زمان جاری : دوشنبه 17 اردیبهشت 1403 - 11:06 بعد از ظهر
نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم



تعداد بازدید 1833
نویسنده پیام
admin آفلاین


ارسال‌ها : 43
عضویت: 30 /2 /1391
محل زندگی: amol
سن: 28
شناسه یاهو: bandarboy_blogfa
تشکرها : 52
تشکر شده : 84
مقالات جور وا جور
سلام به همه

دوستان معمولا و در اکثر موارد تو سیستم خونه یا محل کار و یا کافی نت که از اون وارد انجمن میشید مطالبی به درد بخور وجود داره (البته شاید از دید شما به درد نخور و بی فایده باشه)

لطفا اگه به چنین مواردی برخوردید اون رو تو قسمت مقاله وارد کنید
شاید روزی به درد کسی خورد که اتفاقا بدجور به دنبالشون باشه
چون این مطالب ممکنه ترجمه . تحقیق و یا فایل هایی باشن که تو اینترنت نشه پیداشون کرد!

شما فقط می تونید فایل های نوشتاری مثل تکست رو اینجا به اشتراک بذارید . یعنی کل متن رو کپی و اینجا وارد کنید

(و یا در ابتدا فایل ها تون رو تو یک سایت میزبان آپلود کنید و لینکش رو بذارید اینجا که البته کمی مشکل تره)

من به شخصه کلی از این مطالب جور وا جور دارم که حتی یک بار هم مرورشون نکردم
و چندین بار هم تو کافی نت و سیستم دوستان و آشنایان به بعضی اسناد (پاور پوینت . ورد . تکست . اکسل . پی دی اف) برخوردم

اما به سادگی از کنارشون رد می شدم

چون به دردم نمیخورد
ولی از این به بعد میذارمشون اینجا (تو قسمت مقالات جور وا جور)
شاید روزی به درد یکی خورد

(( وقتی که تو خیابون از کنار تکه سنگی رد میشیم . این که چه اتفاقی واسه نفر بعدی میفته . بستگی به طرز برخورد ما داره! ))





امضای کاربر : در زندگی انسان سه راه دارد:
راه اول از انديشه مي‌گذرد،اين والاترين راه است.
راه دوم از تقليد مي‌گذرد، اين آسان‌ترين راه است.
و راه سوم از تجربه مي‌گذرد، اين تلخ‌ترين راه است.
(کنفسيوس)
چهارشنبه 21 تیر 1391 - 20:05
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 5 کاربر از admin به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: abbas & f_hamedi & moein-dorribakhsh & aghapourfatemeh & hiva &
admin آفلاین



ارسال‌ها : 43
عضویت: 30 /2 /1391
محل زندگی: amol
سن: 28
شناسه یاهو: bandarboy_blogfa
تشکرها : 52
تشکر شده : 84
پاسخ : 2 RE مقالات جور وا جور
ابتکارات سازمانی به عنوان بخشی از مدیریت دانش

چکیده
هدف این مقاله، کمک به چشم انداز، پیرامون کارکردهای اقتصادی، تعامل بین اصول مشخص شرکت، دانش پایه ای شرکت و ابتکار می باشد.
سوالی که به روشن کردن آن در این مقاله می پردازیم این است: ارتباط بین اصول مشخص شرکت، دانش بنیادی آن و ابتکارات چیست؟
در این مقاله به این موضوع می پردازیم که اصول مشخص شرکت، توسعه دانش و استراتژی ابتکارات بطور خلی زیادی به هم پیوسته اند تا بتوانند باعث توضیع مزایای رقابتی شرکت شوند. به همین منظور به ارائه مدلی خواهیم پرداخت. در پایان این مقاله، به جمع این مدل و توسعه تدبیر های ضمنی آن می پردازیم. به مشاهده اصول مشخص شرکت با توجه به تئوری خود- تولید اجتماعی خواهیم پرداخت. به هنگام ارزیابی اهمیت پیشرفت دانش و ابتکارات، از این تئوری استفاده می کنیم.
نکته مهم این مقاله این است که قابلیت های یک شرکت، بر اساس اصول و ارزش های اجتماعی های که در برقراری با جامعه داشته است، بطور چشمگیری پیشرفت می کند. این مسئله بر این موضوع که چگونه یک شرکت پیشرفت می کند و چگونه اصول علم و دانش را بکار می برد و در نهایت بر استراتژی ابتکار تأثیر می گذارد.

مقدمه
اصول خاص شرکتف پیشرفت آن و استفاده از دانش با تولید ارزش برای شرکت های خصوصی و همچنین با اقتصاد در ارتباط است. ابتکار و خلاقیت، هسته تولید ارزش است و در اقتصاد جهانی و بین المللی نقش فراینده ای را داراست. ارتباط بین خلاقیت و رشد اقتصادی در «تئوریهای جدید رشد» قابل مشاهده است. و همچنین در «مقالات سبز پیرامون خلاقیت» به آن اشاره شده است.
آقای Abramnvitts بطور واضحی ارتباط بین پیشرفت دانش و رشد اقتصادی را بیان می کند: «پیشرفت دانش بر هسته فرایندهای جدید رشد قرار دارد. » Archibugi و Michie گفته اند که سیستم های اقتصادی معاصر «دانش تر» از قبل هستند. این حجم و رشد دانش به پیشرفت در تولید و پیشرفت در کیفیت (ارائه شده بوسیله Thompssoo ) کمک می کند مدیریت دانش هم در سطوح استراتژیکی و هم سطوح اجرایی شرکت حیاتی است.
Finkolstein , Andersen , Quinnاینچنین می گویند: « نتایج استراتژی بسیار ثروت و عمیق خواهد بود. اگر شرکتی به مزیت رقابتی که بر پایه دانش باشد، دست یابد، رسیدن رقیبان به او خیلی سخت تر خواهد شد.»
تغییرات مداوم در ماهیت دانش،
موقعیت های نامتعادل جدید و فرصتهای پر صنعت جدید را تولید می کند بنابراین، همانطور که فرایند رقابت، فرصتی را از بین می برد، تغییر در جریان دانش نیز دیگر فرصتها را به وجود می آورد. این مسئله همرا استا با دیدگاه رقابتی Schumpeter است که به «فرایند تخریب فعال» اشاره دارد و نه به شرایط تعادلی ایستا. در نتیجه تأکید بسیاری بر «شرکتهای بر مبنای دانش» وجود دارد. Quinn می گوید، تا سال 2000 ، 85 درصد از همه مسائل آمریکا و 80 درصد از مشاغل اروپا، دانش محور خواهند شد. این جریان بی پایان دانش که بازار را در جنبش مداوم در خواهد آورد، خواستار ابتکارات و خلاقیت های پیوسته شرکتها و محدودیتها است.
دانش درباره « امکان پذیری خلاقیت و همچنین ارتباط خلاقیت به مزایای رقابتی و کسب قدرت بیشتر» خود دانش است که منجر به استخراج فعالیت های ابتکاری و ابداعی می شود. اگر این نوع دانش در شرکت مقدّم نباشد، فعالیتهای ابداعی نیز مقدم نخواهد بود. ثابت شده که دانستن امکان پذیری چیزی، آغاز انجام آن کار را آسان تر خواهد کرد (Collins )
این یک نوع دانستی است که برای پیشرفت اصول در سیستم اجتماعی حیاتی است. اگر ندانیم که خلاقیت و ابتکار امکان پذیر است و از نتایج امکان پذیر آن آگاهی نداشته باشیم، به سمت فرایندهای خلاق نخواهیم رفت و در سطح و تجارت معمولی و عادی، باقی خواهیم ماند.
Hart بر این عقیده است که اگر از مزایا و قابلیتهایی استفاده شود که استفاده از آن برای رقیبان سخت باشد، در اینصورت است که مزیت رقابتی ادامه پیدا خواهد کرد. اگر دانش در دسترس رقیبان پیرامون موضوع ابتکاری جدید، مبهم و در نتیجه غیر قابل مشاهده باشدف آنگاه آنها ار ابداع کنندگان و خلّاقان عقب می افتند. Winter می گوید که تکثیر و تکرار این گونه منابع دشوار است زیرا آنها ضمنی و مبهم اند.
منابع مفهومی و ضمنی که سرمایه غیر قابل مشاهده ای را تولید می کنند، مهارت محور اند و مردم به آن مشتاقند (Hart ) این بدین معنی است که انسانها به عنوان یک منبع بسیار با ارزش اند و نه فقط به عنوان نیروی کار، بلکه به عنوان انباشتگر و تولید کننده سر مایه های پنهانی. اهمیت دانش ضمنی، رقابت خاص شرکت و آموزش های سازمانی برای عبور از موانع و رهبری رقابتی بوسیله cohendet m Herand , Zuscovitch اشاره شده است.
همانطور که سرمایه های پنهانی عامل های مشاهده نشده ای در خلق دانش سازمانی است، آنها علاوه بر آن به محدود کردن محدودیتها و کمک به شرکت در کشف و بهره برداری از فرصتهای جدید می پردازید و بنابراین ابتکارات و خلاقیتهای مداوم را افزایش می دهند.
Jacdson می گوید که سرمایه های پنهانی کلید موفقیت اند، زیرا دستیابی به آنها بسیار دشوار است. Roehl , Itami می گویند که سرمایه های پنهانی معمولاض تنها منبع رقابت است که می تواند در طول زمان ادامه یابد. همچنین Takeuchi , Nonaka برنقش «دانش ضمنی» در راستا با «تعامل بین مفاهیم ضمنی و دانش روشن و ساده» تأکید دارد.
MacMinan , Mc
Grath و venkataraman بر این با ورند که بیشترین نیروی قدرت اینگونه سرمایه ها، به اینکه ضمنی و نامحسوس اند وابسته است.
قابلیت های یک شرکت اساساً بر مبنای اصول و ارزش های اجتماعی ای که شرکت در سابقه روابط اجتماعی خود دارد، پیشرفت می کند. این نکته به این مسئله که شرکت چگونه به پیشرفت و کسب دانش می رسد، کمک می کند و بنابراین شرکت را در یک مسیر خلاق به جریان می اندازد. و این عوامل در موقعیت رقابتی شرکت تأثیر گذارند و این مقاله به شرح این مباحث می پردازد.
سوالی که ما در این مقاله به آن می پردازیم این است که ارتباط بین اصول خاص شرکت، مبنای دانشی شرکت و خلاقیت و ابتکار چیست؟ ما به بررسی اصول شرکت با توجه به تئوری های خود – تولید اجتماعیمی پردازیم و بوسیله این تئوریها به ارزیابی اهمیت خلاقیت و پیشرفت دانش می پردازیم.
این مقاله بدین صورت سازمان دهی شده است:
اول آنکه اصول مشخص شرکت در یک رویکرد خود – تولید به بحث گذاشته می شود. سپس در مورد پیشرفت شرکت و کسب دانش در سازمان ها صحبت می کنیم. بعد بحثی پیرامون مفهوم خلاقیت خواهیم داشت و در پایان به جمع آوری ماهیت این مدل می پردازیم تا به این نکته برسیم که چگونه این ماهیت ها می توانند موقعیت رقابتی یک شرکت توسعه دهند.
2. درجاتی از بسته بودن هنجاری و گشودگی شناختی
اهمیت اصول و ارزش های یک شرکت به پیشرفت مبانی دانش و فعالیتهای ابداعی آن بستگی دارد. (Barton ) Barton بصراحت می گوید: ارزش ها و اصول ها: اینها هستند که تعیین می کنند که چه نوعی از دانش دیده و پرورانده شود و چه فعالیتهای دانش – محوری انجام و ادامه یابند.
Turner ، نرم ها یا اصول و قواعد را اینگونه تعریف می کند: «یک شیوه پذیرفته شده فکری، احساسی و رفتاری که تصدیق شده و مورد انتظار است زیرا به عنوان کاری صحیح و درست قابل قبول است. آن یک قانون، ارزش یا استانداری است که بوسیله اعضای گروه پذیرفته شده و شیوه های درست و دلخواه را مشخص می کند.»
Parson ، نرم یا اصول را اینگونه تعریف می کند: « نرم ها همه خصوصیات ذکر شده را دارا هستند و به علاوه احتیاجات بخش اجرایی را به هم پیوند می دهد و همه این احتیاجات را در سطح وسیه تری با نیازهای سیستم هماهنگ می کند. نرم ها، انتظارات را برای افراد قانونمند شرح می دهد و بدین صورت تفاوت ها روشن می شود. نرم ها یا اصول را می توان بصورت های زیر نیز قابل درک دانست: نقشه های شناختی- الگوهای روشنگر- نقشه های علّمی، ایدئولوژی های سازمانی- چهار چوب های شناختی- قالب یا منابع- رویکرد اشتراکی- ساختار فکری ضمنی- الگوهای سازمانی- منطق حاکم- فیلترهای ادراکی- ساختار های باور- Autopoesis به معنی سیستم های خود – تولید می باشد. تئوری سیستم های خود- تولید بوسیله Maturaa rarela مطرح شد.
. Luhmann تفاوت بین سیستم های شناختی و اصولاً را در سطح اجتماعی بیان می کند. یک سیستم اجتماعی خود- تولید با داشتن این تفاوت، همزمان هم هنجار بنیاد و اصولی و هم شناختی است بین دو خرده سیستم هنجار و بنیاد و شناختی ارتباطات ساختاری ای وجود دارد. نکته تعیین کننده در اینجا این است که برای openness بودن یا گستردگی، closure شرط لازم است. نظر luhmann بر ارائه تئوری خود- تولید برای سیستم های اجتماعی، اتصال دو اصل normatively closed (بسته از لحاظ هنجاری) و cignitinelg open (باز، از لحاظ شناختی) می باشد. باز بودن شناختی، شکلی از آگاهی یا دانش است که با محیط سیستم متصل است.
برای سیستم های انفرادی، اصول هنجاری خاص سیستم وجود دارد. بر اساس نظر luhmann مطالعه سیستم های اجتماعی به عنوان سیستم های خود- تولید، تئوری ای برای سیستم های خود- ارجاع است- که برای مشاهده سیستم ها نیز بکار می رود- همانطور که Zouwen , Geyer , Foster بیان داشته اند، این تئوری، تئوریهای اجتماعی خود- تولید را به سایبرنتیک های سفارش دوم متصل می کند. در این تئوری محققان علاوه بر مشاهده سیستم اجتماعی، به مشاهده خود نیز می پردازند و همانطور که Foerster, luhmann گفته اند این تئوری انعکاسی از خود و از خویشتن است.
Bourdien نیز این نکته را بیان داشته luhmann می گوید: ترکیب و ادغام این دو تفاوت ( یعنی تفاوت بین خود- تولیدی و مشاهده و همچنین مشاهده بیرونی و مشاهده درونی) یکی از امور حل نشده در تئوری سیستم هاست. مشکل این است که یک ناظری که به مشاهده سیستم اجتماعی می پردازد، مشخصاً به تشکیل یک سیستم خود تولید می پردازد و این در حالیست که وقتی ما به جمع آوری اطلاعات پیرامونی سیستم های اجتماعی می پردازیم، نمی توانیم مانع جمع آوری اطلاعات راجع به خودمان شویم. Luhma اشاره می کند که به منظور حل این مشکل به یک نوع تعامل بین مشاهدات بیرونی و درونی احتیاج است.
یک سیستم مشخص هنجار بنیاد، صرف نظر از آنکه بر پایه ضعیفی قرار دارد. توجه اش را متمرکز سیستم می کند. بر استانداردها تأثیر می گذارد و همچنین استانداردهایی را برای پیغام ها، نهادها و اطلاعات گزینش و انتظارات افراد تعیین می کند و بدین وسیله تجارب خاصی را در سیستم به وجود می آورد که باعث تقویت یا نگه داشتن اصول خاص سیستم می شود.
Luhmann بر ارتباطات به عنوان پایه ای برای سیستم های اجتماعی تأکید می ورزد. این نظری مفهومی Luhmann ( بسته از لحاظ اصولی و هنجاری و باز از لحاظ شناختی) این امکان برای سیستم اجتماعی فراهم می آورد که همزمان در ارتباط با صاول اجتماعی، خود- تولید باشد و همانطور نیز توانایی یادگیری را از طریق باز بودن سیستم داشته باشد.
luhmann می گوید:«باید مفهوم خاتمه خود – تولیدی را به عنوان سازمان بسته بازگشتی یک سیستم درک کرد. نکته بر سر این است که چه مقدار از «اتمام هنجاری» و «باز بودن شناختی» در یک سیستم وجود دارد. بر طبق Lauhmann ارتباطی که نیروی تکاملی ای را برای ساخت سیستم ها می سازد قادر است که شرایط closure یل لتملم هنجاری را تحت شرایط openness یا باز بودن شناختی فراهم آورد. حتی اگر سیستمی از لحاظ هنجاری بسته باشد به این معنی نیست که تأثیر پذیر ار دنیای بیرونی نیست. یک سیستم خود- تولید بطور بازی، شناختی است و بنابراین می تواند هم بر روی دیگر سیستم ها تأثیر گذار باشد و هم با دنیای بیرون وفق پیدا کند.
به عبارت دیگر یک سیستم اجتماعی خود- تولید همزمان هم باز و هم بسته است. یک باز بودن و گشودگی به سمت دنیای بیرونی وجود دارد که به عنوان یک بازتاب داخای، تعریف مجدد موقعیت ها، لیجاد ارتباط به منظور تغییر مبانی هنجاری یک سیستم مشخص، آغاز می شود. این «اتهام هنجاری» بوسیله چند مکانیزمی که مانع اطلاعات و ارتباطات بیرونی به سیستم می شوند، تأمین می شود. مثالی از اینچنین مکانیزم ها شامل موارد زیر می شود: مانند قانون، مقررات، تنظیمات، زبان قبیله ای، مفاهیم، تئوری ها و اصول شغل های مختلف. می توان این مکانیزم ها را بوسیله استانداردها، انتظارات و مفاهیم سیستم های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی دنیای بیرون ساخت.
هیچ موافقتی مبنی بر اینکه بتوان سیستم های اجتماعی را به عنوان سیستم های خود- تولید حساب کرد، وجود ندارد. Robb, lahmann بر سر اسن موضوع که می توان تئوری را با سیستم های اجتماعی وفق داد، بحث می کنند.
Mingers, varela ,Maturana در مورد سودمندی این قیاس تردید دارند. دیدگاه ما این است که می توان فرایندهای خود- تولید را به عنوان فرایندهای موازی و نه یکسان در سازمان ها و سیستم های اجتماعی نشان داد. منظور ما این است که می توان دانشی را که بر اساس تئوری خود- تولید است، به منظور بدست آوردن دانش فرایندهای اجتماعی در سیستم هایی که به عنوان سیستم های اجتماعی به حساب می آیند، مطابقت داد. این نکته را باید به عنوان دیدگاه Luhmann در نظر داشت استفاده Luhmann از تئوری خود- تولید را می توان به منظور توضیح، تفسیر یا یسش بینی تغییرات یا عدم تغییر در سیستم های اجتماعی مورد استفاده قرار داد. درک خود- تولیدی Lnhmann ، نه یک مدل تعرضی و نه یک مدل توافقی است بلکه یک مدل تکاملی است.
هدف خاص عناصر هنجار بنیاد، تولید مجدد رفتار سیستمی است در حالیکه عناصر شناختی به منظور تعدیل پیشرفتهای هنجاری در محیط بکار می روند و سیستم را در موقعیتی قرار می دهند تا بتواند با توجه به پیشرفتهای انقلابی متقابل، پیوسته به تولید مجدد رفتارهایش بپردازد. این سیستم خودش بصورت ابزاری برای خلق محیطش بکار می رود و بطور همزمان با آنچه که دیگر سیستم ها در محیط ایجاد می کنند، تطابق می یابد.
مبانی هنجاری یک سیستم مشخص، نقطه شروعی برای پیشرفت سیستم است و آن را از محیط جدا می کند و در نهایت به درک سیستم از خود می انجامد.
یادگیری از طریق خود- مشاهدگی در سیستم، باز تاب از خود و محیط صورت می پذیرد. این یادگیری، باز بودن شناختی سیستم را منعکس می کند. ارتباط بین باز بودن شناختی و محیط، سر آغاز برای یادگیری است.
رو ساخت هنجاری و مبانی هنجاری خاص سیستم، اثرات محافظ کرانه متقابلی دارند. به عبارت دیگر گشودگی شناختی، انواع احتیاجات را به سیستم می افزاید.
فرایندهای گزینش (پیغام ها، نمادها و اطلاعات). مکانیزم انتظار و تجارب، به تولید مجدد مبانی هنجاری خاص سیستم می پردازند. تجارب نقش بسزایی در کاربرد مکانیزم های گزینش دارند. همچنین انتظارات، رفتار ما را مشخص می کنند. بنابراین فرایندهای گزینش به تقویت و نگهداری تجارب پایه ای و مبانی هنجاری خاص سیستم می پردازند. تفاوتهایی کوچکی که مربوط به نقطه شروع تجارب پایه ای هستند، می توانند از طریق فرایندهای دنیامیک و خود- انگیزشی، تفاوتهای زیادی را از طریق فرایندهای گزینش و انتظارات ایجاد کنند.
مبانی هنجاری یک سیستم مشخص است که به عنوان تعدیل کننده ای در این سیستم های خود انگیزشی عمل می کند و سیستم را به حالت موازنه و تعادل می آورد.
امکان بازتاب و پتانسیل تغییر پذیری، هر دو ریشه در گشودگی شناخته دارند. در اینجا ما تفاوتی را بین سیستم ارزشی و مبانی هنجاری خاص سیستم در نظر می گیریم. سیستم ارزشی بوسیله احتیاجات و آرزوهای مشروع بکار گیرندگان آن شکل می گیرد. Parson ، ارزش ها را اینگونه می دارد. ارزش ها مفاهیم مطلوبی هستند که در هدف های مختلف و سطوح مختلف تولید بکار می روند به نظر Bunge ارزش ها در احتیاجات و آرزوهای مشروع ریشه دارند. نقش اصول یا نُرم ها برقراری سیستمی از روابط در بین موقعیتهای کاری مختلف می باشد.
هدف گشودگی شناختی، افزایش دقت و حساسیت سیستم جهان می باشد و بنابراین پیوندی را با بخش های منتخب این دنیا برقرار می کند. هوشیاری انجام دهندگان و بکار گیرندگان نیز از طریق ارتباط با محیط بیشتری می شود. هنگامی که انجام دهندگان به این هوشیاری پاسخ می دهند و آن را بر سیستم معرفی می کنند، بسادگی و بخش یا کشش به سوی مبانی هنجاری سیستم ایجاد می شود و ارتباطات را در سیستم بیشتر تقویت می کند. هنگامی که تفاوت بین سیستم ها و محیطشان نشان داده می شود، ماهیت سیستم ها نیز آشکار می گردد.
رو ساخت هنجاری و مبانی هنجاری خاص سیستم، یک ساخت مشخص، الگوی فکری و تربیت اعمال را برای انجام دهندگان آن ایجاد می کند. الگوی فکری و تربیت اعمال مشروط به این است که چگونه انجام دهندگان، دانش خود را سازمان دهی کرده اند تجارب آنها از طریق استفاده از دانش ایجاد می شود و تصورات آنها از طریق انتظاراتی که در پیغام ها، نمادها و اطلاعات گزینشی که در سیستم وجود دارد، تقویت می شود.
Thamas theorem می گوید که فرایندهای گزینشی تا حد زیادی، رویدادهای مورد انتظار را سریع می کنند.
هنگامی که از مفاهیم « رو ساخت هنجاری» و «مبانی هنجاری خاص سیستم» استفاده می کنیم، از این مفاهیم هیچ درک مبهمی استنباط نمی شود.
به منظور روشن کردن این مفاهیم باید از 3 مفهوم زیر که Bourdier از آن می گوید، بیشتر بدانم: حوزه اجتماعی- سرمایه نمادی و ساخت
حوزه اجتماعی یعنی سیستمی از روابط بین «جایگاه های بکار گرفته شده توسط عامل های خاص» و «مؤسساتی که برای آنچه که دارند می جنگند» است مفهوم « حوزه» به «سیستمی از روابط در بین جایگاه ها و موقعیتها» اشاره دارد. مفهوم position (موقعیت، جایگاه ) نیز، به مکان های اجتماعی و موقعیتهای اجتماعی برمی گردد. همچنین می توان مفهوم حوزه را به عنوان خرابی مفهوم نقش دانست. وقتی که مفهوم «نقش» با انتظارات مربوط به نقش های خاص می پردازد، مفهوم حوزه به روابط بین مکان ها و جایگاه ها می پردازد. مفهوم حوزه ابزاری مناسب برای افشاررو ساختارهای هنجاری و مبانی هنجاری یک سیستم مشخص است. بر طبق نظریه Bordieu ، هر سیستمی 9 وسیله در ارتباط بودن با اصول دیگر گروه ها، از نُرم ها و اصول های خود آگاهی می شود.
هر آنچه که بوسیله گروه اجتماعی، ارزشمند شناخته شود، سرمایه نمادین نامیده می شود Hobitus یا ساخت نیز سیستمی از حالتها و تمایلات است که به آنها اجازه تفکر، همل کردن و تطبیق خود با محیط اجتماعی را می دهد این مفهومی تلاش می کند تا موضوعات و اهداف اتاق اجتماعی را به هم ارتباط دهد.
برای آشکار کردن رو ساختهای هنجاری و مبانی هنجاری یک سیستم خاص، باید تمرکزمان بر روی انجام دهندگان آن در مکان ها و موقعیتهای مرکزی باشد. بنابراین سوال اینگونه خواهد بود. « چه سیستمی از روابط وجود دارد؟» سیستم های روابط می تواند پیرامون موضوعات زیر باشد: روابط حاکم- دستیابی به منابع- نظرات ( البته با توجه به مشکلات اجتماعی) سر مایه گذاری در دانش- انواع استراتژی های تغییر- دسترسی- به Network و شبکه- ارتباط با دیگر شاخه ها- مواردی از دستیابی نمادین و دستیابی مادّی – سلسه مراتب ارزشی- قوانین دستیابی و مکان های زمین شناسی موقعیتها و جایگاه ها تفکر سیستمهاتیک به ارتباطات بین عناصر بیشتر از خود عناصر تأکید دارد و این مسئله یکی از پیش نیازهای پایه ای برای مطالعه سیستم های اجتماعی می باشد. پیشرفت این روابط نیز بر درک سایبرنتیکی از مشکلات و پدیده ها ریشه دارد و این مسئله در نظرات Bunge , Bateson, Ashby بیان شده است.
اینجا نقطه ای است که تفکر سیستماتیک و پروژه Baurdieu بسیار به هم نزدیک می شوند. بر طبق نظرات Broady ، ارتباطات و خصوصیات سیستم آنها، یک جنبه و بُعد مرکزی از جامعه شناسی Bourdieu می باشد. این طرز تفکر که فاکتور های مجرد را از هم جدا و بین آنها ارتباطاتی را برقرا می کند، نظر اشتباهی را به انسان می دهد. باید کل سیستمی که به تولید پدیده می انجامد با در نظر گرفتن تحقیقات و الگوهای تعاملی، اهداف و آندوها را شکل دهند. بر اساس مباحثات انجام شده ، می توانیم معیارهایی را برای مطالعه رو ساخت های هنجاری و مبانی هنجاری یک سیستم خاص لیست کنیم.
1-الگوها: روابط اجتماعی بین بازیگران و انجام دهندگانی که الگوهای مشخص فکری را در جامعه می سازد.
2-تفاوت: افکار و الگوهای اعمال متفاوت از دیگر سیستم های اجتماعی اند.
3-وحدت: لفکار و الگوهای اعمال بوسیله انجام دهندگان در حوزه اجتماعی مشخص تقسیم می شود.
4-خود- تولیدی: افکار و الگوهای اعمال به تولید مجدد خود از طریق نّرم ها و اصول می پردازند.
رو ساخت های هنجاری و مبانی هنجاری یک سیستم خاص در شکل 2 شرح داده شده است.
نرم ها یا اصول از طریق پیشرفت سیستم روابط بین انجام دهندگان، رسمی می شوند و بدینوسیله ثبات یک سیستم اجتماعی شکل می گیرد. وجود سیستم های ارتباطی بسیار حیاتی است زیرا آنها تقابل را در بین انجام دهندگان افزایش می دهند و بنابراین در کل سیستم یا بخش عظیمی از آن نفوذ می کنند.
یکی از اهداف اصلی رو ساخت هنجاری مشخص کردن این موضوع است که تغییر در سیستم فردی سریعتر از تغیرات کل سیستم انجام شده باشد.
اگر این موضوع اتفاق بیفتد، کل این حیط و حوزه از مهم فرو می باشد. به اینچنین تغییرات، تغییرات مورفوژنتیکی می گویند زیرا این تغییرات بر کل سیستم اثر می گذارد و روابط جدیدی را بین عناصری که اجازه ساختارهای جدید را می دهند، ایجاد می کند. به تغییراتی که بر کل سیستم اثر نمی گذارند و اجازه می دهند که روابط و ساختار های جدید روی دهند، تغییرات morphostafc نامیده می شوند.
رو ساختهای هنجاری برای مشخص کردن این مسئله است که در حین جلوگیری از تغییرات مورفوژنتیکی، تغییرات مورفواستانیکی اتفاق می افتند.
تغییرات ساختاری به شیوه های زیر اتفاق می افتند:
1-از طریق رو ساختهای هنجاری که دستخوش تغییرات مورفوژنتیکی می شموند
2-از طریق سیستم باز شناختی ای که بر مبانی خاص سیستم تأصیر می گذارد و این تأثیر گذاری به سمت رو ساخت های هنجاری ای است که خود دستخوش تغییرات مورفوژنتیکی است.
رو ساخت هنجاری بر مبانی هنجاری یک سیستم مشخص تأثیر می گذارد (Braten )
Braten سیتم های اجتماعی- فرهنگی را اینگونه تعریف می کند: یک سیستم معنی دار پردازشی که به مشارکت شرکت کنندگانی می پردازد که هویت خود و شبکه شان را از طریق درک خود و جهانشان حفظ یا انتقال می دهند. بر طبق نظرات Brate ، تحت شرایط خاص، مفاهیم عادی مشرک به اندازه ای نزدیک اند که هر دیگاه رقابتی ای را رد می کند و اینچنین سیستمی را می توان انحصار یک مدل دانست. انحصار مدل مفاهیم Braten مستقیماً با رو ساختهای هنجاری متصل است. رو ساختهای هنجاری مربوط به یک حیط با توجه با ارزش ها، هویت و انحصار مدل آن، با رو ساختهای هنجاری دیگر در محیط های دیگر متفاوت است. همانطور که ما در اینجا از توجه Bourdieu به روابط بین موقعیتها و جایگاه ها به منظور توضیح رو ساخت هنجاری صحبت می کنیم. خوب است بدانیم که Braten نیز در مدل خود به کاربران محسوس در هر محیط ای اشاره دارد که این کاربران به نوبه خود، دیگر کاربران را وادار به انعکاس علایق و رویکردهایشان می کند. مغایرتی بین دیدگاه Braten و دیدگاه ما وجود ندارد. تنها تفاوت در افشاء جنبه های مختلف رو ساخت های هنجاری است.
تغییرات مورفواستراتیک برای ایجاد پایداری و انعطاف پذیری کل سیستم ضروری است. این پایداری و انعطاف پذیری از طریق یک فرایند پیوسته غیر ساز ماندهی شده شکل می گیرد(Johonnssen )
این نکته را Robb نیز بیان می دارد و همچنین می گوید: تغییرات مورفوژنتیکی با تعریف مجدد مداهای واقعیت سازمانی سر و کار دارند.»
رو ساخت هنجاری الگوهای ارزیابی بی دقیق و مستقیمی برای کنترل سیستم های فردی دارد. این ابزارها و الگوهای دقیق بوسیله ارزش ها اصولی که به راه های مختلف ایجاد و یا منتقل شده است، شکل گرفته راه هایی مثل جشن ها، تحصیلات، نظرات، نمادها و شکل گیری عقاید، سیستم کنترل مستقیم بیشتر با قوانین و مقررات در ارتباط است. هر دو مکانیزم کنترل دقیق و مستقیم، با هم فرق دارند و مبهم و بنابراین رسیده به دیدی از اینچنین سیستم برای یک مشاهده گر بسیار دشوار است.
اصول خاص سیستم، حاصل رو ساخت های هنجاری ای مشابه با منفی که به نقل پیغام ها می پردازد (جایی که رو ساخت مشابه با متن می باشد) است.
هر مبانی هنجاری یک سیستم مشخص، تا مقدار مشخص رو ساخت های هنجاری را در یک محیط اجتماعی منعکس می کند. رو ساخت هنجاری در همه مبانی هنجاری یک سیستم مشخص وجود دارد مانند وجود هولوگرافیک. سیستم به تولید مجدد خود از طریق نرم ها یا اصول می پردازد.
فراساخت یا رو ساخت هنجاری یا مبانی هنجاری یک سیستم خاص بندرت از طریق مطالعه افراد و تأثیراتشان آشکار می گردد، هر چند که اینچنین مطالعاتی وجود داردئ. سیستم ارتباطی بین موقعیت ها و تعامل بین افرادی که این جایگاه ها و موقعیتها را بکار می گیرند، فراساختار یا رو ساخت را می سازد. ارتباط بین فراساخت هنجاری و مبانی هنجاری یک سیستم خاص، 2 نظر منطقی متفاوت را ارائه می کند و این در حالیست که فراساخت های هنجاری مقدم بر مبانی هنجاری یک سیستم خاص هستند،
از این بحث، در این بخش، می توان به این نتیجه رسید که: بسته بودن هنجاری و گشودگی شناختی، تأثیرراتی بر افکار و بر سیستم اجتماعی دارد. افکار و استراتژی اعمال، بر نوع دانشی که توسط شرکت بدان تأکید می شود، تأثیر می گذارد. در بخش بعدی این مقاله به بحث پیرامون پیشرفت مبانی دانشی یک شرکت و اینکه چگونه می توان از آن برای ایجاد خلاقیت استفاده کرد، می پردازیم.
ایجاد دانش جدید برای ابتکار و خلاقیت
Barten می گوید. اگر فردیت افراد مختلف را با یک مجموعه خاصی از فعالیتها ترکیب کنیم، دانش سازمانی بوجود می آید این مسئله نکته را در بردارد که یادگیری تعاملی می تواند در یک سیستم به وقوع پیوندد.
اهمیت یادگیری تعاملی در شرکتها بوسیله Teece ،lundrall
Johnson بیان شده است. Tusman و Nodler می گویند که سازمانهای مبتکر معمولا یک خصوصیت را دارا هستند و آن اینکه : از آنها سیستم های بسیار تأثیرگذار بر یادگیری هستند. به منظور رسیدن به این نکته، و همانطور که نویسندگان فوق الذکر گفته اند، به سازمانی که هدفش هم پایداری و هم تغییر است، نیاز است. بدین طریق، بسته بودن هنجاری و گشودگی شناختی، شاخص های عملکرد و سطح ابتکار یک شرکت می شود.
Takencbi, Nonaka نیز مدیریت دانش را شرح می دهند: ایجاد دانش جدید و مرتبط با کار، انتشار آن در سازمان و بکار بردن آن در محصولات، خدمات و سیستم ها،
Lundvall می گوید: تقابل دانش ضمنی در برابر دانش مدون به عنوان 2 منبع مختلف، در هنگامی که جریانی بین این دو وجود دارد، اصلاض سودمند نیست. در اینصورت ارتباطات بسیار بیشتر پیچیده و همزیگرانه می شود. البته Takenchi, Nonaka نیز به این نکته اشاره داشته اند.
همگان می دانند که «دانش» و «ابتکار» نیروی رقابتی مورد احتیاج برای شرکتهای موفق است. Quinn می گوید: توسعه و مدیریت هوش و مهارذت انسانی دغدغه مهمتری برای مدیران شرکتهای موفق، نسبت به مدیریت و گسترش سرمایه های فیزیکی است» این نکته ذکر شده توسطTaku chi,Nonaka و مقالات نیز پیرامون ابتکار نیز بیان شده است.
Polanyi می گوید که دانش ضمنی ای که منجر به خلق سرمایه های پنهان می شود، مهارت محور است و مردم به آن مشتاقند. این نکته بدین معنی است که انسانها به عنوان «منابع» بسیار مهم اند و نه فقط به عنوان نیروی کار، بلکه به عنوان انباشتگر و تولید کننده سرمایه های پنهان این نظر عمر استاست با نظر Jacobson که می گوید که سرمایه های پنهان و نامرئی ، فاکتور های کلیدی موفقعیت اند زیرا دستیابی به آنها دشوار است. Roehl, Itami نیز بر این باورند که سرمایه های پنهان و نامرئی، اغلب تنها منبع مزیت رقابتی است که در طول زمان باقی می ماند. همچنین Nonaka, Takenchi بر این تأکید دارنمد که دانش ضمنی، منبع اصلی برای ایجاد دانش جدید و ابتکارات همیشگی می باشد.
McGrath می گوید: بیشترین نقطه قوت این سرمایه ها به این است که آنها ضمنی و غیر محسوس اند. نمونه ای از یک شرکت موفق که در scandiniva (اسکاندینیوا) از ابتکارات و خلاقیت استفاده کرده شرکت سوئدی Rammaes می باشد. پایه دانشی این شرکت ضمنی است و از طریق یادگیری سازمانی و مربوط به کار به آن دست یافتند. در نتیجه ماهیت پیچیده کار، ترکیب نیروی کار از کارمندانی که دارای سابقه آموزشی سنتی و عملی هستند به سوی کارمندانی با تحصیلات بالاتر و مجهز به مسائل تئوری پیش خواهد رفت. این دسته از کارمندان باید دارای نیروی روشن شناختی باشند و بتوانند مشکل را تعریف و رفتار مناسبی در مواجه با آن داشته باشند و همچنین مهارتهایی نیز برای « تحلیل» و «ترکیب» دارا باشند.
Takeuchi, Nanoka اینگونه می گویند که: «ماهیت ایجاد دانش بطور عمیقی ریشه در فرایند ساخت و مدیریت «ترکیب« دارد هر چند که مهارتهای عملی و کاربردی ای مثل واقع نگری، ابتکار عمل، توانایی خلق در سیک پذیری را نیز باید داشته باشند.
Barton ، این نوع دانش را به عنوان مهارتهایی با شکل T می خواند. افرادی دارای این نوع دانش هستند، ترکیبی از دانش تئوری و کاربردی را دارا هستند و همزمان می توانند ببینند که چگونه شاخه دانش آنها با دیگر شاخه های دانش در تعادل است. اینها افرادی با دانش سیستماتیک اند و در مقابل افرادی با دانش شاخه ای قرار می گیرند که می توانند زبان همه شاخه ها را بفهمند. معمولا این افراد صلاحیت و شایستگی نشان را از طریق انوان شاخه های اجرایی، گسترش داده اند و بنابراین مهارتهای تفکر هم کوشی را در خود بالا برده اند.
معمولا یادگیری مشارکتی و سازمانی، خواستار این مسئله است که مدیران میانی و رهبران پروژه رسیک پذیر باشند. اینها آموزههایی از ژاپن است که Takeuchi, Nanoka به ما می آموزند: در دیدگاه این دو Takeuchi, Nanoka مدیران میانی، نقش کلیدی ای را در فرایند تولید دانش سازمانی بر عهده دارند. هر چند که غرب، مدیران میانی را به عنوان سرطان یا نسل ظاهر نشده توصیف می کنند.
با اینحال، مدیران میانی در شرکتهایی که به تولید دانش می پردازند به عنوان نقطه اصلی یا پل و یا مهندسان دانش قلمداد می شوند.
بر اساس مباحثات انجام شده، رده بندی ای از دانش را خواهیم داشت که می تواند برای ایجاد دانش و پیوستگی آن و به منظور رسیدن به خلاقیت و ابتکار، مورد استفاده قرار گیرد.
مهمترین تفاوت بارز در این مبحث تفاوت بین 2 دانشی است که یکی بسادگی با دیگران ارتباط برقرار کرده و دیگرای دانشی است که ارتباط برقراری کردن و دیگران دانشی است که ارتباط برقرار کردن آن با دیگران دشوار است. Qninn, Winter اینچنین تفاوتی را آشکار کرده اند.فرا دانش بر پایه دانش است و دانش های ساده و روشن را می سازد همچنین به اینکه ما چگونه می فهمیم می پردازد و هنگام که ما بر پایه مبانی هنجاری خود پاسخ می دهیم، این فرا دانش آشکار می شود. فرا دانش، هم یک محصول و هم یک فرایند است.
Varela,Maturna آن را به عنوان یک فرایند اینگونه بیان داشته اند انعکاس و بازتاب فرایند ی از دانستن این موضوع است که ما چگونه می فهمیم و می دانیم اگر آن را به عنوان یک محصول در نظر بگیریم دانشی است پیرامون اینکه ما چگونه فکر می کنیم. فرا دانش به رویکردهای افراد وابسته و اینکه چه چیزی را چگونه آن را می بینیم هنگامی ککه فردی در شرکتی در چهارچوب رویکردی خاص و الگوی اقتصادی- تکنولوژی خاصی کار می کند، انباشته های بیشتری نسبت به دیگران می اندازد به اینکه کاری، چگونه درک و تفسیر شود، آن رویکرد معنی پیدا می کند بنابراین فرا دانش یک شکلی از تفسیر در سویه در بین افراد یست که در رویکردی با هم سهیم اند. در این شیوه بر همان اندازه که دانشی برای شرکت، واضح، آشکار و پر معنا است، بر همان اندازه بر این افراد تأثیر می گذارد. هر چه که این رویکرد در بین مهمترین بکارگیرندگان آن، واحدتر باشد، بسته به اینکه چه نوع دانشی برای موقعیت رقابتی آن شرکت ضروری است، آن رویکرد با نفوذ تر خواهد بود. افرادی که در شرکت دارای درجات مختلف فرا دانش اندو یا دارای رویکرد های متفاوتی اند، می توانند که به یک پدیده نگاه کنند آن را بطور متفاوتی تفسیر کنند و با توجه به فرصتهای و چالش های شرکت، معانی مختلفی به آن بدهند.
دانش صریح،
بخشی از پایه دانشی ماست که می توان از آن به عنوان اطاعات در برقراری ارتباط با دیگران، استفاده کرد دانش صریح هم می تواند قابل مشاهده و هم چند فاعلی باشد.
Bunge دانش شهودی را اینگونه تعریف می کندp را بخشی از دانش صریح در نظر بگیرید آنگاه p در صورتی مشاهده است که p در بعضی جوامع عمومیت داشته باشد. باشد و 2 p قابل تست و چک تست و چک کردن باشد، حال اداراکی باشد یا خواه تجربی دانش ضمنی ، شکلی مهارت و توانایی است
Drucker می گوید: تنها راه یادگیری مهارت، از طریق کارآموزی و تجربه است.
Daril foray نیز می گویند که هیچ دانشی با الذاته، ضمنی نیست آنچه که باید انجام شود، خلق انگیزه برای ارتباطی کردن دانش ضمنی است.
polayi می گوید که این نوع دانش را می توان به عنوان خبرگی محسوب کرد.
دانش پنهانی
و دانستن اینکه ما چگونه می فهمیم، پیش فرضی و انگیزه ای است که بر افکار و اعمال ما تأثیر می گذارد دانش پنهانی، به عنوان نوعی الگوی فردی یا یک الگوی تجاری و اقتصادی فنی بوشیوه فکر کردن و اعمال ما تأثیر می گذارد و مانند گذرگاهی است که طرز افکار و اعمال ما را به هنگام بیان نظران جدید هدایت می کند دانش پنهان به سازماندهی پیشرفت مدلهای ذهنی، انتخاب متغیرها، گزینش حقایقی که بر آن تمرکز می کنیم موقعیتهای متافیزیکی مان و علایق تئوریکی مان می پردازد دانش پنهان را می توان به 2 بخش تقسیم کرد مقرارتی برای فکر کردن و مقرراتی برای عمل کردن در این شیوه دانش پنهان با اصول خاص شرکت در ارتباط خواهد بود
فرادانش
و دانش صریح در سیستم تحصیلی رسمی و در دنیای تجاری آموزشی داده می شوند ما در غرب در این زمینه بسیار خوب هستیم و عنوانی به نام دانش فراموشی شده داریم که بوشیله آن نمی توانیم به آسانی با دیگران در ارتباط باشیم ولی همانطور که بوسیله Takenchi, Nonaka نشان داده شده استف ممکن است که این دانش همانی باشد که شرکت های ژپنی با آ ابتکار و خلاقیت را ایجاد می کنند.
دانش ضمنی بوسیله استفاده کردن و انجام دادن آموخته می شود می توان دانش ضمنی را بوسیله استعاره قیاس در سیستم تحصیلی و دنیای تجاری تقسیم کرد این موضوع در Honda انجام شده است آنها در آنجا اردوگاه های طوفان ذهنی را برپا کرده اند (Brainstorming ) و جلسات غیر رسمی ای به منظور حل مشکلات موجود در مسیر پیشرفت پروژه را دارند فقط به یاد داشته باشید که این جلسات پیرامون دانش ضمنی و دانش صریح بحث می کنند و نه طوفانی ذهنی ای که ما معمولاً با آن سروکار داریم.
می توان دانش پنهان را با اجتماعی کردن آن آموخت و می تواند با تمرکز بر روی موجودیت آن و با استفاده از گروه های متمرکز تقسیم شود.
دانش ارتباطی
با تعاملات آموخته شده است و می توان آن را با کار سیستماتیکی که در تیم های تکمیلی شکل می گیرد، هم در سیستم تحصیلی و هم در دنیای تجاری سهیم کرد مثالی از این مورد، یک شرکت ژاپنی است که توسعه دانش ارتباطی خود می پردازد. آنها شریکان و فروشندگان خود را به هنگام ویزین از مشتریان اروپایی، به همراه خود می آورند در این شیوه هم شرکت و هم فروشندگان، علاوه بر ارتباط با مشتریان، به توسعه و تقویت ارتباطات خود می پردازند و بدین طریق دانش پنهان نیز آشکار می شود.
بر اساس بحث های گذشته، الگویی برای مدیریت دانش ارائه می دهیم.
در غرب، ما در تولید و استفاده از دانش خوب عمل می کنیم، اما در ژاپن، به گفته Takenchi, Nonaka آنها بیشتر بر دانش ضمنی برای فرایندهای ابتکاری تأکید دارند اکر این موضوع امکان پذیر باشد که به تولید دانشی دست زنیم که برای برقراری ارتباط با دیگران دشوار باشد (ضمن، پنهان و دانش ارتباطی باشد) ، آنگاه می توانیم فرایندهای یادگیری، تبدیل و ابتکار را در سازمان ها سرعت بخشیم.
برای تولید دانش به منظور ایجاد ابتکار، باید فرایندی را سازمان دهیم که در آن دانشی وجود داشته باشد که ارتباط با آن دشوار و تنها با افراد خاصی قابل فهم باشد. این موضوع می تواند به شکل یک سیستم جامع و مدل شبکه ای باشد که Rothwell آن را مدلهای ابتکاری نسل پنجم می نامد برای اینکه این موضوع رخ دهد، باسد دانش ضمنی، دانش پنهان و دانش ارتباطی را به شیوه ای قابل، توضیح کنیم تا بتوانیم آن را با دیگران تقسیم کنیم. بسیار سخت است. که به انتقال دانش بپردازید که به خاطر اهمیتش از انتقال آن اجتناب می کنید برای درک اینکه برای درک اینکه چه نوع دانشی برای دستیابی به موفقیت های ابتکاری ضروری است. انعکاس به مبانی هنجاری شرکت ضروری می باشد. اهمیت مبانی هنجاری برای فرایند ابتکاری به عنوان «مدل فرهنگی از انتقال مهارت » نیز معنی شده است. این مدل در تقابل با « انتقال دانش به عنوان تکه هایی از اطلاعات» و یا در تقابل با مدل الگوریقک است مدل فرهنگ آموزی تأثیر بسیاری بر تحقیات ابتکاری داشته است.
lundvall می گوید: تقریباً همه خلاقیتها و ابتکارات به انعکاس دانش موجود که به شیوه ای جدید ترکیب شده است، می پردازندو سوالی که در بخش دیگر این مقاله به آن می پردازیم این است چگونه می توانیم خلاقیت و انتکار را در شرکت ها دسته بندی کنیم؟
روشن کردن جواب این سوال برای فهمیدن روابط بین اصول خاص شرکتی، مبانی دانشی شرکت و ابتکارات مفید است.
ابتکارات سازمانی
اصولا 2 نوع ابتکار وجود دارد. ابتکارات فرایند و ابتکارات محصول این دو بصورت تقابلی دافع نیستند البته تاحد زیادی به یکدیگر بستگی دارند ابتکارات فرایند را می توان به 2 بخش سازمان و تکنولوژی تقسیم کرد «سازمان به معنی سازمان بازاریابی جدید» و «سازمان ورودی شرکت» می باشد.
( منظور از تکنولوژی نیز در اینجا به اثرات مقنعی انسانی اشاره دارد).
که این خود می تواند به 3 جدا دسته بندی شود: ابزار، ماشین و آدم ماشینی این تعریف از تکنولوژی ما را از Johnson که اینکه بیان می دارد، جدایی می کند: به دانشی که در فرایند تولید بکار می رود، تکنولوژی می گویند به عقیده ما در چنین مفهومی از تکنولوژی، مفهوم دانش بسیار نامشخص خواهد بود و مفهوم تکنولوژی از درک روزانه ما از آن کنار می رود بنابراین سوالی که از Jahnsonn مطرح می شود این است که پس نظرش درباره دانش ضمنی چیست؟ اگر به نظر او، دانش ضمنی نیز بخشی از مفهوم تکنولوژی را می سازد، پس از به نظرها، تکنولوژی بسادگی بسیاری از اهداف تحلیلی خود را از دست می دهد. همچنین اگر بخواهیم همه دانش صریح را نیز در مفهوم تکنولوژی بگنجانیم، همین قفیه برای آن نیز صادق است. ما این تفاوتها را در شکل 3 حذف کرده ایم تا سبب پیچیدگی شکل نشویم هر چند که در محیط کاربردی، این تفاوت هابسیار مهم هستند بنابراین می توان خلاقیت و ابتکار را بصورت نموی و یا پیشرفت های پلّه ای و با ابتکاری پیوسته، ابتکارات افراطی و یا هر آنچه که از لحاظ کیفیت جدید باشد، دانست ابداعات افراطی و پیوسته می توانند خود گردان باشند. اگر چیزی جدید باشد می توان آن را جدا و یا بصورت فراگیر نگه داشت هر آن چیزی که جدید باشد به تغییرات محصول یا فرایند وابسته است. برای ابداع خودکار، snowboard را مثال زد و برای ابداع سیستمیک (فراگیر) Inmsos/2 را مثال زد که تغییر را در زنجیر ارزش دیگر سیستم ها متضمن می داند شکل 4 نمایش از طرح کلیاین تفاوت ها را بیان می دارد.
kodama , fleck, Miles, Jagger به توضیح ابداعات سیستمیک پرداخته اند. Teece , chesbrough نیز اهمیت انواع مختلف اشکال سازمانی را برای انواع مختلف ابداعات بیان کرده اند.
ما در اینجا به آزمایش نرم ها و هنجار ها از دیدگاه خود تولید،پیشرفت دانش و انواع ابداعات، دست زده ایم در نتیجه گیری، این 3 ماهیت را با جمع خواهیم کرد تا تلاشی را برای شروع یک مدل یک پارچه ای که بعداً بوسیله مطالعات تجربی، به منظور دستیابی به خط مشی برای شرکتهای فردی و همچنین سیستم حمایت عمومی است،داشته باشیم

4- نتیجه گیری: یکپارچه کردن کل مدل
سوال آغازین این بود که: ارتباط بین هنجارهای خاص شرکت، مبانی دانشی شرکت و ابتکارات چیست؟ به این منظور مدلی را ارائه و عناصر فردی آن را مرور کردیم. اکنون به جمع بندی بحث به منظور رسیدن به پاسخ دقیق تر می پردازیم.
اگر به ابتکارات محصولی پیوسته احتیاج شود، آنگاه شرکت باید بر پیشرفت آن بخش از دانشی که ضمن،پنهان و ارتباطی است بیشتر تاکید ورزد و باید این اطمینان را نیز به وجود آورد که سیستم تا حد زیادی از لحاظ شناختی،باز است.
اگربه ابتکارات محصولی اساسی احتیاج شود،آنگاه شرکت باید بر پیشرفت آن بخش از دانشی که بیشرفت فرا دانش و دانش صریح است بیشتر تاکید ورزد و این در حالیست که باید تا حد زیادی بسته بودنشناختی را نیز فراهم کند.
اگر به ابتکارات مدام فرایند احتیاج باشد، آنگاه شرکت باید بر پیشرفت آنی بخش از دانشی که ضمنی، پنهان و ارتباطی است بیشتر تاکید ورزد و در اینصورت باید درجات کمی از گشودگی شناختی وجود داشته باشد اگر به ابتکارات فرایندی اساسی احتیاج باشد، آنگاه شرکت باید بر پیشرفت آن بخش از دانشی که بیشتر فرا دانش و دانش صریح است، بیشتر تاکید ورزد و در اینصورت باید درجات کمی از بسته بودن هنجاری موجود باشد.
Paulson,moore,lynn بر این باورند که ابداعات بنیادی، باید متضمن نوع دیگری از مدیریت باشند و نه فقط ابداعات پیوسته. یک نوع مدیریتی که به شرح زیر باشد:آنچه که برای پیشرفت توسعه های نموی، تمرینی به حساب می آید، ممکن است غیر قابل اجرا و یا برای پیشرفت ابتکارات ناپیوسته زیان آور نیز باشد بسیاری منصفانه است اگر فرض کنیم که انواع مختلف دانش در ارتباط با انواع مختلف ابتکارات بکار می رود.
همانطور که ثابت شده نزدیکی با مشتری برای ابداعات پیوسته، ضروری است اما هنوز در این مسئله مشکوکیم که آیا این نکته در پیشرفت ابداعات بنیادی نیز بکار می رود؟ چون ضرورتاً فرصتهای تکنیکی را نمی شناسد و همچنین شرکتها نیز نمی دانند که چه کسانی خریداران آینده ابداعات و ابتکارات بنیادی هستند مثالی از این موضوع که در آن مشتری مستقیماً با ابداعات بنیادی مخالفت کرده است، توسط lynn نشان داده شده است.
Corning قصد توسعه نوری را برای ttt داشت آنها با مشتری درباره این امکان صحبت کردندو ttt مخالفت کرد و نظرش بر این بود که به مشکلات جاری بپردازند. Corner به این موضوع توجه نکرد و علی رغم دیدگاه مشتریانش به توسعه فیبرنوری که معلوم شد موفقیت بزرگی در بازار بوده است، دست زد
صحبتهای lynn پیرامون ابتکارات بنیادی بسیار روشن و صریح است: نزدیکی به مشتری بیشتر یک خطر برای پیشرفت ابداعات بنیادی بر حساب می آید تا کمک شرکتهایی که توسط lynn مورد آزمایش قرار گرفتند، از انواع مختلف تحلیل های بازاری برای تست نیازهای آتی ابدعات بنیادی استفاده کردند مانند: تست مفاهیم مروری بر مشتری، تحلیل پیوسته، تمرکز بر گروه و طبقه بندی گفته lynn خوشبختانه تصمیمات Motorola و corning و GE برپایخ نتایج این تحلیل ها نبوده است.
به نظر می رسد که ابتکارات ابداعی و ابتکارات پیوسته از لحاظ کیفیتی به مبانی دانستی مختلفی در شرکت و همچنین به مبانی هنجاری مختلفی که از لحاظ شناختی باز، و از لحاظ هنجاری بسته باشند، احتیاج دارد. به نظر می رسد که ابدعات بنیادی به تماس با مشتری کمتری احتیاج داشته باشد ولی یک شرک به هنجارها، ارزش ها و توانایی شخصی فرد و همچنین به مقدار زیادی بسته بودن هنجاری سیستم معتقد است.
برخلاف این مسئله، در ابتکارات مداوم و همشیگی، تماس نزدیک با مشتری ئ استفاده فعال از دانشی که بسادگی با دیگران ارتباط برقرار نکند (به منظور جلوگیری از تقلید رقیبان) مورد احتیاج است در اینجا مبانی هنجاری شامل یک سیستم باز شناختی می شود که با تأکید بر خصوصیاتن دانش ضمنی، پنهان و ارتباطی ، خود را در مقابل رقیبان حفظ می کند و شانس تقلید را کاهش و موقعیت رقابتی خود را در طول زمان حفظ می کند.
SCHUMPETER می گوید شرکتهایی که حق انحصار فروش با انحصار چند جانبه فروش را دارند، اگر با ابتکارات محصول خود توجه کنند، بهتر به ابداعات و ابتکارات پاسخ می دهند. این شرکتها به انحصار مبانی دانستی خود از طریق بسته بودن هنجاری دست می سابد شرکتهایی که از لحاظ هنجاری بسته هستند نیز بیشتر به سوی ابتکارات فرایندی پیوسته می روند. همچنین این نکته بدین معنی است که شرکتهای بازار – محور و آنهایی که بیشتر در معرض رقابت مستقیم هستند، برای توجه به اینگونه ابتکارات مناسب تراند.



امضای کاربر : در زندگی انسان سه راه دارد:
راه اول از انديشه مي‌گذرد،اين والاترين راه است.
راه دوم از تقليد مي‌گذرد، اين آسان‌ترين راه است.
و راه سوم از تجربه مي‌گذرد، اين تلخ‌ترين راه است.
(کنفسيوس)
پنجشنبه 22 تیر 1391 - 13:34
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 5 کاربر از admin به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: f_hamedi / moein-dorribakhsh / aghapourfatemeh / abbas / hiva /
admin آفلاین



ارسال‌ها : 43
عضویت: 30 /2 /1391
محل زندگی: amol
سن: 28
شناسه یاهو: bandarboy_blogfa
تشکرها : 52
تشکر شده : 84
پاسخ : 3 RE مقالات جور وا جور
انواع تصمیم گیریدر سازمان های دولتی

انواع سیستم

مدیران در هنگام اخذ تصمیم با شرایط متفاوتی روبهرو هستند تصمیم گیری هایی که گرفته می شود ماهیت متفاوت دارند .

تصمیم گیری فردی و سازمانی

تصمیم گیری های سازمانی : آنهایی هستند که مدیران با توجه به قدرت سازمانی و رسمی خود اتخاذ می کنند .

تصمیم گیری فردی : وابسته به مدیر است به عنوان یک فرد نه به عنوان یک سازمان .
تصمیم های استراتژیک :آنهایی هستند که کل سازمان را تحت تاثیر قرار می دهند و از مسئولیت مدیران عالی است .

تصمیم های تلفیقی : انطباق دادن تصمیم های استراتژک مدیران عالی با تصمیمات اولین رده.

تصمیم های عملیاتی : با وظایف روزمره سازمان سر و کار دارد .

تصمیم گیری های ساختار یافته : تصمیم هایی که در اولین سطح مدیریت اتخاذ می شود.

تصمیم گیری های ساختار نیافته : تصمیم هایی را که نمی توان پیش بینی کرد.

تصمیم های الهامی : تصمیماتی که شهودی هستند و بر پایه تجربه و تجزیه و تحلیل فوری و حدس و گمان است .فردی است و سریع تر اتخاذ می شود .

تصمیم های عقلایی : این نوع تصمیم ها هدفمند و منطقی بوده و برای رسیدن حداکثر کارایی به اهداف تعریف شده سازمان می باشد .

تصمیم حل مسئله : به منظور حل مسئله موجود یا پیش بینی شده اتخاذ می شود .

تصمیم های فرصت طلبانه : اقدامی مثبت است که از مزایای بالقوه موجود در محیط بیرونی سازمان در جهت رشد افزایش منافع و یا تحقق دیگر اهداف با ارزش استفاده می شود .

تصمیم های برنامه ریزی شده : با توجه به سیاست ها و رویه ها و یا مقررات نوشته و نانوشته گرفته می شود .

تصمیم های برنامه ریزی نشده : مربوط به مسائل پیش بینی نشده یا اضطراری است .

تصمیم های خودکار : از اساسی ترین نوع تصمیم گیری های خودکار می توان به تصمیمهای زیستی اشاره کرد .

تصمیم گیری آگاهانه : به همان اندازه که انسان از قدرت تعقل و تعمق برخوردار است در مورد تصمیم های مربوط به زیست و بقای فیزیکی خود ناتوان است به همین علت ناگزیر به متابعت از محیط فرهنگی بوده و تصمیم گیری های خود را تابع آن می داند .

انواع تصمیم گیری در شرایط متفاوت

شرایط اطمینان : زمانی که مدیر با اطمینان کامل و بر اساس اطلاعات موجود می داند که نتایج حاصل از هر راه ممکن چیست و در چه شرایطی اتفاق می افتد از نظر تصمیم گیری و انتخاب بهترین راه در شرایط اطمینان قرار دارد.
شرایط مخاطره : هرگاه مدیربا اطمینان کامل از نتایج هر یک از راه حل ها آگاه نباشد ولی احتمال وقوع آنها را بداند تحت شرایط مخاطره قرار دارد .

روش های تصمیم گیری در شرایط ریسک
1. یک راه حل از میان راه حل های ممکن انتخاب کنیم .
2. تمامی نتایج حاصل از راه مذکور در شرایط مختلف محیطی حاکم بر ان تعیین شود .
3. هر یک از نتایج در احتمال وقوع موفقیت محیطی ضرب می شود .
4. نتایج حاصل از مرحله سوم را با هم جمع می کنند تا ارزش مورد انتظار برای راه حل انتخابی در مرحله یک به دست آید .
5. مراحل یک تا چهار برای بقیه راه حل های ممکن به همین شکل تکرار می شود .
6. راهی که بالاترین ارزش مورد انتظار را دارد به عنوان بهترین راه حل انتخاب می شود .

شرایط عدم اطمینان
گاهی مدیر در هیچ یک از شرایط قبل وجود ندارد .و در شرایط عدم اطمینان مجبور به تصمیم گیری می شود .
در شرایط عدم اطمینان می توان از سه شیوه استفاده کنیم.
1. شیوه انتخاب حداکثر حداکثر ها
2. شیوه انتخاب حداقل حداقل ها
3. شیوه انتخاب با فرض احتمال یکسان

انواع تصمیم بر اساس مراحل
طبقه بندی بر اساس مراحلی است که در تصمیم گیری ملاک عمل می باشد .در یک سو تصمیم های یک مرحله ای یا ایستا و در سوی دیگر تصمیم های چند مرحله ای دنباله دار.

تصمیم گیری های فردی و گروهی
در داخل ساز مان ها هم افراد و هم گروه ها قرار دارند .
مقایسه ویژگی های تصمیم گیری گروهی
فردی گروهی
فرآیند سریع
قضاوت فردی ترجیح دارد
احتراز از مشکلات تصمیم گیری گروهی
مانند تفکر گروهی فرآیند آرام
کمک فکری بیشتر
وظایف پیچیده ممکن است تقسیم شوند
راهکار های بیشتر ایجاد می شود
جستجو برای راه کار ها کاملتر است
علاقه بیشتری نشان داده می شود

مدل سازی
یکی ار تدابیری که به منظور شناخت بهتر و ساده تر عوامل و متغییر های موجود در مورد مساله به کار گرفته می شود مدل سازی است .
منظور از مدل یا الگو تصویری است از واقعیت ها و روابط موجود گرفته شده و نشانگر متغییر های موجود نحوه ارتباط آنها و نتایج حاصل از کنش و واکنش آنها است .

متغیر های قابل کنترل
متغیر هایی هستند که مدیر و تصمیم گیرنده آنها را به دلخواه خود تغییر دهد .

متغیر های غیر قابل کنترل
متغیر هایی هستند که مدیر و تصمیم گیرنده آنها را نمی تواند به دلخواه خود تغیر دهد.

انواع مدل
1. مدل های کلامی
2. مدل های تجسمی
3. مدل های ترسیمی
4. مدل های ریاضی

برخی مدل های تصمیم گیری پر کاربرد
احتمال و امید ریاضی : احتمال را می توان به شکل ساده به عنوان شانس وقوع حادثه معین تعریف کرئد .ارزش مورد انتظار به هر واقعه ای را میتوان از حاصل ضرب احتمال وقوع آن حادثه در مقدار شرطی آن بدست آورد .

ماتریس پیامد : روش مناسبی است برای نشان دادن و خلاصه نمودن کمیت های انتظاری مربوط به راهبرد های متعدد و جانشین ردیف ای ماتریس نمایانگر شقوق گوناگون راهبردی است .

درخت اخذ تصمیم : در این روش مسئله مورد نظر به طور منظم و طی مراحل متوالی تجزیه و تحلیل شده و یک مسئله تصمیم هیی در رابطه باهم به صورت یک مجموعه بیان می کند .

مراحل اصلی در شیوه درخت تصمیم گیری
1. ترسیم درخت : در این مرحله تمامی تصمیم ها و روش های ممکن و نتایج احتمالی ناشی از هر تصمیم تعیین شده و در نهایت شمایی از درختکه نشان دهنده توالی وتصمیم ها و نتایج حاصله می باشد ترسیم می گردد.
2. برآورد : در این مرحله احتمال وقوع نتایج هر یک از انتخاب ها و پیامد های مالی ناشی از آن به عنوان یک معیار تخمین زده می شود .
3. ارزیابی و انتخاب : در این مرحله پیامد های مورد انتظار از هر راه حل تعیین شده و راه حلی که نتیجه مورد انتظار قابل قبول نسبت به بقیه دارد انتخاب می گردد .

مدل مطلوبیت
یکی از مدل های برگرفته از فرایند عقلایی تصمیم گیری است هرگاه در انتخاب یک راه حل با عواملی رو به رو می شویم که دست یابی به محصولی موجبمحرومیت از محصول دیگری می شود می توان از این مدل برای رسیدن به حد مطلوب یا بهینه استفاده کرد .

ارزیابی تکنولوژی
تلاشی در جهت سنجش و ارزیابی تکنولوژی های جدیدی است که در جامعه به کار گرفته می شود یا به عبارت دیگر آن فرایند برنامه ریزی شده و پیش بینی شده که ضمنآن هزینه ها و مزایای ناشی ل کاربرد تکنولوژی خاصی سنجیده می شود ومیزان مطلوبیت آن معین می گردد.

مدل تصمیم گیری قطعی
هنگامیکه اطلاعات و آمار مورد نیاز در مورد پدیده جدیدی موجود نباشد تصمیم گیرنده ملزم به اتخاذ تصمیم در آن زمینه باشد از مدل مقطعی با اجرای هم زمان استفاده می کند .

شبیه سازی
مستلزم طراحی یک مدل است که به طور معمول با استفاده از رایانه انجام می شود . شبیه سازی دارای این توانایی است که می تواند بخش اعظم یا قسمتی از عملیات یک سازمن را به دقت باز سازی و یا باز آفرینی می کند .


امضای کاربر : در زندگی انسان سه راه دارد:
راه اول از انديشه مي‌گذرد،اين والاترين راه است.
راه دوم از تقليد مي‌گذرد، اين آسان‌ترين راه است.
و راه سوم از تجربه مي‌گذرد، اين تلخ‌ترين راه است.
(کنفسيوس)
پنجشنبه 22 تیر 1391 - 13:40
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 5 کاربر از admin به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: f_hamedi / moein-dorribakhsh / aghapourfatemeh / abbas / hiva /
admin آفلاین



ارسال‌ها : 43
عضویت: 30 /2 /1391
محل زندگی: amol
سن: 28
شناسه یاهو: bandarboy_blogfa
تشکرها : 52
تشکر شده : 84
پاسخ : 4 RE مقالات جور وا جور
مبانی سازمان و مدیریت
فصل اول
سازمان
جوامع امروز را جوامع سازمانی می نامند ، زیرا در دنیای امروز ، سازمانها همه ی جوانب زندگی را فرا گرفته اند . سازمان عبارت است از پدیده ای اجتماعی یا گروهی متشکل از دو یا چند نفر که در محیطی با ساختار منظم به طور آگاهانه هماهنگ شده و برای نیل به اهداف گروهی با یکدیگر همکاری می کنند.

وجوه اشتراک سازمانها
سازمانها از ابعاد مختلفی با هم متفاوتند . بیمارستانها ، مدارس ، اداره راهنمایی و رانندگی ، دانشگاه ، تیم های ورزشی ، ارتش ، فروشگاهها ، شرکتها و موسسات مختلف همه سازمان هستند . همه سازمانها کوچک یا بزرگ ، رسمی و یا غیر رسمی دارای عوامل مشترکی هستند ه این عوامل عبارتند از :
1- اهداف
2- برنامه
3- منابع
4- مدیریت

انواع سازمانها
سازمانها با توجه به اهداف اولیه ی آنها به انواع زیر تقسیم می شود :
1- سازمانهای انتفاعی و غیر انتفاعی
2- سازمانهای تولیدی و خدماتی
3- سازمانهای دولتی و خصوصی
مدیریت
مدیریت عبارت است از فرایند برنامه ریزی ، سازماندهی ، هدایت و نظارت بر کار اعضای سازمان و کاربرد کلیه ی منابع قابل دسترسی برای رسیدن به اهداف تعیین شده ی سازمان .
انواع مدیران
1-مدیریت عملیاتی : یشتر به حل و فصل مسائل جاری و آنی می پردازند .
2- مدیران میانی : مدیران میانی یک رده بالاتر از مدیران عملیاتی هستند .
3- مدیریت عالی : مدیران عالی برنامه ریزی های جامع و بلند مدت ، تعیین سیاست ها و خط مشی ها در کل سازمان را مورد بررسی و عمل قرار داده و ارزیابی عملکرد کلی آن را به عهده دارند .
طبقه بندی مدیران از نظر فعالیتهای سازمانی که مدیران مسئولیت اجرای آنها را به عهده دارند عبارتند از:
1- مدیران وظیفه ای : این مدیران کارکنانی را با تخصص و مهارتهای ویژه در یک زمینه ی خاص سرپرستی می کنند .
2- مدیران عمومی : این مدیران مسئولیت کلیه ی فعالیتها را در یک واحد یا یک سازمان به عهده دارند .

مهارتهای مورد نیاز مدیران
مهارتهای ادراکی : یعنی ، توانایی درک پیچیدگی های کل سازمان و تصور همه ی عناصر و اجزای تشکیل دهنده ی کار و فعالیت سازمانی به صورت یک کل واحد .
مهارتهای انسانی : یعنی ، داشتن توانایی و قدرت تشخیص در زمینه ی ایجاد همکاری ، تفاهم و انجام کار به وسیله دیگران ، فعالیت مناسب به عنوان عضو گروه ، درک انگیزه های افراد و تاثیر گذاری بر رفتار آنان .
مهارتهای فنی : یعنی ، دانایی و توانایی در انجام دادن وظای خاص که لازمه ی آن توانایی در کاربرد فنون و ابزار ویژه و شایستگی عملی در رفتار و فعالیت است .

وظایف مدیر
برنامه ریزی : برنامه ریزی یکی از مهمترین بخش های وظایف مدیریت می باشد که انجام آن باید با توجه به سایر وظایف مدیریت یعنی سازماندهی ، استخدام ، هدایت و کنترل صورت گیرد .
سازماندهی : تقسیم کار یا طبقه بندی سازمان ، مشکلات و فواید آن ، نمودار سازمانی ، صف ، ستاد و وظایف و روابط مربوط به آنها در حیطه ی وظایف سازماندهی مدیریت قرار دارد .
هدایت : هدایت از وظایف کلیدی مدیریت به حساب می آید ؛ زیرا سایر اجزاء مدیریت نیز، باید توسط مدیران و رهبران در پرتو فکر ، ابداع و خلاقیت آنان شکل گیرد و پیاده گردد . مدیران با ایجاد انگیزه در افراد فعالیتهای آنان جهت می دهند آنها بهترین مجراهای ارتباطی را تعیین کرده و تضاد بین افراد سازمان را برطرف می کنند و بدین طریق وظیفه ی هدایت را انجام می دهند .
نظارت : هر نوع مدیریت بدون سیستم نظارتی فاقد تضمین لازم برای صحت و دقت عملیات و اجرای صحیح برنامه ها می باشد . نظارت عبارت است از ارزیابی برنامه ها و تصمیم گیری ها از زمان اجرای آنها و اقدامات لازم جهت ارزیابی ، مقایسه و اصلاح آن فعالیت .
خلاقیت : خلاقیت یعنی پیدایی و تولید یک اندیشه و فکر نو ، در واقع خلاقیت بستر رشد و ایجاد نوآوری است .

نقش های مدیران
مدیران وظایف خود را با بازی کردن نقش های مختلف اجرا می کنند .
نقش و انواع آن
نقش عبارت است از الگوهای رفتاری که به افراد شاغل در سازمانها نسبت داده می شود . برخی نقش را توقعات رفتاری که ازیک فرد به تناسب موقعیت انتظار می رود تعریف می کنند . می توان گفت همه ی مدیران تعدادی از نقش های ارتباطی ، اطلاعاتی و تصمیم گیری را عهده دارند .

نقش های ارتباطی
1- نقش رئیس یا نقش تشریفاتی
2- نقش راهنما
3- نقش رابط

نقش های اطلاعاتی
1- نقش جمع آوری اطلاعات یا نقش ارزیابی
2- نقش توزیع کننده
3- نقش سخنگو

نقش های تصمیم گیری
1- نقش کار آفرینی یا نوآوری
2- نقش آشوب زدایی
3- نقش تخصیص دهنده ی منابع
4- نقش مذاکره کننده


فصل دوم
نظریه های کلاسیک
قدیمی ترین نظریه مدیریت نظریه ی سنتی یا کلاسیک است . این نظریه به سه شاخه اصلی مدیریت علمی (فردریک وینسلور تیلور) ، مدیریت اداری (هنری فایول) و مدیریت بوروکراتیک (ماکس وبر) تقسیم می شود .

نظریه مدیریت علمی
بنیانگذار نهضت مدیریت علمی تیلور می باشد .تیلور مدیریت را به صورت فرایندی می دید که از طریق آن کارها به وسیله افراد به صورت فردی یا گروهی انجام می گیرد . ویژگی بارز مدیریت علمی ، تاکید بر مدیریت در سطح عملیاتی ، مطالعه ی علمی عملیات به منظور تشخیص عوامل موثر بر آن و کشف موثرترین روش انجام کار است . منظور تیلور از علم و روش علمی ، مشاهده و ارزیابی منظم است . او معتقد بود که به مدد اصول علمی می توان فعالیتهای تولید را تحت نظم در آورد و کارایی را افزایش داد . به این منظور او اصول مهندسی انسانی را که شامل مطالعه زمان ، حرکات ، روش و سایر فنون و ابزار مدیریت علمی است ، مورد استفاده قرار داد .
آثار مدیریت علمی
یکی از دستاوردهای این مکتب استفاده ی موثرتر از نیروی انسانی ، تجهیزات و مواد است که به نوبه ی خود در توسعه ی برنامه ریزی ، تعیین مسیر پیشرفت کار و نترل اثر داشته است .
ولی نارسایی هایی نیز در این مکتب وجود دارد و آن این که مدیریت علمی راه حل رضایت بخشی برای مسئله انگیزش و بازدهی کارکنان ارائه نداده است .

مدیریت اداری
اصول عام و کلی مدیریت اداری
1- تقسیم کار : تخصصی شدن کار وسیله طبیعی تحول و پیشرفت موسسات و جوامع است .
2- اختیار و مسئولیت : کسی که مسئولیت انجام دادن وظیفه ای را به عهده میگیرد باید برای انجام دادن آن ، متناسب با مسئولیت ، اختیار داشته باشد .
3- انضباط
4- وحدت فرماندهی : به موجب این اصل هر کارمندی باید فقط از یک مافوق دستور بگیرد . فایول معتقد بود که وجود فرماندهی دوگانه موجب تضاد و کشمکش و تزلزل در اعمال اختیار و ضعف انضباط می شود .
5- وحدت جهت
6- اولویت منافع عمومی بر منافع فردی
7- جبران خدمت کارکنان
8- تمرکز
9- سلسله مراتب
10- نظم و ترتیب
11- انصاف
12- ثبات شغلی و استخدامی
13- ابتکار
14- روحیه کار گروهی

فعالیتهای چند گانه ی سازمانها از دیدگاه مدیریت اداری فایول
1- فنی
2- بازرگانی
3- مالی
4- ایمنی
5- حسابداری
6- مدیریت

توانایی ها و ویژگی های لازم برای مدیریت از دیدگاه فایول
1- توانایی عام مدیریت ، یعنی داشتن اطلاعات خاص در مورد وظایف شغلی و کار مورد تصدی که ممکن است فنی ، تجاری ، مالی ، تامینی ، حسابداری یا اداری باشد .
2- توانایی خاص مدیریت که شامل وظایف مدیریتی یعنی برنامه ریزی ، سازماندهی ، هدایت ، هماهنگی و نظارت است .
3- توانایی های فنی و تخصصی لازم ، که در ارتباط با فعالیت های تخصصی مورد نیاز سازمان است .
4- توانایی جسمی یعنی داشتن سلامت ، نیرو ، انرژی و ظاهر مناسب .
5- توانایی فکری یعنی داشتن قدرت فهم ، تشخیص و یادگیری .

مدیریت بوروکراتیک
در مورد بوروکراسی به سه مفهوم کلی می توان اشاره کرد ؛ اول به مفهوم سازمانی بزرگ با ویژگی های خاص مانند سلسله مراتب ، اختیار ، مقررات ، با تمام آثار مثبت و منفی آن ، دوم به معنی تشریفات زاید و عدم کار آیی آن و سوم به معنی سازمان با حداکثر کار آرایی .
((تشکیلات و ترتیباتی که از طریق هماهنگ کردن کار افراد برای ایفای وظایف اداری متعدد ، متنوع و پیچیده با نظمی خاص به وجود می آید بوروکراسی نامیده می شود )) .
به عقیده بعضی صاحب نظران بوروکراسی شکل ایده آل برای سازماندهی و هدایت فعالیت های سازمان است و چند مشخصه برای مدیریت بوروکراتیک به شرح ذیل ذکر می کند :
1- قوانین و مقررات
2- غیر شخصی بودن
3- تقسیم کار
4- ساختار سلسله مراتبی
5- تعهد برای کار مادام العمر
6- ساختار اختیار
7- منطقی بودن (عقلانیت)

این مدل براین فرض استوار است که با استفاده از الگوهای رفتاری معین ، فعالیت های سازمان رسمی و بزرگ را می توان طوری هدایت کرد که بیشترین کارایی حاصل شود . ماکس وبر بوروکراسی را وسیله ای برای دستیابی به عقلانیت در امور سازمانی تلقی کرد .
اختیارات معرفی شده ماکس وبر
1- اختیار سنتی
2- اختیار شخصی
3- اختیار عقلایی – قانونی
در مدل بوروکراسی هدف آن است که از طریق پیش بینی و اعمال قوانین و مقررات رفتاری ، روشهای موثر انجام کار و رسمی کردن روابط کارایی و اثر بخشی را در انجام وظایف به حداکثر می رساند . به عبارتی دیگر بوروکراسی سازمانی است که کاملا برنامه ریزی شده باشد .

نهضت روابط انسانی و مطالعات هاثورن
اصطلاح روابط انسانی معمولا برای توصیف شیوه ی رفتار و کنش متقابل مدیران با زیر دستان به کار می رود .
از مطالعات هاثورن می توان نتیجه گرفت که سازمان یک نظام اجتماعی بوده و عنصر انسانی به عنوان مهمترین عنصر در این نظام محسوب می شود .

نگرش رفتاری
فکر بنیادی مکتب رفتاری آنست که چون مدیر باید کار را به وسیله ی افرادی دیگر انجام دهد ، لذا مدیریت به واقع کاربرد علم رفتار است . یعنی مدیران باید بدانند که چگونه افراد را به کار برگزینند ، افراد را رهبری کنند و روابط متقابل افراد و رفتار گروهی را کاملا درک نمایند .

نگرش های کمی مدیریت
هدف اصلی نگرش کمی مدیریت ، کاربرد روش علمی برای حل مسائل فنی در سطح وسیع است .
مدیریت کمی سه شاخه اصلی دارد که عبارتند از : علم مدیریت ، مدیریت عملیاتی و سیستم های اطلاعاتی مدیریت .

علم مدیریت
مکتب علم مدیریت از طریق استفاده از روشهای کمی و مقداری در مسائل فنی سازمانها تمرکز می کند . ویژگی اصلی آن پیشرفت در کاربرد آمار و ریاضیات برای کمک به حل مسائل عملیاتی برنامه ریزی و کنترل است .

مدیریت عملیاتی
مدیریت عملیاتی نظارت و کنترل نظام مند فعالیت هایی است که موجب می شود داده ها به کالاها و خدمات نهایی تبدیل شود .

سیستم های اطلاعاتی مدیریت
سیستم های اطلاعاتی ، سیستم هایی هستند که داده های مورد نیاز مدیران را جمع آوری ، پردازش کرده و انتقال می دهند تا مدیران بتوانند وظایف مدیریتیشان را با توجه به اطلاعات رسیده انجام دهند .

نگرش سیستمی
نظریه سیستم بیش از یک اصل علمی ، یک طرز فکر ، است که در بررسی و تحلیل رویدادها ، وضعیت ها و توسعه و پیشرفت های مشخص به کار برده می شود .
سیستم مجموعه ای است از عناصر و اجزای مرتبط به هم که در حال کنش و واکنش متقابل می باشند . بنابراین تعریف سازمان یک سیستم است .

نگرش اقتضایی
در این نگرش وظیفه ی مدیر این است که تعیین کند چه روشی ، در چه موقعیت خاصی ، تحت چه شرایط ویژه ای و در چه زمان بخصوصی بهترین فرضیه را برای نیل به اهداف مدیریت فراهم می کند.

فصل سوم
تصمیم گیری
تصمیم گیری فرایند تشخیص و گزینش شیوه ی عمل خاصی برای یک مسئله یا مشکل ویژه است .
فرایندی است که شامل شناسایی ، تعریف ، تشخیص مسائل ، یافتن گزینه های گوناگون برای حل آنها ، ارزیابی راه حلهای ارائه شده و انتخاب بهترین راه حل می شود .

انواع مسئله و انواع تصمیم
1- تصمیمات برنامه ریزی شده
2- تصمیمات برنامه ریزی نشده

شرایط تصمیم گیری
1- شرایط محیطی : شرایط محیطی عواملی هستند که بر تصمیمات مدیران تاثیر می گذارد و مدیران کنترل کمی بر آنها دارند یا اصلا کنترل ندارند .
2- شرایط اطمینان : زمانی در شرایط اطمینان قرار داریم که آگاه باشیم در آینده چه رخ خواهدداد . تحت این شرایط اطلاعات درست سنجش پذیر و قابل اطمینان وجود دارد که بر اساس آن می توان تصمیم گیری کرد . اطمینان به معنای آن است که مدیر انواع مسائل و راهکارهای جایگزین را می شناسد و قادر به تعریف آنها است .
3- شرایط مخاطره : در شرایط مخاطره قابلیت پیش بینی کمتر است . اطلاعات کاملی در دست نیست ولی تصمیم گیرنده می داند که احتمال نتایج ممکن تا چه اندازه است .
4- شرایط عدم اطمینان : تحت شریاط عدم اطمینان تقریبا اطلاعاتی درباره ی آنچه پیش خواهد آمد در دست نیست و تصمیم گیرنده از احتمالات و حتی نتایج ممکن بی خبر است . در شرایط عدم اطمینان تصمیم گیرنده برای انتخاب راه حل مناسب از سه شیوه می تواند استفاده کند که عبارتند از :
الف : حداکثر حداکثرها
ب : حداکثر حداقل ها
ج : ارزش مورد انتظار با احتمال یکسان

مدلهای تصمیم گیری
مدل کلاسیک
مدل کلاسیک را به عنوان فرایندی عقلایی و منطقی می داند . در این مدل مدیران به مسائل ، راه حلهای عملی ممکن و نتایج کاملا آگاهند . بر اساس این مدل مدیران باید مواردی از قبیل اینکه اطلاعات کاملی درباره ی مسئله داشته باشند ، اهداف تصمیم گیری را به وضوح تعریف کنند ، کلیه راه کارهای حل مسئله را بشناسند ، کلیه اطلاعات در مورد تمام راه حلها و نتایج هر راه حل را بدانند و نتایج راه کارها را عقلایی ارزیابی کنند ، را همواره مورد توجه قرار دهند .

مدل عقلایی تصمیم گیری
در این شیوه ی تصمیم گیری ، راه حلهایی انتخاب می شود که دارای بالاتری ارزش و ثبات باشند . بنابراین تصمیم گیری معقول به آن معنا است که تصمیم گیرنده اصول منطقی را رعایت کرده و نظر شخصیش ر اعمال نکرده است .
مراحل فرایند تصمیم گیری عقلایی عبارتند از :
1- تعریف و تشخیص مسئله
2- ایجاد راه حلها
3- ارزیابی راه حلها
4- اتخاذ تصمیم
5- اجرای تصمیم
6- ارزیابی نتایج و فراهم آوردن بازخورد
مدل اداری
تصمیم گیری هر اندازه هم که به شیوه ی عقلایی انجام پذیرد ، به دلیل پاره ای محدودیت ها عاری از اشتباه و خطا نخواهند بود . مهمترین محدودیت ، ناشی از ناتوانی در کسب اطلاعات و استفاده از آن است .
این مدل فرایند تصمیم گیری عقلایی مطرح شده در مدل کلاسیک را مورد تردید قرار می دهد . زیرا معتقد است به ندرت مدیری پیدا می شود که دارای توانایی ذهنی ، وقت یا اطلاعات کافی برای اتخاذ تصمیم بهینه و عقلایی کامل باشد .

مدل تصمیم گیری عقلایی محدود
در استفاده از این مدل شخص تصمیم گیرنده تلاش می کند با ساده کردن فرایند تصمیم گیری مسائل پیچیده را حل کند .یعنی آنها با توجه به محدودیتهای ناشی از کافی نبودن اطلاعات و ناتوانی در استفاده از اطلاعات موجود ، منطقی ترین تصمیماتی را که می توانند اتخاذ کنند .

مدل رضایت بخش تصمیم گیری
بهینه سازی و رسیدن به مطلوب ترین نتیجه غیر ممکن از الگوی رضایت بخش استفاده می شود . تصمیم رضایت بخش یعنی انتخاب بهترین راه حل در شرایط موجود ، نه بهترین و عالی ترین راه حل .

تصمیم گیری گروهی
امروزه بسیاری از تصمیمات سازمانها در سطح گروه یا تیم گرفته می شود . در یک تصمیم گیری گروهی نیز می توان از فرایند تصمیم گیری عقلایی بهره گرفت .

مزایای تصمیم گیری گروهی
1- فراهم کردن اطلاعات بیشتر و کاملتر
2- ایجاد راه حل های بیشتر
3- پذیرش بهتر یک راه حل
4- افزایش مشروعیت

معایب تصمیم گیری گروهی
1- صرف وقت
2- تسلط اقلیت
3- فشار برای هماهنگی
4- ابهام مسئولیت ها

فنون تصمیم گیری گروهی
طوفان مغزی
در این روش هر یک از اعضا نظرهای خود را ارائه می دهند و آن را به اختصار تشریح می کند . از اعضا خواسته می شود هر نظری را که به ذهنشان می رسد حتی اگر مخاطره آمیز باشد بیان کند ، نظرهای اعلامشده برای بررسی بین اعضا توزیع می شود و هر یک از راه کارها مورد ارزیابی قرار می گیرد . طوفان مغزی از مشهورترین فنون برای ایجاد خلاقیت است .

روش گروه اسمی
در این روش افراد به هنگام تصمیم گیری به صورت مستقل عمل می کنند در حالی که هیچ بحثی صورت نمی گیرد . هر عضو گروه بدون مشورت با دیگران نظرها و عقاید ابراز شده را بر حسب اولویت تنظیم می کند . نظر یا راه حلی را بیشترین تمره را آورده است اعلان می گردد .

فن دلفی
در این روش نظرات صاحب نظران را با پرسش نامه جویا می شوند و پس از طبقه بندی نظرات آنها را برای کلیه اعضا می فرستند و سوالهای توضیحی هم در مورد آنها مطرح می شود و آنقدر این کار تکرار می شود تا به توافق نظر برسند .

ملاقاتهای الکترونیکی
جدیدترین روش در تصمیم گیری ، شیوه ای است که در آن گروه اسمی ، با تکنولوژی پیشرفته ی کامپیوتری در هم آمیخته می شود .

برنامه ریزی
1- برنامه ریزی شامل تعیین اهداف ، خط مشی ها ، تعیین اهداف ب صورت برنامه عملیاتی و پیش بینی چگونگی اجرای آنها می شود .
2- در میان همه ی وظایف مدیریت برنامه ریزی بنیادی ترین آنها است که مانند پلی زمان حال را به آینده مرتبط می سازد .
برنامه ریزی رسمی و غیر رسمی
در برنامه ریزی رسمی ، هدفهای ویژه ای برای دوره ای معین تنظیم می شود . اهداف مکتوب می شوند و در اختیار همه ی اعضای سازمان قرار می گیرند .
در برنامه ریزی غیر رسمی ، که بیشتر در سازمانهای بسیار کوچک کاربرد دارد ، هیچ چیز نوشته شده ای وجود ندارد و مدیر در تعیین اهداف سازمان به تنهایی تصمیم میگیرد و کارکنان را مشارکت نمی دهد .

فرایند برنامه ریزی
1- تعیین ماموریت سازمانی
2- تعیین هدفها و اولویت آنها
3- تعیین برنامه ها
4- اجرا

سطوح هدفها
اهداف راهبردی
هدفهای اصلی یک سازمان یا موسسه را اهداف راهبردی آن گویند .
اهداف راهکاری
در سازمانها و موسسات به جای یک هدف ، معمولا هدفهای متعددی وجود دارند که بر اساس اهمیت تنظیم و به صورت یک مجموعه یا سلسله اهداف در می آیند .

اهداف عملیاتی
این اهداف برای حمایت از هدفهای راهکاری و راهبردی تعیین می شوند .

ابعاد برنامه ها
1- سطح
2- زمان
3- قلمرو
4- استمرار

سطوح برنامه ها
برنامه های راهبردی
برنامه هایی که در بالاترین سطح سازمان تهیه می شوند ، برنامه های راهبردی نام دارند . هر اندازه اثر یک برنامه طولانی تر و دستیابی به آن مشکل تر باشد راهبردی است . برنامه ریزی راهبردی ک برنامه ریزی دراز مدت است و دید بلند مدت دارد . هر اندازه برنامه ، بیشتر روی فعالیت های یک سازمان تاثیر داشته باشد راهبردی تر است . برنامه های راهبردی فراگیر هستند و به کلیه برنامه های راهکاری و عملیاتی سازمان جهت می دهند .

برنامه های راهکاری
برنامه های راهکاری نسبت به برنامه های راهبردی دارای دامنه ی زمانی کوتاه و قلمرو محدود هستند . این برنامه ها در سطوح میانی سازمان تهیه می شود . برنامه های راهکاری با همکاری مدیران عالی و میانی سازمان تدوین می شوند . برنامه های راهکایر به طور مستقیم اجرای برنامه های راهبردی را پشتیبانی می کنند و دوره ی زمانی کوتاه تری را نسبت به برنامه های راهبردی در بر می گیرد . برنامه های راهکاری حوزه ی محدود تری نسبت به برنامه های راهبردی دارد .


برنامه های عملیاتی
برنامه ریزی عملیاتی یک برنامه ریزی کوتاه مدت است و به اتخاذ تصمیماتی مربوط می شود که تحقق آنها ساده تر است .
چارچوب زمانی برنامه
1- برنامه های بلند مدت
2- برنامه های میان مدت
3- برنامه های کوتاه مدت

قلمرو برنامه ها
برنامه ها از جهت قلمروشان به برنامه های فراگیر یا راهبردی و راهکاری تقسیم می شوند . برنامه های فراگیر یا راهبردی برای کل موسسه طراحی می شوند . در حالی که برنامه های راهکاری محدود به برنامه ریزی برای یک بخش ویژه اند .

استمرار برنامه ها
1- برنامه های همیشگی
2- برنامه های یکباری یا تک کاربردی
3- برنامه های اقتضایی

فرایند مدیریت بر مبنای هدف
1- تعیین اهداف کلی سازمان
2- برنامه ریزی
3- اجرای برنامه
4- ارزیابی عملکرد

مزایای مدیریت بر مبنای هدف
1- برنامه ریزی و نظارت را در یک نظام منطقی ترکیب می کند .
2- به جای تاکید نیت یا ویژگی های شخصیتی خوب ، بر نتایج پایانی تاکید می کند .
3- با مشارکت کارکنان در تعیین اهداف افراد متعهد تر شده و به خود مدیریتی تشویق می شوند .

محدودیت های مدیریت بر مبنای هدف
1- مستلزم صرف وقت و تلاش زیاد و مکاتبات زیاد است .
2- بر قابل اندازه گیری بودن اهداف تاکید دارد که ممکن است مدیران متعصب آن را تهدیدی برای خود تلقی کنند .
فصل چهارم
سازماندهی
سازماندهی ، فرایندی است که طی آن تقسیم کار بین افراد و گروههای کار و هماهنگی میان آنها به منظور کسب اهداف سازمان صورت می گیرد .

ساختار سازمان
ساختار سازمان تصریح می کند که وظایف چگونه تخصیص داده شوند ، ساز و کارهای هماهنگی رسمی و نیز الگوهای تعاملی سازمان که باید رعایت شوند کدامند ، و اینکه چه کسی به چه کسی گزارش دهد . ساختار را به عنوان یکی از اجزای سازمان که از عنصر رسمیت ، تمرکز و پیچیدگی تشکیل شده است تعریف می نماییم .
آنچه مهم است بیان این منظور می باشد که چگونه سازمانها می توانند طراحی شوند که حصول اهداف سازمانی تسهیل شود و یا بایستی از چه سیستم ارتباطی و دستور العملهایی پیروی کنند .

اهداف ساختار سازمانی
1- برنامه ریزی و کنترل وابط میان واحدهای کاری به طوری که از اجزای کلیه ی کارها به شیوه ای منظم در تمام واحدهای سازمانی اطمینان حاصل شود .
2- تفویض اختیار به اعضا به طور موثر به نحوی که آنها بتوانند با انسجام و هماهنگی بیشتری برنامه های خود را اجرا کنند .
3- اطلاع رسانی به موقع و مناسب به مدیران مربوطه تا میزان عدم اطمینان آنها در فرایند تصمیم گیری کاهش یابد .

ساختار رسمی
ساختاررسمی به طور کلی به معنای ساخت هدفدار نقش ها در یک موسسه است . به عبارت دیگر ساخت رسمی شامل ساخت سلسله مراتب اداری است .

ویژگی های ساختار های رسمی
در ساختار رسمی ، روابط سازمانی به طور مکتوب و به کمک نمودار برای کارکنان معرفی می شود .
*ماهیت ساختار رسمی غیر شخصی است . یعنی در سازمانهای با ساختار رسمی ، طراحی مشاغل صورت میگیرد و انتخاب و کارمندیابی برای مشاغل طراحی شده به صورت رسمی از طریق فرایند کارگزینی انجام می شود .
*ساختارهای رسمی ، ایده آل و آرمانی اند ولی سازمانها معمولا آنگونه که پیش بینی و برنامه ریزی شده کاملا عمل نمی کنند .

ساختارهای غیر رسمی
سازمان غیر رسمی را هرگونه فعالیت مشخص ، بدون هدف آگاهانه می دانند . این ساختار در نتیجه ی روابط اجتماعی بین افراد به وجود می آید و بدون هر گونه ضوابط جبری در خارج از نظام اختیارات رسمی شکل می گیرد .

ویژگی های ساختارهای غیر رسمی
*در ساختارهای غیررسمی تعیین روابط سازمانی برای کارکنان به صورت شفاهی است .
*ماهیت غیر شخصی دارد ، یعنی تصدی مشاغل در سازمان بر حسب برقراری روابط اجتماعی با دیگران صورت می گیرد نه بر اساس رعایت اصول کارمند یابی .
*این ساختار حالت واقعی و موجود را تشریح می کند نه حالت آرمانی را . ساختار غیر رسمی چگونگی انجام فعالیتهای سازمانی را به طور واقعی نشان می دهد .

مراحل فرایند سازماندهی
وظیفه سازماندهی مدیریت اصولا مربوط می شود به ایجاد طرح یا الگویی که در چارچوب آن بتوان مجموعه امور یک موسسه را به اجزای قابل اجرا به گونه ای تقسیم کرد که رسیدن به اهداف و مقاصد موسسه به بهترین وجه تسهیل شود . مدیران بایستی همواره مراحل اساسی زیر را هنگام تصمیم گیری در باره ی سازماندهی طی کنند .
1- تقسیم کار
2- واحد اندازه گیری
3- مشخص کردن سلسله مراتب اختیارات و ارتباطات
4- هماهنگی

واحد سازی
تقسیم کار ، گروههای تخصصی را به وجود می آورد . شیوه ای که بر اساس آن متخصصین با گروه بندی میکنند واحد سازی می نامند .

واحد سازی بر اساس وظیفه
این نوع سازماندهی ، دربرگیرنده ی وظایفی است که یک موسسه نوعا انجام میدهد . تمام کارکنانی که عملیات مشابهی انجام می دهند ، در یک قسمت متمرکز می شوند . و زیر نظر یک مدیر کار می کند .

واحد سازی بر اساس محصول
موسسات تولیدی ممکن است با توجه به انواع محصولاتی که تولید می کنند ، واحدهای تولید ایجاد کنند . در این نوع تقسیم کار مدیر هر قسمت که محصول خاصی را تولید می کند دارای اختیارات وسیعی است که امر فروش ، تولید ، کارگزینی و غیره توسط او و زیر نظر او اداره می شود .

واحد سازی جغرافیایی یا منطقه ای
طبقه بندی بر حسب منطقه جغرافیایی برای موسساتی مفید است که عملیات آنها در منطقه ی وسیعی گسترش دارد . در این نوع سازماندهی فعالیت هایی که در حوزه ی جغرافیایی مشخص جریان دارد گروه بندی می شود و به مسئولیت آن به یک مدیر واگذار می شود .

واحد سازی بر اساس مشتری
سازماندهی بر حسب مشتری وقتی مطرح می شود که هدف ، ارائه خدمات بیشتر و بهتر به گروههای مختلف مراجعان یا مشتریان باشد .

واحد سازی بر اساس فرایند تولید
در کارخانه ها ، تولید محصول مستلزم مراحل مختلف است که با توجه به ابزارها و مهارتهای تخصصی مورد نیاز در واحدهای ویژه ای صورت می گیرد .

سازماندهی بر مبنای پروژه
در سازمانهایی که می توان ماموریت و هدف آنها را در غالب پروژه ها و برنامه های نسبتا مستقلی اجرا نمود این ساخت سازمانی قابل استفاده و مفید است در این نوع سازماندهی به تعداد پروژه های موجود در سازمان می توان واحدهای مستقلی ایجاد نمود . این واحدها دارای عوامل و امکانات لازم برای انجام پروژه های مربوطه بوده و قادرند بدون نیاز به واحدهای دیگر پروژه خود را به طور مستقل به انجام رسانند .

سازمان ماتریس یا خزانه ای
سازمان ماتریسی ترکیبی از طبقه بندی بر حسب وظیفه می باشد . در این سازمان یک نوع فرماندهی دوگانه مشاهده می گردد . یعنی اینکه عموما مسئولین سازمانی در قبال دو فرد جداگانه باید جوابگو باشند . در این ساختار یکی در رابطه با خدمات وظیفه ای و دیگری در رابطه با کالا و خدمات دو ساختار متفاوت ایجاد می شود .

ادهوکراسی (ساختار سازمانی موقتی ویژه)
در ساختار ادهوکراسی قوانین و مقررات محدودی وجود دارد . قوانین موجود بسیار منعطف و نامدون هستند . در این ساختار برای حل مسائل باید راه حل ابتکاری ارائه شود . تصمیم گیری به صورت عدم تمرکزی است .

مقایسه خصوصیات سازمانهای بوروکراتیک و ادهوکراتیک
*برنامه ریزی : در بروکراسی برنامه ریزی جامع ، بلند مدت و مبتنی بر خط مشی ها ، رویه ها ، قوانین و مقررات واضح است در حالی که در ادهوکراسی برنامه ریزی کوتاه مدت بوده و در بسیاری از موارد برنامه ریزی پیش بینی نشده و آنی است .
*سازماندهی : در بوروکراسی مسئولیت های شخصی مشخصند ، سازماندهی بر حسب وظیفه و متمرکز است . در حالی که در ادهوکراسی ، اغلب مسئولیت ها مبهمند و سازماندهی بر حسب محصول یا مشتری و غالبا غیر متمرکز است .
*رهبری : در ساختار بوروکراتیک سرپرستی به شکل مستقیم است ، ولی در ادهوکراسی عمومی و مشارکتی است .
*کنترل : در بوروکراسی کنترل جامع و مبتنی بر روش ها است ولی در ادهوکراسی کنترل ها کم ، عمومی و مبتنی بر نتایج است .

زنجیره فرماندهی
در تسلسل زنجیره ی فرماندهی سنتی ، کارکنان به مدیران و آنان نیز به مدیران سطح بالاتر گزارش می دهند . زنجیره ی فرماندهی به دو اصل وحدت فرماندهی و سلسله مراتب استوار است .

وحدت فرمان
وحدت فرمان یکی از اصول سنتی مدیریت است که به موجب آن هر زیر دست برای اجرای وظایف خود باید فقط از یک سرپرست مافوق دستور بگیرند و مستقیما پاسخگوی او باشند .

سلسله مراتب
بنا بر اصل سلسله مراتب یک زنجیره ی روشن فرماندهی باید در سازمان ، همه ی افراد را با سرپرستانشان از بالا تا پایین ترین سطح به هم پیوند دهند .

حیطه ی نظارت
حیطه ی مدیریت که گاهی حیطه ی سرپرستی یا نظارت و گاهی حیطه ی کنترل نیز خوانده می شود عبارت است از : تعداد افرادی که مستقیما توسط یک مدیر یا سرپرست اداره می گردند .

تمرکز و عدم تمرکز
سازمانی که در آن اغلب اختیارات تصمیم گیری ، در دست مدیران بالاترین رده ی سازمانی است سازمان متمرکز نامیده می شود و سازمانی که در آن اختیارات تصمیم گیری در رده های مختلف پراکنده شده ، سازمان نا متمرکز است .

عوامل موثر در غیر متمرکز کردن سازمان
1- اندازه سازمان
2- دور بودن مشتریان از نظر فیزیکی
3- خط تولید ناهمگن
4- تسهیل و تسریع تصمیم گیریها
5- توجه به خلاقیت و ابتکار در سازمان

اختیار
مفهوم دیگری که در سازماندهی و مدیریت سازمان اهمیت فراوان دارد ، اختیار رسمی است که روابط سلسله مراتبی میان رده های مدیریت و مراکز تصمیم گیری بر مبنای آن به وجود می آید . به عقیده ی سایمون ((اختیار یعنی قدرت تصمیم گیری برای هدایت فعالیتها و اعمال دیگران)) . دو نظریه متضاد در مورد اختیار رسمی در سازمان وجود دارد که عبارتند از : نظریه های کلاسیک و نظریه پذیرش .

نظریه کلاسیک
از نظر ماکس وبر ، اختیار عبارت است از اطاعت بدون شط و ارادی افراد از مافوق بر اساس این باور که مافوق حق دارد اداره ی خود را بر آنان اعمال کند و عدم اطاعت از آنها نارواست .
فایول ، اختیار را به عنوان ((حق صدور دستور و طلب اطاعت از آن)) تعبیر کرده است .

نظریه پذیرش
این نگرش ، اختیار را ناشی از پذیرش زیر دستان می داند و استدلال می کند که قوانین و دستورات شروع اطاعت می شوند ولی نه هر دستوری و نه در هر شرایطی .

قدرت
قدرت را می توان توانایی اشخاص یا گروهها در اثر نهادن بر عقاید و ارزشهای فکری اشخاص و گروههای دیگر ، با اجبار آنها به انجام اعمال خاص و یا بازداشتن آنها از انجام کاری تعریف می کند .

انواع قدرت
1- قدرت قانونی
2- قدرت پاداش
3- قدرت اجبار
4- قدرت تخصص
5- قدرت مرجعیت

واگذاری اختیار
واگذاری اختیار عبارت است از انتقال اختیار و مسئولیت رسمی از مافوق به زیر دست برای انجام دادن وظایف خاص . واگذاری اختیار و مسئولیت موجب می شود که سازمان به صورت موثرتری فعالیت کند . زیرا هیچ مافوقی نمی تواند شخصا همه ی وظایف سازمانی را به طور کامل انجام دهد .

اختیار صف و ستاد
موضوع صف و ستاد یکی از موضوعات مهم در مدیریت سازمانهای بزرگ است . صف به واحدها و نقش هایی اطلاق می شود که مستقیما برای تامین اهداف موسسه فعالیت می کنند و در این زمینه مسئولیت مستقیم دارند .
ستاد به واحدها و نقشهایی اطلق می شود که مستقیما در جهت تامین موسسه فعالیت ندارند .

وظایف صف
*فعالیتهای صف در یک سازمان فعالیتهایی هستند که مستقیما در تامین هدفهای آن سازمان نقش تعیین کننده دارند .
*از نظر زمانی فعالیتهای صف زودتر نقش خود را در موفقیت سازمان نمایان می سازند و شروع آن نیز همواره قبل از فعالیتهای ستاد می باشد .
*از نظر فرماندهی و نظارت ، واحدهای صف بر واحدها و بخش های مادون خود فرماندهی و نظارت مستقیم دارند . بدین ترتیب که دستورات خود را صادر می کنند و گزارش کارها را نیز مستقیما دریافت می دارند .

وظایف ستاد
*از نظر زمانی واحدهای ستادی و کار ستاد باید پس از تعیین کار و فعالیتهای صف مشخص گردد . اثرات فعالیتهای ستادی برخلاف فعالیتهای صف در دراز مدت خود را نشان می دهد بنابراین گاهی حذف آن ممکن است فورا روی میزان و نوع محصول یا خدمات تاثیر چشمگیر نگذارد .
*واحدهای ستادی بر واحدهای صف فرماندهی و نظارت مستقیم ندارند . بلکه نظرات و پیشنهادات آنها از طریق واحدهای صف و با رعایت سلسله مراتب ابلاغ می شود .
ستاد را به سه دسته عمومی ، شخصی و تخصصی تقسیم کرده اند .
با توجه به زمینه های مختلف کار سازمان ، ستاد های تخصصی تحت عناوین ستاد مشورتی ، ستاد خدماتی ، ستاد نظارت و ستاد وظیفه ای تشکیل می شوند .

هماهنگی
هماهنگی فرایندی است که از طریق آن هدفها و فعالیتهای یک سازمان همسو و هم جهت می شوند تا هدفهای کلی سازمان به نحو مطلوب تامین شوند .

ماهیت و جایگاه هماهنگی
هماهنگی از مهمترین وظایف مدیریتی است . زیرا بدون هماهنگی کلیه ی وظایف مدیریتی نظیر برنامه ریزی ، سازماندهی ، هدایت ، کنترل و نظارت مقدور نخواهد بود . برخی از نظریه پردازان مدیریت هماهنگی را به عنوان اولین اصل سازمانی تلقی می کنند . ایجاد هماهنگی در سازمانها مزایای زیادی دارد که عبارتند از :
1- بازداشتن ، پیش بینی مسائل و مشکلات آتی و ایجاد هماهنگی برای مقابله با آنها
2- اعمال اصلاحات ، تشخیص و ضعف غیر عادی ، تعیین نقایص سیستم و ایجاد هماهنگی برای رفع آنها
3- تنظیم کردن ، بررسی وضع موجود و ایجاد هماهنگی برای حفظ آنها
4- بهبود دادن ، بررسی عملیات خرده سیستمهای موجود و ایجاد هماهنگی برای بهبود آنها

هماهنگی داوطلبانه
اگر برنامه های هماهنگی برای کلیه فعالیتها و وظایف کارکنان طرح ریزی شود کارکنان از رشد بازمی مانند .
در حالی که هماهنگی داوطلبانه با نیاز های سازمانی تطابق بیشتری داشته و با خصوصیات طبیعی افراد نیز سازگار است . بنابراین در بیشتر سازمانها غالبا هماهنگی ها ماهیتی داوطلبانه دارد . در تحقق این امر کارکنان باید اختیار و آزادی عمل لازم برای هماهنگی داشته باشند ، هماهنگی داوطلبانه مستلزم آن است که مدیران قسمتی از اختیارات خود را به زیر دستان تفویض کنند تا آنها بتوانند در موارد لازم برنامه های هماهنگی خود را به مورد اجرا در آورند .

انواع هماهنگی
هماهنگی عمودی : این نوع هماهنگی مربوط به هماهنگی بین فعالیتهای مدیر و زیر دستانش می شود . این هماهنگی با به کارگیری رویه های عملیاتی استاندارد و مقررات مدون صورت می گیرد .
هماهنگی افقی : این نوع هماهنگی به هماهنگی میان همکاران ، کارکنانی که در یک سطح از سلسله مراتب سازمانی و میان واحدهای مختلف کار می کنند مربوط می شود .
هماهنگی مورب : این نوع هماهنگی در سازمانهایی تحقق می یابد که واحدهای خدماتی متمرکز دارند . در هماهنگی مورب کارکنان سطوح مختلف سازمان بدون طی کردن زنجیره ی فرماندهی به خدمات مشابهی دسترسی پیدا می کنند .

امضای کاربر : در زندگی انسان سه راه دارد:
راه اول از انديشه مي‌گذرد،اين والاترين راه است.
راه دوم از تقليد مي‌گذرد، اين آسان‌ترين راه است.
و راه سوم از تجربه مي‌گذرد، اين تلخ‌ترين راه است.
(کنفسيوس)
شنبه 07 مرداد 1391 - 17:38
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 4 کاربر از admin به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: aghapourfatemeh / abbas / hiva / moein-dorribakhsh /
admin آفلاین



ارسال‌ها : 43
عضویت: 30 /2 /1391
محل زندگی: amol
سن: 28
شناسه یاهو: bandarboy_blogfa
تشکرها : 52
تشکر شده : 84
پاسخ : 5 RE مقالات جور وا جور
فصل پنجم
انگیزش
انگیزش عبارت است از حالت درونی که انسانی را به انجام فعالیت خاص ترغیب می کند .
نظریه های انگیزشی
در بررسی نظریه های انگیزشی به سه مدل سنتی ، روابط انسانی و منابع انسانی اشاره می شود .
الگوی سنتی
مدل سنتی انگیزش ، با نام فردریک تیلور و مکتب مدیریت علمی همراه است . این مکتب معتقد بود یکی از جنبه های مهم کار مدیران این است که اطمینان حاصل کنند انجام وظایف تکراری و یکنواخت با بیشترین بازدهی همراه است .
در اجرای این الگو توجه به این موضوع جلب شد که ترفیعات ، پرداخت بیشتر ، ساعت های کوتاهتر کار و روزهای تعطیل محرکهای با قدرتی هستند ، به خصوص اگر این محرکها با نیازها و علیق کارکنان تناسب داشته باشند .

الگوی روابط انسانی
پژوهشگران روابط انسانی دریافتند که تماسهای اجتماعی کارکنان در محیط کار سهم عمده ای در بازدهی دارد . وظایف تکراری و یکنواخت از عوامل کاهنده انگیزش است .
التون میو و سایر پژوهشگران باور داشتند که مدیران می توانند کارکنان را در جهت تامین نیازهای اجتماعیشان و پدید آوردن احساس مبهم بودن تشویق کنند .

الگوی منابع انسانی
تئوری پردازان با ارائه این مدل معتقد بودند که کارکنان نه تنها با پول یا تمایل به کسب رضایت ، بلکه با عوامل دیگری مانند نیاز به کسب موفقیت و داشتن کار با معنی ، برانگیخته می شوند ، بنابراین می توان به کارکنان مسئولیت بیشتر برای تصمیم گیری در انجام وظایفشان اعطاء کرد .

نظریه رشد یافتگی – رشد نیافتگی
آرجریس نظریه پرداز ، پیرامون انگیزش عقیده دارد که امروز با اکثر مردم در محیط کار مانند موجودات انسانی نابالغ و رشد نیافته می شود .
آرجریس فقدان تلاش افراد برای کار را صرفا نتیجه ی کم کاری و تنبلی آنان نمی داند . به نظر او این مسئله از مدیریت ناشی می شود . وی عقیده دارد که در اکثر مواقع هنگامی که افراد در قالب گروه کاری قرار می گیرند بر اثر مدیریت سازمانها از رشد و بلوغ باز میمانند . در این سازمانها افراد به منفعل ، متکی و زیر دست بودن تشویق می شوند . در نتیجه افراد همچون افراد نابالغ رفتار می کنند .

نظریه های فرایندی
تئوری های فرایندی انگیزش به فرایند ایجاد انگیزه در افراد توجه دارند و نیازها را فقط جزئی از فرایند محسوب میکنند .

نظریه انتظار
این نظریه بیان می کند که انگیزش از سه نوع عامل حاصل می شود که عبارتند از احتمال یا انتظار ، وسیله و ارزش یا اهمیت .
بر اساس این نظریه ، انگیزه ی هر عمل و علت بروز هر رفتار خاص تحت تاثیر موارد ذیل مشخص می شود :
الف . میزان اعتقاد به اینکه تلاش ها به انجام کار منجر خواهد شد .
ب . میزان اعتقاد به اینکه انجام کار به نتیجه ی مطلوب می انجامد .
ج . میزان جذابیت نتیجه .

نظریه برابری
این تئوری بیانگر این است که کارکنان کوشش ها و پاداش های خودشان را برای کار مشابه با کوشش ها و پاداش های دیگران مقایسه می کنند .
حال افرادی که احساس بی عدالتی می کنند ممکن است برای کاهش بی عدالتی ، دست به یکی از اقدام های زیر بزنند :
1- تغییر در ورودیهایشان
2- تغییر در خروجی
3- تغییر ادراک از خویشتن
4- تغییر ادراک از دیگران
5- تغییر مبنای مقایسه
6- ترک سازمان

ارزش عمده ی این نظریه برای مدیران این است که این نظریه اهمیت فرایند مقایسه های اجتماعی را برجسته می سازد و تاکید می کند که افراد همواره خود را در متن جامعه و مقایسه با دیگران ارزیابی می کنند .

نظریه تعیین هدف
بر اساس این نظریه ، اگر برای هر یک از افراد هدفی تعیین شود ، آنان برای دستیابی به اهداف تعیین شده بر انگیخته می شوند . در واقع نظریه ی هدفگذاری بر این واقعیت تاکید دارد که افراد فاقد هدف کار می کنند و همچنین افراد دارای هدفهای چالشی ، بهتر از اهداف دارای اهداف آسان فعالیت می کنند ، با پیشفت مطالعات در نظریه نکات زیر مورد توجه قرار گرفت:
1- وضوح و صراحت اهداف
2- پذیرش هدف
3- امید فرد به کامیابی در تحقق اهداف
4- کارکنان به بازخور دقیق عملکرد خود نیاز دارند

انگیزش در عمل
مدیرانی که در برانگیختن افراد موفق هستند ، رفتار مناسب را به حداکثر می رسانند و رفتار نامطلوب را به حداقل کاهش می دهند . در نتیجه احتمال افزایش بهره وری را بالا می برند .
طبق تئوریهای مطرح شده مدیران جهت برانگیختن افراد راهبردهای انگیزشی متفاوتی به کار می برند . که ارتباط مدیریتی یکی از اساسی ترین راهبردهای انگیزشی در افراد است .

طراحی شغل
طراحی شغل عبارت است از یکی کردن محتوای کار و کیفیت مورد نیاز جهت انجام کار نظیر مهارتها ، تواناییها تجربیات برای هر شغل به گونه ای که نیازهای کارکنان و سازمان برآورده شود . طراحی شغل یکی دیگر از زاهبردهایی است که مدیران می توانند جهت اعضای سازمان به کار گیند . و برای از بین بردن کسالت حاصل از شغل می توان از راهبردهای زیر استفاده کرد .

چرخش شغلی
توسعه شغلی
غنی سازی شغل
وقت کاری شناور
نظریه ی تقویت رفتار

این تئوری ، نوع رفتار را به عنوان عاملی می داند که محیط سبب آن می شود . ویدادهای درونی فرد یا افراد مورد توجه این تئوری نیست و آنچه موجب کنترل رفتار می شود عامل تقویت کننده می باشد .

محرکهای انگیزشی ( پولی و غیر پولی )
چهت بر انگیختن کارکنان ، مدیریت به دنبال برنامه های برانگیزاننده می باشد . ضمن آن که تلاش می شود تا افراد نارضایتی نداشته باشند . همواره پول به عنوان یک براگیزاننده مورد توجه بوده است .

نظریه ی سیستمی انگیزش
طبق این تئوری پیش از اینکه انگیزش و رفتار فرد به اندازه ی کافی شناخته شود کلیه ی نیروهایی که بر فرد اثر می گذارند مورد توجه قرار می گیرند . بر اساس این تئوری ، سه دسته از متغیرها بر انگیزش سازمانی تاکید دارند که عبارتند از : خصوصیات فردی
، خصوصیات غلی و خصوصیات موغعیت کاری .

رهبری
رهبری عبارت است از توانایی در اعمال نفوذ بر گروه و سوق دادن آن به اهداف مورد نظر . هدف از رهبری و فرماندهی ، راهنمایی زیر دستان در جهت بهتر فهمیدن هدفهای سازمان و برانگیختن آنان به کار و فعالیت موثر است .

تفاوت مدیر و رهبر در سازمان
رهبری وظیفه ی عمده ی مدیریت است اما تمام کار او نیست . به عنوان مثال مدیران ملزم به برنامه ریزی و سازماندهی هستند ، لکن نقش اساسی یک رهبر اثرگذاری بر دیگران است به نحوی که اهداف از پیش تعیین شده را مشتاقانه دنبال کنند .

تئوریهای رهبری
تئوری های رهبری به سه صورت ذیل طبقه بندی می شود :
تئوری های شخصیتی در مورد رهبری
تئوری های رفتاری رهبری
تئوری های اقتضایی رهبری

شبکه ی مدیریت
یکی از تئوریهای معروف رهبری نظریه شبکه ی مدیریت است که توسط بلیک و موتن ارائه شده است . این دو نویسنده به این نتیجه رسیدند که توجه به تولید و توجه به کارکنان هر دو در مدیریت مهم هستند .
در این مدل دو بعد تولید مداری و فردمداری به 9 درجه یا امتیاز تقسیم شده و یک ماتریس 9 – 9 به دست آمده است . در میان این شیوه های گوناگون 5 سبک شاخص وجود دارد که عبارتند از :
مدیریت نامحسوس(1-1) که کمترین قدرت اعمال می شود و بدون نظارت مدیریت ، کارها انجام می شود .
مدیریت باشگاهی (9-1) ، توجه دقیق و عمیق به نیازهای افراد تا روابط حسنه شود و جو یا شرایط صمیمی و دوستانه بر سازمان حاکم گردد .
مدیریت تیمی (9-9) ، کارها به وسیله ی افراد بسیار متعهد انجام می شود ، در سازمان افراد منافع مشترک دارند و وابستگی یا روابط متقابل آنها موجب احترام متقابل می گردد .
مدیریت وظیفه مدار یا استبدادی (1+9) ، صدور دستور و بخش نامه ، کارها باید دقیق اجرا شود و افراد سازمانی نوعی وسیله برای انجام کار به حساب می آیند .
مدیریت میانه رو (5+5) ، همزمان به عملکرد سازمان و رضایت شغلی کارکنان توجه می شود . تولید و میزان رضایت شغلی اعضای سازمان بالا است .

نظریه های موقعیتی و اقتضایی
موفقیت رهبری بسیار پیچیده تر از این است که تعدادی رفتار فردی یا ویژگی های شخصیتی را برشماریم . در نتیجه پژوهشگران به عوامل موقعیتی و اثرات آن توجه نمودند ، زیرا شرایط مختلف ایجاب می کند که رهبر از سبک یا شیوه های رهبری متفاوت استفاده کند .

موقعیت ها و تصمیم های رهبری : پیوست رهبری
در این نظریه بر موقعیت هایی که در آن رهبر اقدام به اتخاذ تصمیم می کند تاکید شده است .

نظریه اقتضایی فیدلر
تئوری او بیانگر این است که عملکرد موفقیت آمیز گروه به یان امر بستگی دارد که شیوه ی رهبری باید متناسب با موقعیت با شرایطی باشد که فرد در سازمان در آن قرار می گیرد . به موجب این مدل ، در رهبری 3 متغیر اساسی نقش تعیین کننده دارند . این متغیرها عبارتند از :
رابطه ی رهبر با اعضا یا پیروان
ساختار وظیفه و قدرت رهبر

نظریه چرخه زندگی
این تئوری بیانگر این مطلب است که چگونه رفتار رهبر با سطح رشد یافتگی زیر دستان باید متناسب باشد . این نظریه که در واقع یک مدل مشروط رهبری است ، عامل رشد روانی زیردستان را نیز در نظر گرفته است . چهار سبک رهبری عبارتند از :
سبک آمرانه (رابطه مداری ضعیف و وظیفه مداری قوی)
سبک متقاعد کننده(رابطه مداری قوی و وظیفه مداری قوی)
سبک مشارکتی (رابطه مداری قوی و وظیفه مداری ضعیف)
سبک تفویضی(رابطه مداری ضیف و وظیفه مداری ضعیف)

نظریه ی جایگزینیهای رهبری
این تئوری جایگزینیهایی برای رهبری پیشنهاد کرده است که بر اساس آن بعضی متغیرهای موقعیتی ممکن است واقعا جایگزین رهبری شوند یا فتار ره را بی اث کنند .

ارتباطات
ارتباطات به زبان ساده انتقال اطلاعات و معانی از شخصی به شخص دیگر اطلاق می شود . ارتباط فراگرد دادن و ستادن اطلاعات است . تبادل اطلاعات با استفاده از تواناییهای انسانی یا رسانه های تکنولوژیکی .

انواع ارتباطات
1- ارتباطات غیر کلامی
2- ارتباطات کلامی
3- ارتباطات شفاهی
4- ارتباطات کتبی
5- ارتباطات الکترونیکی

فرایند ارتباطات
ارتباطات عبارت است ازانتقال اطلاعات (پیام) از فردی (فرستنده پیام) به فرد دیگر (گیرنده ی پیام) در جریان ارتباط . سه عنصر مهم در جریان قابل تشخیص است که عبارتند از : فرستنده پیام ، پیام ، گیرنده پیام .

ارتباط در سازمان
در یک سازمان کارامد ، جریان ارتباطات بنا به نوع سبک مدیریت از بالا به پایین ، از پایین به بالا ، افقی می تواند بر قرار باشد .




فصل ششم
نظارت
نظارت عبارت است از ارزیابی تصمیم گیریها و برنامه ها از زمان اجرای آنها و اقدامات لازم برای جلوگیری از انحراف عملیات نسبت به هدفهای برنامه وتصحیح انحرافات احتمالی به وجود آمده و یا به عبارتی دیگر نظارت ، تلاش منظمی است که در جهت رسیدن به اهداف استاندارد ، طراحی سیستم بازخور اطلاعات ، مقایسه اجزای واقعی با استانداردهای از پیش تعیین شده و سرانجام تعیین انحرافات احتمالی و سنجش ارزیابی آنها بر روند اجرایی که شامل حداکثر کارایی است .

اهمیت نظارت
هر نوع مدیریتی که بدون سیستم نظارتی باشد فاقد تضمین لازم برای صحت و دقت عملیات و اجرای کامل و صحیح برنامه ها می باشد . بنابراین ایجاد و اجرای سیستم نظارت به عنوان یک بخش مهم از اجزاء مدیریت به حساب می آید .

فرایند نظارت
فرایند نظارت شامل چهار مرحله اساسی به شرح زیر است :
1- تعیین معیار برای کنترل متناسب با هدفهای برنامه و پیش بینی نتایج برنامه
2- سنجش عملکرد در برابر استانداردها یا معیارهای اندازه گیری عملکرد
3- تشخیص و ارزیابی انحرافات و تحلیل علی آنها
4- اقدامات اصلاحی

مرحله ی اول ، تعیین استانداردها
این مرحله ، مرحله ی تعیین ملاکها و روشهای سنجش عملکردهاست که شامل همه ی جوانب کار و فعالیتهای سازمان می شود .
این مرحله همه ی مفاهیم سازمانی مانند برنامه ریزی ، تعیین خط مشی ، روش ها ، رویه ها و بودجه بندی را در برمیگیرد .

مرحله ی دوم ، سنجش عملکرد
دومین مرحله نظارت عبارت است از مقایسه نتایج عملیات انجام شده با هدفها و استانداردهایی که از قبل تعیین شده است .

مرحله ی سوم ، مقایسه عملکرد با استانداردها
مقایسه عملکرد با استاندرادهای از پیش تعیین شده یک مرحله ی مهم از فرایند کنترل است . دو مرحله ی پیشین ، مقدمات کنترل را فراهم می سازد ، سپس مدیران باید عملکرد را با استانداردها مقایسه کنند .

مرحله چهارم ، اقدامات اصلاحی
طبیعی است که کلیه مراحل فوق به منظور اقدام برای جلوگیری از انحراف در کار و تطبیق اجرای کار با برنامه ها و اهداف پیش بینی شده ، می باشند و چنانچه اقدام لازم برای اصلاح به عمل نیاید انجام این مراحل نیز بی نتیجه است و هیچگونه آثار مثبتی از اجرای آنها به جای نخواهد ماند .

سطوح نظارت
وظایف برنامه ریزی و نظارت ، فرایندهای پیسوته ای هستند که در کنار هم سازمان را به سوی موفقیت رهنمون می سازند .
برنامه ها مبانی لازم را برای هماهنگی ، نظارت و رهبری فراهم می کنند وبا مشخص کردن جوانب عملی و رفتاری فعالیتهای سازمان نوعی کنترل در سازمان ایجاد کرده و میزان بلاتکلیفی را کاهش می دهند . نظارتهای راهبردی ، راهکاری و عملیاتی برای پیگیری برنامه های راهبردی ، راهکاری و عملیاتی اجرا می شوند .

نظارت راهبردی
برنامه هایی که در بالاترین سطح سازمان تهیه می شوند برنامه های راهبردی نام دارند . نظارت راهبردی فرایندی است که اجرای بهینه این برنامه ها را تضمین می کند .

نظارت راهکاری
این نظارت فرایندی است که اجرای بهینه برنامه ها را در سطح واحدها ، با توجه به عوامل ویژه داخلی و خارجی موثر بر این برنامه ها تضمین می کند . مدیریت میانی مسئولیت این نظارت را بر عهده دارد و این نوع نظارت چارچوب زمانی کوتاه تری نسبت به نظارتهای راهبردی دارد .

نظارت عملیاتی
برنامه های عملیاتی دارای دامنه ی زمانی کوتاه و قلمرو حدودند . نظارت فرایندی است که اجرای موفقیت آمیز برنامه های عملیاتی روزانه را باارزیابی فعالیتهای داخلی مورد نظر تضمین می کند .
مدیران خط اول مسئول این نظارت هستند و چارچوب زمانی نظارت عملیاتی به صورت (روزانه ، ساعتی ، هفتگی) است .

انواع نظارت
نظارت را می توان به نظارت آینده نگر ، نظارت همزمان و نظارت گذشته نگر تقسیم نمود .
نظارت آینده نگر : این نوع نظارت ماهیتا مانع بروز انحرافات می شود و چون قبل از وقوع هر فعالیت صورت می گیردآینده نگر نامیده می شود .
نظارت همزمان : ویژگی اساسی این نوع کنترل ، توانایی اقدام اصلاحی در حین انجام عملیات ، یعنی قبل از بروز انحرافات است . نظارت همزمان وقتی موثر است که مدیر در مواقع لازم اطلاعات دقیقی از تغییرات محیط و یا میزان پیشرفت در جهت رسیدن به هدفها در اختیا رداشته باشد .
نظارت گذشته نگر : نظارت بعد از عملیات ، نظارت گذشته نگر است که نتایج اقدامات انجام شده را ارزیابی می کند . نتایج فعالیت تکمیل شده با استانداردهای معین تطبیق داده می شود و چنانچه انحرافی وجود داشته باشد اقداماتاصلاحی برای تشویق یا اعطای پاداش به کارکنان مورد استفاده قرار می گیرد . این نوع نظارت ، نظارت بازخوردی نیز نامیده می شود و آنچه در عمل اتفاق افتاده است را منعکس می کند .

ویژگی های نظام نظارتی موثر
اثر بخشی هر سیستم کنترل ، در گرو آن است که از ویژگی های مناسب و قابلیتهای کافی برای انجام عملیات مورد نظر برخوردار باشد و بتواند مقاصد خود را دنبال نماید .

ویژگی های نظام نظارتی ناکارا
زمانی که سیستم های نظارتی یک سازمان نتوانند اطلاعات درستی از عملکرد سازمان به مدیران بدهند ، مدیران بازخورد نظارتی اشتباه دریافت داشته و در نتیجه به اقداماتی دست می زنند که متناسب با موقعیت نیست و این امر می تواند خسارات جدی برای سازمان به وجود آورد .

آنچه باید نظارت شود
نظارت غالبا بر افراد ، منابع مالی ، عملیات ، اطلاعات و عملکرد کل سازمان اعمال می شود .

ابزارهای نظارت
کلیه روشهایی که امروزه در موسسات و سازمانهای انتفاعی یا غیر انتفاعی به منظور نظارت به کار میرود به دو دسته اصلی تقسیم می شوند .
1- ابزارهای بودجه ای
2- ابزارهای غیر بودجه ای

فصل هفتم
خلاقیت
*لازمه ی نوآوری ، خلاقیت است . خلاقیت یعنی پیدایی و تولید یک اندیشه و فکر نو
*خلاقیت فرایند تکامل بخشیدن به دیدگاههای بدیع و تخیلی درباره ی موقعیتهای مختلف است .
*خلاقیت به کار گیری تواناییهای ذهنی برای ایجاد یک فکر یا مفهوم جدید است .

نوآوری
نوآوری به معنی عملی ساختن و کاربردی کردن آن اندیشه و فکر نو می باشد .
نوآوری فرایند دریافت فکر خلاق و تبدیل آن به محصول ، خدمت یا شیوه ای نو برای انجام دادن کارهاست .
نوآوری ، بهره برداری موفقیت آمیز از ایده های نو است .

اهمیت خلاقیت
*گسترش دامنه ی رقابت میان سازمانهای خدماتی و تولیدی
*پیشرفتهای تکنولوژی اطلاعات ، تکنولوژی تولید و خدمات
*سرعت در پژوهش و ابداع محصولات و فرایندهای جدید
*پیشرفت های دانش مدیریت
*جهانی شدن کسب و کارها
*پیچیده شدن مشتریان
*تحولات محیط اقتصادی ، اجتماعی

فرایند خلاقیت
خلاقیت فرایندی است که در آن راه حلهای خلاق برای مسائل شکل می گیرد . مراحل فرایند خلاقیت عبارتند از : آمادگی ، نهفتگی ، اشراق ، اثبات .

انواع خلاقیت
در هر نوع آوری و تحول دو گروه از کارکنان نقش عمده ای دارند ، نخست گروهی که ایده های جدید را مطرح می کنند که همان صاحبان ایده ها نامیده می شوند و گروه دوم مدیرانی هستند که زمینه ی تحقق ایده ها را فرهم می کنند . این گروه را می توان مدیران نوآور نامید .

برخی از ویژگی های افراد خلاق
*انعطاف پذیرند و هنگام مواجه شدن با مشکلات تمایل دارند نگرششان را تغییر دهند .
*انگیزش درونی دارند .
*موفقیت طلب و سخت کوشند .
*مسائل سخت را ترجیح می دهند و با شوق جهت حل آنها می کوشند .
*درونگرا هستند .
*پرتکاپو و دارای انرژی هستند .
*ریسک پذیرند .
*در کارشان سماجت و وسواس به خرج می دهند و زمان زیادی را صرف کارشان میکنند .

خلاقیت گروهی
برخی از روشها وفنون قابل استفاده همکایر خلاق گروهی عبارتند از : توفان مغزی ، تلفیق نا متجانس ها و داستان سازی .

توفان مغزی
متداول ترین شکل تصمیم گیری و ایجاد خلاقیت گروهی توفان مغزی است که به صورت تعامل یا روابط متقابل و رودرروی اعضا است ، منظور از توفان مغزی این است که بتوان از فشارهایی که بر اعضای گروه جهت سازش وارد می آید کاست و اجازه نداد عواملی مانع از ارائه ی راه حلهای ابتکاری و خلاق گردند .

تلفیق نامتجانس
این روش نیز جهت انگیزش تفکر خلاق میان گروهی از افراد که به گونه ای با مسئله آشنا هستند به کار می رود . در این روش نیز مانند توفان مغزی از اعضای گروه خواسته می شود که از اظهار نظر خودداری نکنند تا بتوانند دیدگاهها و نظرات جدید پدید آورند . ولی در این روش برخلاف توفان مغزی به جای آنکه تعداد زیادی نظرات با کیفیت ناشناخته ارائه شود ، نظرات ارزیابی می شود و تلاش می شود که نظری نو و مطلوب پدید آید .

داستان سازی
در این شیوه تفکر خلاق اعضای گروه در جلسه با طرح سوالاتی برانگیخته می شوند .
خلاقیت سازمانی
خلاقیت سازمانی ممکن است از طریق فعالیتهای غیر رسمی و نامنظم برنامه ریزی و اجرا شود ولی برای اینکه خلاقیت تاثیر دائمی بر موفقیت سازمان داشته باشد باید منظم و مرتب با فعالیتهای روزانه سازمان باشد .

نقش برنامه ریزی
مسیر ممتد خلاقیت و نوآوری با تعیین اهداف روشن و صریح در مورد فعالیتهای خلاق شروع می شود . لذا برنامه ریزی حساب شده برای تحول از جمله وظایف اساسی مدیران است . مدیران با تحلیل موقعیت ، محیط ، فرصتها ، خطر ها ، نقاط قوت و ضعف بالقوه ی سازمانی را ، مشخص می کنند و جهت غلبه بر مشکلات و بهره برداری از تغییر خلاق طرحهای مناسب تدوین می کنند .

نقش فرهنگ سازمانی
تبادل فرهنگی میان سازمانها و در کنار هم قرار دادن افراد محافظه کار و سنتی با افراد نوجو از جمله عواملی هستند که مجموعه ی سازمانی را به سوی خلاقیت و نوآوری سوق می دهند .
در صورتی فرهنگ سازمانی می تواند زمینه ی ایجاد خلاقیت در سازمان را فراهم آورد که دارای مشخصات زیر باشد :
1- پذیرش ابهام
2- تحمل غیر عملی بودن
3- نظارتهای خارجی کم
4- تحمل مخاطرات
5- تحمل تعارض
6- تاکید بر اهداف به جای وسیله
7- تاکید بر سیستم باز

نقش ساختار سازمانی
وجود ساختار مناسب و آزادی عمل کافی در انجام فعالیت ها و تلاش های خلاق اثر مثبت بر خلاقیت و نوآوری دارند .
نهادینه کردن خلقیت از طریق ساختار سازمانی می تواند از طرق زیر صورت گیرد :
*تفویض اختیار به مدیران و کارکنان تا آزادی عمل بیشتری جهت خلاقیت و نوآوری داشته باشد .
*انعطاف پذیری در سازمان و مشاغل سازمانی کاملا مشخص و تعریف شده نباشد .
*رسمیت کمتری بر سازمان حاکم باشد .
*ارزیابی افراد بر اساس نتایج عملکردشان نه روشهای کار .
*بخش جداگانه ای جهت فعالیتهای خلاق و نوآوری در سازمان اختصاص داده شود .
*ایجاد تیم های میان رشته ای از متخصصان بخشهای مختلف سازمانی ، تا تبادل اطلاعات و ارتباطات بین متخصصان مختلف برای تشویق خلاقیت در سراسر سازمان و نه تنها در واحدهای مشخص استفاده کرد .

امضای کاربر : در زندگی انسان سه راه دارد:
راه اول از انديشه مي‌گذرد،اين والاترين راه است.
راه دوم از تقليد مي‌گذرد، اين آسان‌ترين راه است.
و راه سوم از تجربه مي‌گذرد، اين تلخ‌ترين راه است.
(کنفسيوس)
شنبه 07 مرداد 1391 - 17:41
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 4 کاربر از admin به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: aghapourfatemeh / abbas / hiva / moein-dorribakhsh /
abbas آفلاین



ارسال‌ها : 229
عضویت: 31 /2 /1391
محل زندگی: جويبار
شناسه یاهو: k.joybar
تشکرها : 214
تشکر شده : 360
پاسخ : 6 RE مقاله مدیریت ارتباط با مشتری در محیط مجازیE-CRM
عنوان مقاله: مدیریت ارتباط با مشتری در محیط مجازیE-CRM
مولف: دکتر سیدمحمد باقری، شهربانو حدادی و مریم سازواری
موضوع: مدیریت ارتباط با مشتری
سال انتشار(میلادی): 2012
وضعیت: تمام متن
منبع: اولین همایش تخصصی "مدیریت بازاریابی ورویکردهای نوین دربازار"؛ دانشگاه پیام نور مازندران (واحدقائم شهر)، اردیبهشت 1391
تهیه و تنظیم: پایگاه مقالات علمی مدیریت www.SYSTEM.PARSIBLOG.com
چکیده: به کار گیری موثر فن آوری اطلاعات باعث شده است که در دهه اخیر ecrm ( مدیریت ارتباط با مشتری الکترونیکی ) به طور قابل توجهی در سطح جهانی به کار آید . استفاده از شبکه های اینترنتی ، مرکز ارتباط چند رسانه ای ، کامپیوتر و ... باعث تاثیر زیادی در مدیریت ارتباط مشتری و در نتیجه سرمایه گذاری فراوان شرکتها دراین زمینه شده است . یکی از ابعاد اساسی در این بحث بهبود کیفیت ارتباط با استفاده از فناوری اطلاعات مبتنی بر رویکردهای مشتری مداری است . با توجه به اینکه توسعه اینترنت دنیا را به دهکده ها ی کوچک تبدیل کرده است این مقاله در نظر دارد شواهدی در نقش فناوری اینترنت در مدیریت ارتباط مشتریان الکترونیکی در سطح جهانی ارائه نماید.
واژه های کلیدی : مدیریت ، مشتری ، فناوری ، اینترنت.

متن کامل مقاله


شنبه 14 مرداد 1391 - 03:10
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از abbas به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: hiva / moein-dorribakhsh /
abbas آفلاین



ارسال‌ها : 229
عضویت: 31 /2 /1391
محل زندگی: جويبار
شناسه یاهو: k.joybar
تشکرها : 214
تشکر شده : 360
پاسخ : 7 RE مقالات جور وا جور
خلاصه کتاب: مدیریت بازاریابی ورزشی (تالیف دکتر محرم زاده)
تدوین خلاصه: حامد خراسانی طرقی (دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت اجرایی، دانشگاه تهران)
موضوع: مدیریت بازاریابی
سال انتشار(میلادی): 2012
وضعیت: تمام متن
منبع: ارسال شده توسط عضو پایگاه مقالات علمی مدیریت www.system.parsiblog.com
تهیه و تنظیم: پایگاه مقالات علمی مدیریت www.system.parsiblog.com
مقدمه: ما بازاریابی را نوعی فرایند اجتماعی و مدیریتی می دانیم که بدان وسیله افراد و گروه ها می توانند از طریق تولید،ایجاد و مبادله محصولات و ارزش با دیگران نیازها و خواسته های خود را برآورده می سازند. باید بین بازاریابی ورزشی و بازار یابی از طریق ورزش تمایز قائل شد. بازاریابی ورزشی، هنگامی روی می دهد که سازمانی ورزشی درصدد ترویج محصولات و خدماتش باشد، مثل یک باشگاه که برای فروش بلیط مسابقه مربوط به تیمش در روزنامه آکهی می دهد. اما بازاریابی از طریق ورزش، زمانی است که سازمانی غیر ورزشی، درصدد بهره گیری از ورزش، بعنوان ابزار فروش محصولاتش باشد، مثل یک شرکت تولید کننده نوشابه که نام تجاری محصولاتش را طی یک رویداد ورزشی تبلیغ می کند. ورزش بعنوان صنعت امروزه مفهومی آشنا در کشورهای پیشرفته صنعتی بشمار می رود. رابرت میرز مدیر شرکت ریبوک می گوید: ما چندین سال ایت به این باور رسیده ایم که امروزه بازار در اختیار انواع ورزش ها، مد و موسیقی است. در آمریکا صنعت ورزش یازدهمین گروه صنعتی بزرگ را تشکیل می دهد و مردم سالانه 213 تا 350 بیلیون دلار صرف خرید کالاها و خدمات ورزشی می کنند. رشد صنعت ورزش با شاخص هایی چون تعداد شرکت کنندگان، پوشش رسانه ای، میزان اشتغال، بازارهای بین المللی و ... اندازه گیری می شود.

متن کامل خلاصه کتاب

شنبه 14 مرداد 1391 - 03:12
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از abbas به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: moein-dorribakhsh / admin /
moein-dorribakhsh آفلاین



ارسال‌ها : 185
عضویت: 3 /3 /1391
محل زندگی: بابل
شناسه یاهو: Moein.Dorri
تشکرها : 323
تشکر شده : 292
پاسخ : 8 RE نقش سیستم های اطلاعاتی مدیریت (MIS)در تصميم گيری
نقش سیستم های اطلاعاتی مدیریت (MIS)در تصميم گيری

نويسندگان مقاله:
جناب آقای دكتر سيد مهدی الوانی : استاد دانشگاه علامه طباطبايی
سركار خانم محبوبه خسروی : كارشناس ارشد تكنولوژی آموزشی
www.noormags.comآدرس سایت مقاله:



چکیده:
اولین قدم در اجراى وظایف مدیریت تصمیم‏گیرى است.با توجه به اینکه تصمیم‏گیرى بدون وجود اطلاعات و برقرارى اطلاعات لازم میسر نیست، پایه اجرایى چنین وظیفه‏اى فراهم آوردن اطلاعات لازم براى مدیریت است.اطمینان نداشتن به آینده و فقدان اطلاعات مربوط به وقایع جارى مدیر را مجبور میکند که به دنبال اطلاعات و برقرارى ارتباطات رسمى یا غیررسمى برود.
اطلاعات همان داده‏هاى پرورده در سازمان است که از طریق نظم ارتباطى خود در روند صحیح تامین اطلاعات، اطمنیان مدیریت را در تصمیم‏گیریها افزایش مى‏دهد.تغییرات سریع عوامل برون سازمانى، توسعه سازمانها و پیچیدگى نظامهاى مدیریت نیاز مدیران را به اطلاعات افزایش داده است.خسارات ناشى از تصمیم‏هاى ضعیف جبران‏ناپذیر است.میزان تاثیر تصمیم‏هاى راهبردى خوب و به موقع نیز خارج از وصف است.اما نکته درخور بررسى این است که ارائه اطلاعات به موقع، صحیح، مناسب، مختصر و مفید و برقرارى ارتباطات در کلیه سطوح مدیریت سازمانى لازمه نظام کارآمد اطلاعاتى مدیریت است تا تصمیم‏گیریهاى صحیح و برنامه‏ریزى و کنترل وظایف اجرایى را براى مدیریت تسهیل کند.
از این رو در این مقاله ضمن بیان اهمیت تصمیم‏گیرى در سازمان به بررسى نقش سیستم‏هاى اطلاعاتى مدیریت در بهبود کیفیت این فرایند حیاتى در سازمان پرداخته شده است.



مقدمه
انسانها و سازمانها در آغاز هزاره سوم میلادى با رویدادهاى عظیمى مواجه مى‏شوند که چشم‏انداز حیات انسان را در عرصه‏هاى مختلف متحول مى‏سازد. فناوریهاى اطلاعات و ارتباطات با سرعتى شتابان، حیرت‏انگیز و فراگیر، در حال شکل‏دهى مجدد به ساختارها و بنیانهاى اقتصادى، اجتماعى، فرهنگى و سیاسى جوامع مى‏باشد.
اقتصادهاى سارسر جهان به یکدیگر وابسته شده‏اند و در سیستمى که هندسه آن همواره در حال تغییر است صور جدیدى از مناسبات میان کنشگران عرصه‏هاى مختلف اقتصاد، دولت، تجارت، بانکدارى، جامعه، فضاى جغرافیایى و...در حال ظهور و بروز است.
اقتصاد دانایى یا اقتصاد دانش محور، دولت الکترونیک، تجارت الکترونیک، بانکدارى الکترونیکى یا بانکدارى از راه دور، کارتهاى اعتبارى، جامعه اطلاعاتى، جامعه پست مدرن، انقلاب الکترونیک و میکرو الکترونیک واژه‏هاى آشناى عصر حاضر مى‏باشند.
بى‏تردید مدیریت که از دیرباز به عنوان یک ضرورت براى انسان مطرح بوده است و در قلب آن فرایند تصمیم‏گیرى فارغ از این تغییر و تحولات شگرف نخواهد بود.اگر فعالیتهاى مختلف مدیریت را در نظر آورید، به وضوح مشاهده مى‏شود که جوهر تمامى فعالیت‏هاى مدیریت تصمیم‏گیرى است.تصمیم‏گیرى از اجزاى جدایى‏ناپذیر مدیریت به شمار مى‏آید و در هر وظیفه مدیریت به نحوى جلوه‏گر است. در تعیین خط مشى‏هاى سازمان، در تدوین هدفها، طراحى سازمان، انتخاب، ارزیابى و در تمامى افعال و اعمال مدیریت، تصمیم‏گیرى جزء اصلى و رکن اساسى است.در تعریفى بسیار ساده، تصمیم‏گیرى عبارت است از انتخاب یک راه از میان راه‏هاى مختلف.
توسعه فناورى‏هاى اطلاعات و ارتباطات همانگونه که ساختارهاى جوامع را دچار تحول و دگرگونى ساخته است وظیفه تصمیم‏گیرى مدیران را نیز تحت تأثیر قرار داده است.بسیارى از سازمانها براى بهره‏گیرى سودمند و کاراى فناوریهاى اطلاعاتى و ارتباطى جدید خود را آماده مى‏سازند.
فناورى اطلاعات و ارتباطات دو فایده مطلوب براى سازمان دارد.اول اینکه سازمانها و مدیران آنها را قادر مى‏سازد تا داده‏ها و اطلاعات را به راحتى به دست آورند و این عامل موجب حمایت بیشتر از فرایند تصمیم‏گیرى مى‏شود.دوم اینکه بهره‏گیرى از فناورى اطلاعات و ارتباطات سازمانها را قادر مى‏سازد تا در فضاى رقابتى جهانى به گونه‏اى مطلوبتر عمل نمایند و تصمیم‏گیرى‏هاى کیفى و اثربخشى را لحاظ نمایند.


فناورى اطلاعات و ارتباطات علاوه بر اینکه موجب بهبود کیفیت تصمیم‏گیرى مى‏شود که براى سازمان عاملى حیاتى است موجب تغییرات شگرفى در سطوح مختلف سازمان از جمله رهبرى سازمان، استراتژى‏ها و حتى نوع رفتار اعضاى سازمان مى‏شود.بدین ترتیب فناورى اطلاعات و ارتباطات تبدیل به یک مولفه بسیار اساسى در فرایند تصمیم‏گیرى سازمانى مى‏شود و مدیران در تمامى سطوح به‏طور فزاینده از فناوریهاى اطلاعات و ارتباطات در تصمیم‏گیرى مدد مى‏گیرند.
بى‏تردید فناوریهاى نوین اطلاعاتى و ارتباطى زمینه شکل‏گیرى سیستم‏هاى جدید مدیریت اطلاعات و باز مهندسى این سیستم‏ها را براساس نوآوریهاى جدید فراهم مى‏آورد.فناورى اطلاعات و ارتباطات جمع‏آورى، تحلیل و ارزشیابى اطلاعات و انتقال آنها از یک نقطه به نقطه دیگر را امکانپذیر مى‏سازد و امکان دسترسى سریع به اطلاعات، کاهش هزینه، تولید بهتر، دقت، هماهنگى، رهبرى زمان، بهبود کنترل و خدمات بهتر را موجب مى‏شود.
سیستم‏هاى اطلاعاتى
سیستم‏هاى اطلاعاتى، اطلاعات مورد نیاز مدیریت را از محیط هاى داخلى و خارجى سازمان فراهم مى‏آورد.سیستم اطلاعاتى باید اطلاعات لازم درباره ماهیت و نقش عوامل داخلى(محیط درونى سازمان)و عوامل بیرونى(محیط هاى بیرونى سازمان)را فراهم آورد و براى تصمیم‏گیرى در اختیار مدیران قرار دهد.بدیهى است که این اطلاعات در صورتى مفید و کارا خواهند بود که تازه و جدید، صحیح و قابل اعتماد، مورد نیاز مدیر در شرایط خاص و تا جایى که امکان دارد کامل و بى‏عیب و نقص باشند.سیستم‏هاى اطلاعاتى که اطلاعات را در اختیار سازمان قرار مى‏دهند انواع متفاوتى دارند.از جمله سیستم‏هاى پردازش عملیات‏ (TPS) که فعالیتهاى روزمره سازمان را پشتیبانى مى‏کنند.سیستم‏هاى اطلاعات مدیریت(سیستم‏هاى گزارش‏دهى مدیریت)که براى تسهیل فعالیتهاى روزمره مدیریت مورد استفاده قرار مى‏گیرند.سیستم‏هاى پشتیبان تصمیم‏ (DSS) که برنامه‏هاى کاربردى خاصى مى‏باشند که از آنها براى حل مسائلى که کمتر ساختارى‏اند استفاده مى‏شود و در کلیه مراحل فرایند تصمیم‏گیرى مورد استفاده قرار مى‏گیرند(فیضى، مقدسى، 1384: ص(155..
سیستم‏هاى پشتیبان تصمیم گروهى‏ (GDSS) که سیستم‏هاى تعاملى بر پایه کامپیوتر مى‏باشند و حل مسائل پیچیده را به وسیله گروهى از تصمیم‏گیرندگانى که به صورت تیمى کار مى‏کنند برعهده دارند.
سیستم‏هاى‏خبره که با استفاده از هوش مصنوعى سعى در انجام فرایند تصمیم‏گیرى تا مرحله انتخاب مى‏کنند.این سیستم‏ها در صورت موفقیت مى‏تواند جایگزین انسان در انجام فعالیت‏هایى که به تصمیم‏گیرى نیاز دارد باشد.سیستم‏هاى اتوماسیون ادارى (OAS) فعالیتهاى ادارى مانند برنامه‏ریزى و مکاتبات را تسهیل مى‏کنند و بالاخره سیستم‏هاى پشتیبان مدیران اجرایى‏ (ESS) توسط مدیران ارشد، براى بررسى شرایط کلى سازمان مورد استفاده قرار مى‏گیرند.با وجود طیف وسیع سیستم‏هاى اطلاعاتى در این مقاله سعى شده است تا تاثیر سیستم اطلاعاتى مدیریت‏ (MIS) بر تصمیم‏گیرى مورد بررسى قرار گیرد.


نظامهاى اطلاعاتى مدیریت
در واقع نظام اطلاعاتى مدیریت نظام کلانى است که تهیه و نظارت، بازیابى و ارائه اطلاعات را از دنیاى بیرونى، میانى و درونى سازمان به عهده دارد و سازماندهى یا ساماندهى مدیریت اطلاعات و ارتباطات را در شکل‏بندى مورد نیاز مدیریت تهیه و تدارک مى‏بیند تا مدیریت را در تصمیم‏گیرى براى تحقق هدفهاى سازمان ایفاى وظایف، برنامه‏ریزى و اجرا و نظارت به صورت بهینه یارى دهد.
مدیران همواره به دنبال اطلاعات و برقرارى ارتباطات هستند و تصمیم‏هاى آنان براساس اطلاعات مرتبط با موضوع تصمیم اتخاذ مى‏شود.در گذشته منابع اطلاعاتى و برقرارى ارتباطات نامطمئن و اطلاعاتى که از طریق مقامات مافوق یا مرئوسان و سایر کارکنان سازمان تامین مى‏شد میزان اطمینان به صحت اطلاعات را تقلیل مى‏داد، زیرا افراد اطلاعات را با افزایش یا کاهش و شکل‏بندى نامناسب به مقامات و مسئولان منتقل مى‏کردند، از این رو اطمینانى به درستى آن نبود.مجهز شدن به نظام اطلاعاتى صحیح و مطمئن که توانایى مدیریت را در تصمیم‏گیرى، برنامه‏ریزى و کنترل سازمان افزایش دهد روندى تاریخى دارد.این سیر تاریخى با مفاهیم نظام دفتردارى دوبل آغاز شد که لوکاپاکرلى در سال 1494 آنها را ارائه داد.اگرچه رشته تحصیلى پاکرلى ریاضیات بود در فعالیتهاى اولیه خود، نظامهاى اطلاعاتى مدیریت یا واژه‏ها و عملکرد محدود را عرضه کرد که با بحث توسعه و بسط نظریه‏هاى نظامهاى حسابدارى و مدیریت، مقدمه‏اى براى پیشرفت نظامهاى رایانه‏اى امروز شد.
نظامهاى اطلاعاتى مدیریت تا قرن بیستم با تانى به حرکت خود ادامه داد و این شاید به علت ناتوانى فناوریها در حفظ و نگهدارى و بازیابى اطلاعات و برقرارى ارتباطات بود.در اواخر قرن بیستم با توسعه فناوریها، رایانه‏هایى که از ظرفیت و سرعت و دقت بالایى برخوردار بودند، روند تکامل و کاربرد مفاهیم‏ (MIS) نظامهاى اطلاعاتى مدیریت سرعت بیشترى یافت که حاصل آن تغییراتى در عملیات و فعالیتها و وظایف سازمانهاى تجارى دنیا به شرح زیر است
1. ساختار مدیریت متمرکز که بر محورهاى تمرکز اطلاعات و بهره‏گیرى از فناورى پیشرفته اطلاعات و ارتباطات متکى است؛
2. طراحى پایگاه‏هاى داده و نظامهاى اطلاعات و تهیه و ارائه گزارشهاى مورد نیاز براى اتخاذ تصمیم مدیریت و برنامه‏ریزى و نظارت فعالیتهاى سازمان در سطوح مختلف؛
3. طراحى نظام اطلاعاتى جامع مدیریت با تکیه بر نظارت بر عملیات و برقرارى ارتباطات سازمانى موثر.نتیجه‏اى که از بررسى و روند تاریخى و تکاملى نظامهاى اطلاعاتى مدیریت به دست مى‏آید این است که هدف نظامهاى اطلاعاتى مدیریت افزایش روند ارائه و اداره اطلاعات و کاهش حدس و گمان در حل مشکلات سطوح مختلف سازمانى است که از طریق برقرارى نظامهاى بازخور اطلاعات و بازتاب اطلاعات مدیریت براى تکامل یکپارچه سازى نظامهاى اطلاعاتى تامین مى‏شود.
از آنجایى که مدیران همواره به نظام اطلاعاتى طراحى شده متکى و به‏طور روزمره در جستجوى اطلاعات‏اند، وجود نظام مدون اطلاعات که براساس پایگاه‏هاى داده‏هاى اطلاعاتى، ایجاد شده باشد مى‏تواند آنان را در تصمیم‏هاى راهبردى و اجرایى راهکارها و عملیات خود مساعدت کند.نمودار(1)معرف معناى اساسى نظام اطلاعاتى مدیریت است.همانطور که در نمودار(1)نشان داده شده است، نظام اطلاعاتى مدیریت شامل سه جزء است:مدیریت، اطلاعات و نظامهاى یکپارچه.

نمودار فرایند تصمیم‏گیرى براساس اطلاعات و برقرارى ارتباطات با عوامل موثر دنیاى عملکرد مدیریت(مومنى، 10:1380)

از این رو هر نظام کلاني كه داده‏ها و اطلاعات مربوط به پدیده‏هاى بیرونى و میانى و درونى عملکرد وظایف اجرایى مدیریت را آماده سازد و در شکل‏بندى مناسب و تفسیرپذیرى براى تصمیم‏گیرى مدیریت ارائه کند نظامهاى اطلاعاتى مدیریت یا (MIS) نامیده مى‏شود. تصمیم‏گیرى یکى از وظایف اصلى مدیریت تدر تمام سطوح مدیران و سرپرستان‏
سازمانى و حتى در روند زندگانى روزمره مطرح است.اتخاذ تصمیم مدیران عالى به همراه برنامه‏ریزى بلندمدت راهبردى و براى هدایت گروه صورت مى‏گیرد، در حالى که مدیران سطوح پایین‏تر سازمان براساس وظایف محوله نسبت به اتخاذ تصمیم در امور روزمره اقدام مى‏کنند کارکنان عملیاتى نیز معمولا اتخاذ تصمیماتشان براى امور راهکارى و روزانه است.بنابراین اطلاعات در سطوح مختلف سازمان متفاوت است. نظامهاى اطلاعاتى مدیریت نه تنها مدیران را در امور راهبردى حمایت مى‏کند، بکله در تصمیم‏هاى تکرارى و روزمره نیز اطلاعات لازم را در اختیار مدیران میانى براى اجراى راهکارها قرار مى‏دهد و آنان را قادر مى‏سازد تا به اطلاعاتى دست یابتند که کمک موثرى در تصمیماتشان به شمار مى‏رود.
سیستم‏هاى اطلاعاتى مدیریت و فرایند تصمیم‏گیرى
همه سازمانها از طریق تصمیم‏گیرى در سطوح مختلف مدیریتى سازماندهى مى‏شوند. تصمیم‏گیرى اغلب به عنوان تبدیل اطلاعات به عملکرد تعبیر مى‏شود.اطلاعات یک اساس و پایه منطقى براى فرایند تصمیم‏گیرى است.اطلاعات منبع اصلى تصمیم‏گیرى است و آنچنان اهمیت استراتژیکى دارد که آن را مترادف با قدرت مى‏دانند.تصمیم درست و به موقع و برنامه‏ریزى کوتاه‏مدت و بلند مدت در مسائل اقتصادى، سیاسى، فرهنگى، اجتماعى و سایر موارد مربوط به یک سازمان و شرکت در سطح ملى و بین المللى به اطلاعات درست و مناسب بستگى دارد و عدم دسترسى به آن خسارتهاى اقتصادى و مالى فراوان و جبران‏ناپذیرى به جا خواهد گذاشت(کنت سى و لاودن، 1380:352).
کیفیت تصمیم‏گیرى به مقدار زیادى به ماهیت و نوع اطلاعاتى که براى گرفتن تصمیم فراهم مى‏آید بستگى دارد.هر گروه تصمیم‏گیرنده به عنوان یک رسانه پویاى اطلاعاتى 1 در نظر گرفته مى‏شود.اعتبار و مرتبط بودن اطلاعات جمع‏آورى شده از همه منابع موجود و سپس ذخیره مناسب آنها و رساندن به موقع اطلاعات به گروه‏هاى تصمیم‏گیرنده براى تصمیم‏گیرى سریع و به موقع الزامى است.
طراحى یک سیستم اطلاعاتى در عملکرد موثر یک سازمان منخصر به فرد مى‏باشد.
طبق نظر استولر و هورن طراحى یک‏ (MIS) شامل گامهاى زیر است:
1- تعریف و طراحى عملى تصمیم
2- شرح استراتژیهاى موجود در گرفتن تصمیم
3- تعیین داده‏هاى مورد نیاز هر تصمیم
4- توسعه تکنیک‏هاى فرایندى براى طراحى مجموعه داده‏ها
هدف‏ (MIS) فراهم آوردن اطلاعات براى تصمیم‏گیرى در برنامه‏ریزى و کنترل است. اهمیت برنامه‏ریزى و کنترل در مدیریت آشکار است. (MIS) اهمیت خودش را از واقعیت‏هایى مى‏گیرد که مرتبط با عملکرد کنترل و برنامه‏ریزى هستند.در واقع‏ MIS موجب مى‏شود تا در مورد«اطلاعات و سیستم‏هاى کنترل»یا«اطلاعات و سیستم‏هاى برنامه‏ریزى»جدا از«سیستم‏هاى اطلاعاتى»فکر شود.بنابراین ارتباط میان ساختار سازمان و سیستم‏هاى کنترل و برنامه‏ریزى عامل مهمى است که طراحان سیستم‏هاى اطلاعات مدیریت باید آن را مدنظر داشته باشند.بنا به نظر کنوانس، MIS یک روش سازماندهى شده است که اطلاعات گذشته، حال و آینده را که مرتبط با کاربردهاى درونى و پژوهشهاى بیرونى سازمان است را فراهم مى‏آورد.
MIS برنامه‏ریزى کنترل و کارکردهاى عملى یک سازمان را بوسیله پوشش اطلاعاتى که در زمان مناسب براى کمک به فرایند تصمیم‏ گیرى ایجاد مى‏کند حمایت مى‏کند، MISپدیده ای جدیدى نمى‏باشد فقط کامپیوترى شدن آن جدید است
قبل از ظهور کامپیوترها تکنیک‏هاى‏ MIS براى کمک به کارکردهاى مدیریت ایجاد شد.
کامپیوتر با داشتن سرعت، دقت و افزایش داده‏هاى جدید به این حوزه اضافه گردید و باعث شد تا گزینه‏هاى بیشترى در تصمیم‏گیرى ذخیل شوند.
بنابراین‏ MIS یک شکل اصلاح شده از اطلاعات سنتى است و براى تصمیم‏گیرى در شرایط مختلف فراهم آمده است.نقش‏ MISبوسیله کم و کیف اطلاعاتى که در موقعیت‏هاى تصمیم‏گیرى گوناگون فراهم مى‏آورد، مورد قضاوت قرار مى‏گیرد.
در سازمانهاى بزرگ، که موقعیت‏هاى تصمیم‏گیرى زیادى وجود دارد، این امکان وجود ندارد که با MIS مدیریت موثرى وجود داشته باشد.مشکل اساسى چنین سیستم‏هایى این است که داده‏هاى مورد نیاز از نقاط مختلف یک سازمان جمع‏آورى مى‏شوند.
MISبه جمع‏آورى، ذخیره و بازیابى اطلاعات در سازمان کمک مى‏کند و از این طریق در
1) کاهش هزینه‏ها
2) بدست آوردن داده‏هاى بیشتر
3) داشتن نظم بیشتر از طریق هماهنگ کردن مفاهیم هر زیرمجموعه و
4) دسترسى سریع مدیران به اطلاعاتى که مورد نیاز آنهاست،مفید مى‏باشد.
نظامهاى اطلاعاتى تصمیم‏گیرى
رابطه بین تصمیم‏گیرى و نظامهاى اطلاعاتى مدیریت عبارت است از:
1).فراهم آوردن اطلاعات لازم براى اخذ تصمیمات مهم و حل مشکلات ساخت نایافته؛
2).فراهم آوردن اطلاعات لازم براى اخذ تصمیمات تکرارى و مقایسه‏اى ساخت یافته.
خصوصیات اتخاذ تصمیم براساس اطلاعات را مى‏توان به شرح ماتریس زیر خلاصه کرد:

ماتریس خصوصیات اتخاذ تصمیم براساس اطلاعات
انواع تصمیمات براساس نظامهاى اطلاعاتى
1).تصمیمات برنامه‏ریزى شده معمولا تعریف معین و مشخص دارد و براى تصمیم هیچ‏گونه انعطافى ندارد.رایانه این‏گونه تصمیمات را به راحتى اتخاذ مى‏کند.
2).تصمیمات برنامه‏ریزى نشده خط مشى‏هاى سازمان، رویه‏ها و استانداردها معمولا در سطوح عملیات(سرپرستان)اتخاذ مى‏شوند.
مراحل تصمیم‏گیرى در نظامهاى اطلاعاتى
مراحل اتخاذ تصمیم را مى‏توان در شش مرحله متمایز تقسیم کرد:
1).تعیین هدف
2).تعیین توانها، تنگناها، فرصتها و تهدیدها
3).تعیین طرق مختلف اتخاذ تصمیم
4).جمع‏آورى اطلاعات مناسب
5).ارزیابى
6).انتخاب بهترینها

سیستم اطلاعاتى مدیریت و سطوح تصمیم‏گیرى
بدیهى است که تصمیم‏گیرى در سطوح مختلف سازمان نیاز به اطلاعات متفاوتى دارد و سیستم‏هاى اطلاعاتى مى‏بایست فعالیت خود را براى تامین نیازهاى اطلاعاتى مدیران عالى، مدیران میانى و عملیاتى متمرکز کنند.اساسا در سازمانها مدیران هنگام اتخاذ تصمیمات، فرایند تصمیم‏گیرى برنامه‏ریزى شده و یا غیر برنامه‏ریزى شده را به کار مى‏گیرند.فرایند تصمیم‏گیرى برنامه‏ریزى شده که در سازمانها بیشتر متداول است، مستلزم اتخاذ تصمیماتى است که مبتنى بر سنت، آداب و رسوم، خط مشى‏ها و رویه‏ها و آموزش و توسعه است.مزیت این رویکرد آن است که مبناى تصمیم مى‏تواند از لحاظ کارایى از قبل آزمون شود که این امر خطرپذیرى و استرس تصمیم‏گیرندگان را کاهش مى‏دهد.عیب این رویکرد این است که وقتى محیط تغییرمى‏کند مبناى برنامه‏ریزى شده براى تصمیم‏گیرى غالبا منسوخ و بى‏استفاده مى‏ماند و مى‏تواند منجر به عدم اثربخشى تصمیم‏گیرى شود(زاهدى، دانایى‏فرد، 1380:ص 336).به نظر مى‏رسد فرایند تصمیم‏گیرى برنامه‏ریزى شده در محیط هاى ناپایدار و متحول اطلاعاتى از کارایى و اثربخشى کافى برخوردار نخواهد بود و بهتر است در این شرایط از فرایند تصمیم‏گیرى برنامه‏ریزى نشده که مستلزم تجزیه و تحلیل اطلاعات و داده‏هایى است که از طریق پژوهش و بررسى اصولى از محیط به دست آمده و هدف آن تعیین و حل یک مساله یا یک مشکل است بهره گرفته شود.
همانگونه که ذکر گردید ساختار مدیریت سازمان به سه سطح راهبردى، راهکارى و عملیاتى تقسیم مى‏شود.تصمیم‏گیرى در سطوح راهبردى معمولا هدایت اصولى سازمان را به عهده دارد و براى سازمان تاثیر حیاتى دارد.تصمیم‏گیرى در سطوح راهکارى معطوف به اجراى مأموریتها و هدفها و برنامه‏هاى کلان تعیین شده از سوى سطوح راهبردى است و در نهایت تصمیم‏گیرى در سطوح عملیاتى تصمیمات روزانه‏اى هستند که در راستاى وظایف و عملکرد سازمان صورت مى‏گیرند.در هنگام تصمیم‏گیرى سطوح سه گانه مدیریت نیازمند اطلاعات خاص خود مى‏باشند که از طریق سیستم اطلاعات مدیریت مى‏بایست در اختیار آنان قرار گیرد.نمودار شماره (2)ساختار نحوه تخصیص منابع اطلاعاتى را براى سطوح مختلف مدیریت به تصویر مى‏کشد.اطلاع از نیازهاى اطلاعاتى خاص هر یک از سطوح طراحان ساختار سازمانى را در طبقه‏بندى و ارائه صحیح اطلاعات مورد نیاز سطوح مختلف یارى مى‏دهد.

نمودار 2.انواع اتخاذ تصمیم در مورد پردازش اطلاعات(مومنى، 1380:ص 252(
علاوه بر این تفاوتهایى که در ماهیت تصمیمات در سطوح مختلف سازمان وجود دارد عامل مهمى براى تعیین نوع اطلاعات و کیفیت آن است.
تصمیمات استراتژیک:
این تصمیمات سازمان را آمارده مى‏کند تا با توجه به شرایط محیطى، رسالت و اهداف خود را به‏طور کارآمد تامین نموده، در عین حال در برخورد با تغییرات محیطى به‏طور پویا عمل نمایند.این تصمیمات به اطلاعاتى نیاز دارند که بیشتر خارجى بوده، غالبا به شکل خلاصه ارائه مى‏شوند و بیشتر مربوط به حوادث احتمالى آینده هستند تا حوادث فعلى یا گذشته.
تصمیمات اجرایى:
این تصمیمات براساس اطلاعاتى اتخاذ مى‏شوند که بیشتر در سازمان ایجاد مى‏شود و مربوط به امور گذشته و یا حال هستند.تصمیم‏گیرى در این‏ سطح نیازمند اطلاعات صحیح و دقیق مى‏باشد و از جهت محتوا و کیفیت از قبل تعیین شده و شامل تصمیمات کاملا ساختارى هستند.
تصمیمات تاکتیکى:
این تصمیمات مربوط به وظایف برنامه‏ریزى و کنترل تاکتیکى سازمان مى‏باشند.بخش عمده‏اى از اطلاعات ورودى به این سطح، خلاصه عملکرد فعالیتهاى اصلى سازمان است که غالبا نیز ادوارى مى‏باشند.دراین موارد، اطلاعات ورودى کاملا ساختارى بوده و از نظر محتوا قابل پیش‏بینى، دقیق و صحیح مى‏باشند(صرافى‏زاده، على پناهى، 1380:ص 79)
تصمیم‏گیرى، محیط هاى ناپایدار اطلاعاتى و MIS
محیط یکى از عوامل بسیار موثر در فرایند تصمیم‏گیرى است.وقتى که از محیط سخن به میان مى‏آید در واقع دو نوع محیط که شامل محیط داخلى و محیط بیرونى سازمان مى‏باشد مدنظر قرار مى‏گیرد.پیشرفتهاى تکنولوژیکى موجب ایجاد رفاه اجتماعى در جوامع اطلاعاتى مى‏شود.کاربردهاى وسیع اشعه لیزر و توسعه فیبرنورى و ارتباطات دوربرد سرعت و کیفیت ارتباطات و اطلاعات را افزایش مى‏دهد.انفجار اطلاعات، پیچیدگى محیط، ظهور فناورى‏هاى نوین، تولیدات جدید و تقاضاهاى جدید و مدلها و فلسفه مدیریتى جدید حاصل یا نتیجه افزایش تکنولوژیهاى اطلاعاتى مى‏باشد.این پدیده‏ها نه تنها تاثیر زیادى روى رفتار و تفکر افراد دارند بلکه عملکردهاى مدیریت را به مخاطره مى‏اندازند.براى مثال افزایش بیش از اندازه اطلاعات و دانش منجر به پیچیدگى، تنوع، انعطاف و غیر قابل پیش‏بینى بودن رفتارهاى افراد مى‏شود.و به خاطر این پدیده‏ها اهداف مدیریت متحول مى‏شوند و هزینه، کیفیت، زمان، انعطاف‏پذیرى، خدمات و نوآورى‏هاى سازمان در راستاى جهانى شدن تغییر مى‏یابند.
عصر اطلاعات عصر فرصتها و تهدیدهاست.و درک اینکه ما در محیطى پر از هجران به سر مى‏بریم بسیار اساسى است.بیل گیتس خاطر نشان مى‏کند که میکروسافت تا دو سال آینده از هم خواهد پاشید اگر نوآورى نداشته باشد.
توجه‏ داشته باشید که در این محیط پیچیده و رقابت نه تنها در تولید، خدمات، سرعت، انعطاف‏پذیرى و جهانى شدن صورت مى‏گیرد بلکه در مهندسى مجدد مدیریت نیز نمود پیدا مى‏کند (2002,GNAIHC dna uY .)
در دنیاى پر رقابت که تغییرات به سرعت صورت مى‏گیرد مدیران براى سازش و هماهنگى با دنیاى کنونى باید بیاموزند که چگونه تصمیمات را سریع بگیرند و از اشتباهاتى که در زمینه تصمیم‏گیرى داشته‏اند درس بیاموزند و نسبت به برنامه‏اى که احتمالا ناموفق خواهد بود تعهدات زیادى به عهده نگیرند.
در محیط هایى که به سرعت تغییر مى‏یابند کسانى در فرایند تصمیم‏گیرى موفق خواهند بود که به موقع و در زمان واقعى مسیر اطلاعات را دنبال کنند و بتوانند به صورت شهودى سازمان را عمیقا درک نمایند.شرکت‏هاى ناموفق بیشتر به برنامه‏ریزى‏هاى آینده توجه مى‏کنند و در پى اطلاعاتى متعلق به زمان‏هاى آینده برمى‏آیند و تنها به موارد اندکى از آنچه متعلق به زمان حال است اکتفا مى‏کنند.
شرکت‏هاى موفق به هنگام گرفتن تصمیم به سرعت راه‏هاى گوناگون را مورد مطالعه قرار مى‏دهند و پیش از اینکه به تصمیم نهایى برسند برخى از این راه‏ها را مى‏آزمایند.این شرکت‏ها به نظرخواهى از همتایان خود بها مى‏دهند و همه افراد سازمان را در تصمیم‏گیرى مشارکت مى‏دهند و تصمیماتى را اتخاذ مى‏نمایند که با مسیر کلى و استراتژیک سازمان سازگار باشد.
هنگامى که مساله سرعت مطرح است، تصمیمى که به سرعت گرفته نشود نتیجه‏اى به بار مى‏آورد که یک تصمیم نادرست به بار خواهد آورد.سرعت یکى از اسلحه‏هاى بسیار قوى در صحنه رقابت مى‏باشد و مدیران باید شیوه تصمیم‏گیرى‏هاى سریع را بیاموزند و نبض شرکت را در دست داشته باشند، با دیگران مشورت کنند از آنها نظرخواهى نمایند و آماده پذیرش خطر باشند و گامهاى بلند و سریعى به سمت آینده بردارند.(دفت، 1381:ص 448)
یکى از مهمترین ابزارهایى که مدیران را در این زمینه کمک خواهد نمود سیستم‏هاى روزآمد مدیریت اطلاعات مى‏باشند که، بهره‏گیرى وسیع از امکانات و تسهیلات فناورى به عنوان بازوى قدرتمند مدیران در تصمیم‏گیرى به کار خواهد آمد. این سیستم‏ها امکان تصمیم‏گیرى سریع و گزینش بهترین راه حل از میان راه‏هاى موجود را در زمانى کوتاه براى مدیران کلیه سطوح فراهم مى‏آورد.


نتیجه‏گیرى
پدیده غالب عصر حاضر، اطلاعات، اطلاع‏رسانى و رشد بسیار سریع فناورى هاى اطلاعات و ارتباطات است.اطلاعات در تمامى جنبه‏هاى زندگى روزمره رسوخ نموده است و تاثیر خود را گذاشته است.اکنون زمانى است که باید براى انجام هر کارى و هر خدمتى اطلاعات کافى و لازم در مورد آن وجود داشته باشد تا به بهترین شکل ممکن انجام گیرد.
فناورى اطلاعات و ارتباطات سبب توسعه وسیع سیستم‏هاى اطلاعات مدیریت شده است.بکارگیرى فناورى اطلاعات و ارتباطات موجب شده است تا مسئله‏یابى و فرصت‏یابى که زیر بناى تصمیم‏گیرى و برنامه‏ریزى استراتژیک است سریعتر و دقیق‏تر انجام گیرد و کیفیت تصمیمات افزایش یافته و زمان مورد نیاز براى اخذ تصمیمات مفید و کاربردى کاهش یابد(طیب، 1379:ص 115)
سیستم‏هاى اطلاعات مدیریت به مدیران کلیه سطوح کمک مى‏کند تا تصمیمات صحیح‏تر و دقیق‏ترى اتخاذ نمایند و همچنین موانع درونى و بیرونى اتخاذ تصمیم را کمرنگ‏تر مى‏نمایند.بدیهى است بررسى و مطالعه روشهاى بکارگیرى صحیح سیستم‏هاى اطلاعات مدیریت در سازمان کارایى و اثربخشى عملکردهاى سازمانى را افزایش مى‏دهد و هماهنگى بهترى میان اهداف کوتاه‏مدت، میان مدت و درازمدت سازمان ایجاد مى‏نماید.

منابع و مآخذ منابع فارسى
1-الوانى، سید مهدى.(1384).مدیریت عمومى.(چاپ بیست و سوم).تهران:نشدنى
2-دفت، ریچارد ال.(1381).مبانى تئورى و طراحى سازمان.(ترجمه على پارسائیان و سید محمد اعرابى).تهران:دفتر پژوهشهاى فرهنگى.
3-رادریگز، کارل.(1380).مدیریت در عرصه بین‏الملل.(ترجمه شمس السادات زاهدى و حسن دانایى‏فرد).تهران:صفار.
4-صرافى‏زاده، اصغر؛پناهى، على.(1380).سیستمهاى اطلاعات مدیریت مفاهیم، نظریه‏ها و کاربردها.تهران:انتشارات میر.
5-فیضى، کامران؛مقدسى، علیرضا.(1384).کاربرد سیستم‏هاى پشتیبان تصمیم در تصمیم‏گیرى مدیران.فضلنامه مطالعات مدیریت.ش 45 ص 155.
6-لاودن، کنت سى و جین یى لاودن.(1380).فن‏آورى اطلاعات مفاهیم و کاربردها. (ترجمه حمید محسنى).تهران:نشر کتابدار.
7- مومنى، هوشنگ(1380).مدیریت فناوریهاى اطلاعات و ارتباطات.تهران:مرکز نشر دانشگاهى.
منابع لاتین:
1-Bose,D.Chandra.(2005).Principles of management and Administration .India. prentice .Hall India.
2-Calhoun,Kenneth.J;TENG.JamesT.C;Cheon.Myun.Joone(2002).Impact of national study of decision making in korea and ttausa. Journal of Behavior& Information technology vol.21.No.4.p 293-302
3-Emmett,s tuatr.(2005).excellence in warehouse Management.haw to minimize costs and maximize value:TJ, International . Ltd , Paststow ,cornwall ,UK.
4-French. L.Wendell.;Bell.JR CeCIL H; Zawacki,A.Robert.(2005).Organization Development and transformation Management Effective chang.:united state.MCGraw Hill.
5-Gilmor,Audrey(1998).Quality in management decision making within a changing Context. journal of management development.
No.17.issue 2.p.106.
6-Karacapilidis, Nikos.(2000) Integrating new information and communication technologies in a group decision support system. Journal of International transactions in operational Research
.p.487.
7-Hedelin Lisbeth,;Allwod Car Martin(2002). IT and strategic decision making.Journal of Industrial management and Data System.vol 102.No 3.p.125
8-Yu. p.I;chiang.C.l.(2002) .Decision Making Habitual Domains and information technology .Journal of Information technology& Decision making.vol 1.No.1.P 5-26

امضای کاربر : راه رهايی از تعلل، اقدام كردن است.
دوشنبه 16 مرداد 1391 - 04:29
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از moein-dorribakhsh به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: admin / abbas /
abbas آفلاین



ارسال‌ها : 229
عضویت: 31 /2 /1391
محل زندگی: جويبار
شناسه یاهو: k.joybar
تشکرها : 214
تشکر شده : 360
پاسخ : 9 RE مقالات جور وا جور
اهميت pmp و مديريت پروژه

جمعه 20 مرداد 1391 - 15:12
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
abbas آفلاین



ارسال‌ها : 229
عضویت: 31 /2 /1391
محل زندگی: جويبار
شناسه یاهو: k.joybar
تشکرها : 214
تشکر شده : 360
پاسخ : 11 RE اهميت pmp و مديريت پروژه
اهميت pmp و مديريت پروژه

امروزه تغييرات وتحولات مربوط به علم وپيشرفتهاي شگرف بشر در زمينه هاي مختلف علمي ازچند دهه به هفته وياچند دقيقه كاهش پيدانموده است ودراين زمان اهميت وضرورت ارتقاء استاندارها ومديرت بهينه امكانات ونيروها در راستاي توسعه وبهبود هرچه بيشتر دستاوردهاي مختلف درپروژه هاي گوناگون بسيار نمايان تر شده است.
هر جا پیشرفت، رشد و توسعه نیاز باشد، نیاز به مدیریت پروژه بیشتر و بیشتر می شود. در کشورهای در حال توسعه ای چون ایران، که حجم پروژه های در حال اجرا قابل ملاحظه است، اهمیت مدیریت پروژه حرفه ای فزونی می یابد.
در طی سالیان گذشته، مؤسسات مدیریت پروژه بسیاری در دنیا، سعی کردند با کمک نخبگان این حرفه، مفاهیم، اصول و دانش مدیریت پروژه را در قالب راهنماها و استانداردهای مدیریت پروژه به دست اندرکاران این حرفه ارائه دهند. یکی از این مؤسسات معتبر و به نام این امر، انجمن بین المللی مدیریت پروژه (IPMA) است که مبانی شایستگی مورد نظر این انجمن را برای مدیران پروژه ها، طرح ها و سبد پروژه ها، به دنیا عرضه نموده است.


PMP (گواهي‌نامه‌ي تخصصي مديريت پروژه) به عنوان مشهورترين نوع از اين گونه گواهينامه‌ها با بيش از چهارصد هزار مدرك بين‌المللي مديريت پروژه حرفه‌اي در سراسر دنيا شهرتي جهاني يافته است. در ايران، تاكنون بيش از 200 نفر موفق به دريافت اين گواهينامه شده‌اند.
در چند سال اخير، شاهد برگزاري كارگاه‌ها و دوره‌هاي گسترده‌ي داخلي و خارجي در ارتباط با گواهينامه‌هاي مديريت پروژه در سازمان‌‌ها، شركت‌ها و مراكز تخصصي هستيم. اين گواهينامه، تاييد‌كننده
ویرایش سوم مبانی شایستگی انجمن بین المللی مدیریت پروژه در ژوئن سال 2006 منتشر گردید. این استاندارد شایستگی های یک مدیر پروژه، طرح و یا سبد پروژه را از سه منظر شایستگی های فنی، رفتاری و محیطی-ساختاری و در قالب 46 عنصر شایستگی بیان نموده و شایستگی آن ها را بر اساس این معیارها مورد ارزیابی قرار می دهد.
با تاسیس انجمن مدیریت پروژه ایران در سال 84 و اخذ نمایندگی از انجمن بین المللی مدیریت پروژه (IPMA)، این استاندارد در کنار استاندارد راهنمای گستره دانش مدیریت پروژه (PMBOK) که توسط مؤسسه مدیریت پروژه آمریکا (PMI) انتشار یافته، مورد توجه خاص قرار گرفته و به یکی از راهنماها و ابزارهای مفید در این زمینه تبدیل شده است.
توجه به لزوم ترویج دانش و آموزش های حرفه ای مدیریت پروژه و وجود علاقمندان این حوزه برای یادگیری و اخذ مدارک حرفه ای در سطوح مختلف، مترجمین را بر آن داشت تا ترجمه ای از این استاندارد ارزشمند، در اختیار افراد قرار دهند.
با رشد و گسترش اجراي پروژه‌هاي مختلف در كشور، توجه و رويكرد جامعه مهندسي به علم مديريت پروژه و كاربردهاي آن روز به روز بيشتر مي‌شود. روند مذكور البته رويكردي عمومي در جهان است. به همين دليل، روز به روز به تعداد دارندگان گواهي‌نامه «مديريت پروژه» در دنيا افزوده مي‌شود. امروزه بسياري از شركت‌هاي تراز اول دنيا همچون ناسا، مايكروسافت، جنرال‌الكتريك و غيره شرط داشتن گواهينامه مديريت پروژه از جمله PMP را براي مديران پروژه‌هاي خود الزامي كرده‌اند. در واقع، داشتن اين نوع گواهينامه‌ها تاييدكننده تسلط كامل دارنده آن به حوزه‌هاي مختلف مديريت پروژه است. از اين رو، هر روز كارفرمايان بيشتري در دنيا، از جمله در ايران، شرط داشتن اينگونه مدارک را براي سرپرستان و مديران پروژه‌ي منتخب خود ضروري مي‌دانند.
اين اتفاق خوبي است، چرا كه از سويي سازمان‌ها عموماً جهت اثبات شايستگي و توانمندي نيروي انساني نزد كارفرمايان يا مشتريان، پرسنل خود را تشويق به دريافت گواهينامه‌هاي بين‌المللي مي‌كنند و از سوي ديگر، افراد و مديران جهت بالابردن سطح دانش و تخصص خود در مديريت پروژه‌ها و اثبات آن اقدام به دريافت گواهي‌نامه بين‌المللي مي‌كنند.
انستيتوي مديريت پروژه (PMI) كه امروز رهبري جهانيِ گسترش استانداردها، كاربردها و مفاهيم مديريت پروژه در دنيا را بر عهده دارد، در سال 1969 با هدف تبادل دانش و حرفه‌اي كردن مديريت پروژه در سطح بين المللي تاسيس شد و يكي از معروف‌ترين موسسه‌هاي فعال در زمينه مديريت پروژه در جهان بوده كه طيف گسترده‌اي از خدمات آموزشي شامل سمينار؛ كنفرانس و دوره‌هاي آموزشي را ارايه مي‌دهد.

اعضاي اين موسسه كه بيش از 400 هزار نفر از مديران پروژه از كشورهاي مختلف دنيا هستند، در يك ارتباط مؤثر با يكديگر، در تبادل تجربيات پروژه‌هاي مختلف از كشورهاي گوناگون با فرهنگ كاري متفاوت و تهيه استانداردهاي مديريت پروژه و … با هم همكاري مي‌كنند. اين انجمن از طريق برگزاري سمينارها، نشريات، گروه‌هاي تخصصي، آموزش، تحقيق، صدور گواهي‌نامه‌هاي تخصصي حرفه‌اي مديريت پروژه (PMP) و غيره به توسعه قابليت‌هاي مديران پروژه‌ها ياري مي‌رسانند.
ارتباط با شركت‌هاي مشاوره‌ي مديريت پروژه، دستيابي به فهرست نرم‌افزارها، كتاب‌ها و موسسات آموزشي و غيره نيز از طريق سايت موسسه PMI امکان‌پذير است. در اين راستا، نسخه استاندارد جهاني «دانش مديريت پروژه (PMBOK)» راهنماي خوبي براي علاقه‌مندان در اين حوزه به شمار مي‌آيد.



در اين مطلب از منابع زير استفاده شده است:
http://www.irpmj.com
http://www.arianapm.com

مهندس هومن مسگريان

جمعه 20 مرداد 1391 - 15:13
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
abbas آفلاین



ارسال‌ها : 229
عضویت: 31 /2 /1391
محل زندگی: جويبار
شناسه یاهو: k.joybar
تشکرها : 214
تشکر شده : 360
پاسخ : 12 RE مقالات جور وا جور
پرسشنامه مدیریت تضاد
موضوع: پرسشنامه های مدیریتی
سال انتشار(میلادی): 2009
وضعیت: تمام متن
منبع: سید محمد مقیمی، 1388، کتاب "سازمان و مدیریت: رویکردی پژوهشی"، انتشارات ترمه
تهیه و تنظیم: پایگاه مقالات علمی مدیریت www.SYSTEM.parsiblog.com
مقدمه:
هدف: سبک مدیریت تضاد افراد را روشن می سازد.
نحوه تکمیل: تصور کنید که در یک موقعیت کاری با مخالفت سرپرست مستقیم خود مواجه شده اید سپس نشان دهید در مقابله با شرایطی که در قالب عبارات ذیل آمده است، غالبا چه نوع رفتاری را برمی گزینید. برای هر عبارت عددی انتخاب کنید که با رفتار شما بیشترین شباهت را داشته باشد. در اینجا جواب درست یا غلط وجود ندارد. لطفا به تمامی عبارات براساس طیف زیر پاسخ دهید.
1= همیشه، 2= بطور مکرر، 3= غالبا، 4= بعضی اوقات، 5= بندرت، 6= خیلی بندرت، 7= هرگز.

دانلود متن کامل پرسشنامه




پرسش ها 7 6 5 4 3 2 1

1.من نظرات خود را با ایده هی سرپرستانم می آمیزم تا توافق ایجاد نمایم

2.من از بحث راجع به موضوعاتی که منجر به نزاع با سرپرستانم می شود، خودداری می کنم

من در مخالفت با سرپرست خود ابراز نظر می کنم

4.راه حلی را پیشنهاد می کنم که دیدگاه های طرفین در ان گنجانده شده است

5.من می کوشم تا وضعیت عدم توافق را روشن کنم

6.وقتی سرپرستم ایده ای را مطرح می کند، من کمتر به ابراز نظر می پردازم

7.وقتی گمان می کنم که سرپرست قصد دارد راجع به اختلافاتمان مذاکره کند، من خودم را از او پنهان می کنم

8.من مباحث و دلایل خود را در دل یک راه حل جدید مطرح می کنم تا کشمکش و نزاع باسرپرستم را از بین ببرم

9.برای رسیدن به توافق با سرپرست خود، احتمال 50% موفقیت می رود

10.وقتی تلاش می کنم تا سرپرستم نظر مرا بپذیرد، صدایم را بلند می کنم

11.من در مذاکره بر روی عدم توافق، راه حلهای مبتکرانه ارائه می دهم

12.به منظور اجتناب از عدم توافق، من دیدگاه های خود را در آن زمینه مسکوت می گذارم

13.اگر سرپرستم با من مصالحه و سازش کند، تسلیم می شوم

14.من اهمیت عدم توافق را به بازی می گیرم

15.من با بی اهمیت جلوه دادن عدم توافق، از شدت تضاد می کاهم

16.هنگامی که با سرپرست خود به توافق نمی رسم، خواسته های خود را تعدیل می کنم و به یک راه حل متعادل حد وسط دست می یابیم

17.من از باور و عقیده خود با تمام قدرت دفاع می کنم

18.در مذاکره با سرپرست خود بر او تسلط می یابم تا زمانی که نظر مرا درک کند

19.من پیشنهاد می کنم برای ایجاد راه حل در جهت حل اختلاف، با یکدیگر همکاری کنیم

20.برای استفاده از سرپرستان خود و ایده های آنها در جهت ایجاد یک راه حل برای رفع مشکلات تلاش می کنم.

21.برای رسیدن به یک راه حل نهایی برای رفع اختلاف،‌به سرپرست خود پیشنهاد می کنم با یکدیگر مبادله ای را انجام دهیم (یک چیزی را من و یک چیزی را او از دست بدهد)

22.من برای اثبات ادعای خود مصرانه پافشاری می کنم

23.وقتی سرپرستم مرا در یک موقعیت ستیزه جویانه قرار می دهد، من کناره گیری می کنم

24.وقتی بر سر موضوعی به توافق نمی رسم، من از زیر آن شانه خالی می کنم

25.هنگامی که با سرپرست خود به توافق نمی رسم، برای هموار نمودن توافق، آن را بی اهمیت و جزئی جلوه می دهم

26.در هنگام عدم توافق آنقدر در موضع خود پافشاری می کنم تا سرپرستم آنرا بپذیرد

27.من سعی می کنم اختلافات را زیاد جدی نگیرم

28.هنگامی که با سرپرست خود دچار اختلاف می شوم، می کوشم زبان خود را نگه دارم تا اینکه برای نظرم دلیل بیاورم

29.من تضاد را با طرح این ادعا که اختلافات جزئی و یا ناچیز هستند آرام می کنم

30/در هنگام اختلاف نظر با سرپرست خود، در بیان و دفاع از دیدگاههای خود به طور سفت ئر مقابل سرپرستم می ایستم









نحوه امتیاز و تفسیر نتایج:

پوتنام و ویلسون پنج شیوه جهت اقدام در حل تضاد را مورد شناسایی قرار داده اند. آنها در تحقیق میدانی خود این 5 شیوه را در درون سه استرا‍ت‍ژی تضاد قرار داده اند.

الف. استراتژی عدم مقابله: شامل شیوه های اجتناب و تطبیق یا سازش می شود.

ب. استراتژی راه حل گرایی: شامل شیوه های همکاری و مصالحه است.

ج. استراتژی کنترل: این استراتژی با شیوه رقابتی یکسان است.

عبارات مربوط به استراتژی عدم مقابله: عبارات 2و5و7و12و14و15و23و24و25و27و28و29.

عبارات مربوط به استراتژی راه حل گرایی: عبارات 1و4و6و8و9و11و13و16و19و20و21.

عبارات مربوط به استراتژی کنترل: عبارات 3و10و17و18و22و26و30.

برای محاسبه میانگین امتیاز خودتان، مجموع امتیازات را در هر استراتژی با یکدیگر جمع بسته و آن را بر تعداد عباراتی که آن استراتژی را اندازه می گیرد، تقسیم کنید. سپس هر امتیاز را از عدد هفت کم کنید.

در مطالعه ای که به وسیله پوتنام و ویلسون از 360 نفر به عمل آمده است، امتیازات به شرح ذیل استخراج گردیده است:

42/2=استراتژی عدم مقابله و 73/3= استراتژی راه حل گرایی و 43/2= استراتژی کنترل

شما نیز می توانید سازمان مورد تحقیق خود را به گروه های مختلف تقسیم نمایید و الگوهای امتیازی را با هم مقایسه نمایید.

همچنین شما بعد از بدست آمدن نتایج می توانید موضوعات ذیل را به بحث بگذارید:

1.آیا امتیازات فرد با تصور قبلی اش درباره سبک حل تضاد همخوانی دارد یا خیر؟

2.آیا یک الگوی مشترک در بین امتیازات اعضای گروهها وجود دارد؟

3.اگر یک الگوی مشترک وجود ندارد ، دلیل آن چیست؟

4.آیا شما فکر می کنید نتایج بدست آمده، قابل تعمیم به همه کارکنان است یا خیر؟

5.درباره مدیران موفق چه طور؟

جمعه 20 مرداد 1391 - 15:21
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش به انجمن :