سازمان را به سوی یک هدف مشترک بسیج کنید, درهر رشته و درهربازار و در برابر هر رقیبی, در هر زمانی موفق خواهید شد.

22).بیش‌تر انسان‌ها ترجیح می‌دهند بمیرند اما فکر نکنند, خیلی‌ها هم فکر کردن را بر مرگ ترجیح می‌دهند.

23).مدیرعامل آگاه کسی است که به جای رویین‌تن شدن, به همکاران خود اعتماد کند.

24).تمایز یک محصول باید در راستای ذهنیت مصرف‌کننده صورت گیرد, نه مخالف آن.

25).در طول تاریخ بیش‌تر کامیابی در دست‌یابی به منابع طبیعی مانند زمین, طلا و نفت بوده است, اما اکنون ناگهان ورق برگشته و دانش به جای آن نشسته است.

امضای کاربر : راه رهايی از تعلل، اقدام كردن است.
سه شنبه 20 تیر 1391 - 08:05
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از moein-dorribakhsh به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: abbas /



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش به انجمن :